Download new Track mahmod jahan
«ناخدای بندر» آلبومی از بهترین آثار زنده یاد محمود جهان خواننده و پیشکسوت فقید موسیقی جنوبی ایران، به شکل نسخه دیجیتالی منتشر شد.
بهترین های زنده یاد محمود جهان خواننده نام آشنا و سرشناس موسیقی بندر و جنوب که چندی پیش به علت عارضه قلبی درگذشت، در قالب یک آلبوم با ۱۴ قطعه، تحت عنوان «ناخدای بندر» به شکل نسخه دیجیتالی منتشر و در دسترس مخاطبان و دوستداران این خواننده قرار گرفت.
قطعات این آلبوم «جانی جانی»، «هم زبون»، «هله دان دان»، «جیلی جیلی بامبو»، «دریا دریا»، «وعده»، «مست و دیوانه»، «جومه نارنجی»، «بهار بهار»، «بلمرون»، «پرستوها»، «ناخدای بندر»، «پاسدار دریا» و «سفر به دریا» هستند که از میان آثار زیادی از آوازهای ماندگار و گرم این خواننده محبوب، گلچین شده و به پاس زحمات او طی سال های فعالیت هنری اش، در اختیار مخاطبان و هوادارانی قرار می گیرد که بی شک خاطره های بیشماری با این آثار داشته اند.
قرار بود زنده یاد محمود جهان ۱۷ مردادماه سال جاری، مهمان هنردوستان ماهشهر شود تا شبی موسیقایی را با آنها به اشتراک بگذارد اما پیش از رسیدن به این کنسرت، دچار عارضه قلبی شد و آخرین قصه اجرای زنده خود را، روایت نشده و ناتمام گذاشت.
Download new Track shahram nazeri
اهالی موسیقی با گردهمایی در خانه موسیقی، خواهان رسیدگی رییس جمهور به ماجرای لغو کنسرتها شدند.
در گردهمایی اهالی موسیقی در اعتراض به لغو کنسرتها که عصر روز چهارشنبه 11 مرداد در خانه موسیقی برگزار شد، نامهای خطاب به دکتر روحانی، رییس جمهور، به امضا هنرمندان رسید.
اولین سخنران این مراسم، حمیدرضا نوربحش، مدیرعامل خانه موسیقی بود. او صحبتهای خود را با تاکید بر لزوم همبستگی صنوف مختلف با یکدیگر آغاز کرد و گفت: «امروز اعضای دیگر صنوف جامعه هنری هم مایل بودند در کنار ما حصور داشته باشند، از جمله اعضای خانه سینما، زیرا بر مبنای حرف سعدی بزرگ؛ «چو عضوی به درد آورد روزگار/ دگر عضوها را نماند قرار»؛ ما باید نسبت به هم احساس وظیفه کنیم و اگر مشکلی پیش آمد پشت هم بایستیم. این گردهمایی را نیز برای آغاز پشتیبانیمان از هم به فال نیک میگیریم.»
مدیرعامل خانه موسیقی افزود: «ما در دوران تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم، دست به دست هم دادیم و با هم همراه و همدل شدیم که حاصلش استقرار دولت دکتر حسن روحانی، دولت مورد قبول عامه مردم و هنرمندان شد. اما متاسفانه در مقطع فعلی عدهای هستند که میخواهند شیرینیها را به کام ما تلخ کنند. ما همه میدانیم مشکل کجاست و تصور نکنند که از زوایای موضوع ناآگاهیم. دولت محترم همواره همه تلاش خود را مصروف کرده تا کار هنرمندان را تسهیل کند و اینها چیزی نیست که از چشم ما دور مانده باشد. تعداد اندک کنسرتهایی که لغو شده در مقابل تعداد بالای کنسرتهایی که هرشب در تهران و شهرستانها برگزار میشود چیزی نیست، اما برخی اتفاقات برای ما هنرمندان سنگین است، از جمله اتفاقی که در قوچان برای شهرام ناظری رخ داد.»
او با اشاره به کمپینی که اسفند 94 در حمایت از علیرضا قربانی تشکیل شده بود، ادامه داد: «آن زمان کنسرت علیرضا قربانی در چناران خراسان لغو شد و خانه موسیقی بر حسب وظیفه برای ابراهیم رییسی که دادستان وقت کشور بود، نامهای نوشت، ایشان معاونشان را به عنوان نماینده نزد ما فرستادند که تاکید داشت اینگونه اعمال به هیچ عنوان با سیاستهای قوه قضاییه سازگار نیست و تخلف محسوب میشود. بعد از آن در سال 95 ناآرامی خاصی نداشتیم تا اینکه اتفاق عجیب اخیر رخ داد.»
مدیرعامل خانه موسیقی تصریح کرد: «ما یقین داریم که این مسایل سیستماتیک نیست و اینطور نیست که دادستانی با برگزاری کنسرت مشکلی داشته باشد. بلکه بیتدبیری یک نفر موجب هزینه برای مسئولان و مدیران شده است. ماجرای لغو کنسرت شهرام ناظری مانند بمبی خبری در همه رسانههای داخل و خارج منتشر شد و این با بیتدبیری یک نفر بود که ما هم از ماجراهای پشت پرده آن خبر داریم و میدانیم که تقابلهای شخصی افراد منجر به آن شده است. بهانه واهی نگرانی برای جان افراد به علت ناایمن بودن ساختمان که در دقیقه 90 منتشر شد، منجر به سردرگمی مردمی شد که برای دیدن کنسرت شهرام ناظری برنامهریزی کرده بودند.»
نوربخش ادامه داد: «شنیدهام نماینده مردم قوچان بابت این اتفاق عذرخواهی کرده است، ما هم امروزه آمدهایم تا علاوه بر اعلام پشتیبانیمان از دولت دوازدهم مطالباتمان را از رییس جمهور طی بیانیهای که نوشتهایم، اعلام کنیم.»
پایان بخش صبحتهای نوربخش اشاره به چرایی نبود ساز و کاری برای جبران خسارت مادی که با لغو کنسرت به هنرمندان میرسد، بود.
پس از پایان صبحتهای مدیرعامل خانه موسیقی، محمود سراجی قصد خواندن بیانیه را داشت که با درخواست تقی ضرابی رییس انجمن موسیقی تهران برای قرار گرفتن پشت میکروفن مواجه شد، ضرابی که کمی هم برافروخته بود، خطاب به نوربخش گفت: «شما میگویید تعداد کنسرتهای لغو شده در قیاس با کنسرتهایی که برگزار میشود، عدد قابل اعتنایی نیست اما من میگویم ما هنرمندان آینهای در مقابل زشتیها هستیم و اگر با ما زشت برخورد میکنند، ما هم باید زشت برخورد کنیم.»
ضرابی در ادامه، بخشی از پیام امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری را در دفاع از هنر و موسیقی قرائت کرد و با جمله متاسفم که زورمان به تکالیفمان نمیرسد، صحبتهای خود را پایان داد.
این بیانیه تا یک هفته در خانه موسیقی خواهد ماند تا هنرمندان برای امضا آن اقدام کنند.
متن این یه بیانیه شرح زیر است:
«جناب آقای دکتر حسن روحانی
ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران
با سلام
احتراما همانگونه که استحضار دارید بخش عمدهای از جامعه فرهنگی هنری ایران تحت فشار و ظلمی مضاعف قرار گرفته و روز بهروز سرمایههای مادی و معنوی آنها تحلیل میرود.
لغو غیر قانونی کنسرتها در سالیان اخیر و اوجگیری این بلیه در زمان دولت یازدهم جانهای شیرین را به لب رسانده و متاسفانه فریاد و فغان اهالی هنر موسیقی هم راه به جایی نمیبرد.
جناب آقای رئیس جمهور
برپایی کنسرت همانند ساختن بنایی رفیع و توسط یک گروه چند ده نفره صورت میپذیرد که لغو آن را میتوان به تخریب ساختمانی آماده سکونت تشبیه کرد! آیا قانونگذار برای فرد یا افرادی که ساختمانی را تخریب میکنند مجازات و تاوانی در نظر نگرفته است؟
آیا بنایی را که پس از اخذ مجوزهای لازم و با خوندلهای بسیار ساخته میشود میتوان خراب کرد و بدون عواقب و بدون هیچگونه پرداخت خسارت کنار نشست و نظاره کرد؟
آقای دکتر روحانی شما از بدو قبول مسئولیت خطیر ریاست جمهوری خوشبختانه از حقوق شهروندی سخن به میان آوردید و از لزوم بهرهمندی و دفاع تمامی شهروندان از حقوق حقه خودشان صحبت کردید… طرح آن مسئله دلگرمی و امیدواری بسیاری بویژه در بین فعالان حوزه موسیقی پدید آورد. حال سوال اینجاست: آیا لغو کنسرتهای قانونی مصداق بارز ضایع کردن حقوق شهروندی هنرمندان نیست؟ چه کسی پاسخگوی تضییع حقوق بر باد رفته این عزیزان است؟
جناب آقای روحانی اکثریت قابل توجه مردم ایران و بهویژه اکثریت قاطع اهالی فرهنگ و هنرمندان ایران در انتخابات به جنابعالی رای دادند، چرا که به راه و دیدگاه فرهنگی شما باور داشتند و شما مشاهده کردید و دیدید که چگونه قاطبه هنرمندان در صحنه حاضر شدند و جانانه از انتخاب شما به عنوان رئیس جمهور حمایت کردند و اینک این هنرمندان پاکباخته نیازمند حمایت شما هستند.
هنرمندان و اهالی موسیقی هیچگاه افزون طلب نبوده و نیستند،آنها مطالبه زیادی ندارند؛ هنرمندان عرصه موسیقی فقط میخواهند موانع فعالیت قانونی آنها برچیده شود؛ آیا این خواسته زیادی است؟
هنرمندان و اعضای خانه موسیقی خواستههای به حق خود را بدین شرح اعلام میدارند:
1- در آستانه تشکیل دولت دوازدهم ما هنرمندان موسیقی تقاضا داریم برای تصدی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فردی آگاه،شجاع و مدافع حقوق هنرمندان را که دلسوز فرهنگ و هنر ملی ایران باشد انتخاب نمائید تا به تبع آن، مدیران کل ارشاد در شهرها و استانهای کشور به سادگی و به سرعت تسلیم گروههای فشار و مخالفان فرهنگ و هنر نشوند.
2- دولت باید پشتوانه محکمی برای مجوزهای صادره خود باشد و پس از صدور مجوز برای کنسرتها و یا هر برنامه دیگری تا پایان، پای کار بوده و از کیان و حرمت مجوزهای صادر شده دفاع کنند.
3- در صورت لغو هر برنامه مجوز دار دولت باید ساز و کار جبران خسارت و پرداخت تمام و کمال غرامتها را در نظر بگیرد تا از این پس هیچ هنرمندی متضرر رفتار غیرقانونی و اعمال سلیقه شخصی افراد نشود.
4- دولت باید به طور شفاف و روشن پشت پرده گروههای فشار و عواملی را که موجب لغو کنسرتها میشوند،اعلام و نسبت به محکوم کردن آنها در حمایت از هنرمندان اقدام کنند.»
Download new Track Music Amoozesh
در سالهاي اخير حتما از زبان بسياري از افراد اين جمله را شنيده ايد که: حالو روز موسيقي ايران اصلا خوب نيست !
گويا اين جمله ديگر جا افتاده و هر کسي که اين حرف را بزند سريعا همه حرف او را تاييد ميکنند. بدون اينکه بدانند مشکل کجاست و بدون اين که بدانند آيا خودشان هم در اين مصيبت نقشي را ايفا ميکنند يا نه؟
در اينجا سعي ميشود به چندين مشکل و همچنين چگونگي شکل گيري آن و راه حلش اشاره شود!
اما چه شده که اين موسيقي با اين پتانسيل به چنين منجلابي دچار شد:
ايران يکي از کشورهايي است که در سالهاي اخير در زمينه ي موسيقي پيشرفت چشمگيري نداشته که هيچ ،بلکه معيار و تراز خود را نيز تا حدي گم کرده است و هر کسي به خود اجازه ي فعاليت در اين حوضه را ميدهد.با پيشرفت تکنولوژي و همچنين نبود دانشگاهاي بزرگ مختص به موسيقي و نبود زير ساخت هاي مناسب براي آموزش، هرکسي که دسترسي به تکنولوژي داشته باشد سعي ميکند به صورت تجربي و آزمون خطا وارد موسيقي شود. يعني به اينگونه که سعي ميکند شعري سر هم کند و با آهنگسازي هم تراز خودش، بر روي آن ملودي بگذارد و در نهايت آهنگ با تنظيمي بي کيفيت با وجود رسانه هاي خود مختار و پولکي روانه ي بازار شود. وقتي که همچين اتفاقي مي افتد عده اي از مردم به طور طبيعي از آن آهنگ خوششان مي آيد و يا نيز ممکن است خوششان نياد که هر دو باعث اين ميشود که آن خواننده يا به اصطلاح موزيسين ترغيب شود تا خود را ثابت کند و سطح خود را کم کم بالا ببرد يا نبرد.
در اين بين وقتي حجم عظيمي از موسيقي هاي درجه چند به گوش مخاطب ميرسد کم کم انتظار مخاطب نيز کم تر ميشود و ديگر با کمي استاندارد شارژ ميشود و در دراز مدت کلا سليقه ي او تغيير ميکند و ديگر از آرتيست همان موسيقي ضعيف را طلب ميکند و بعد از گذشت چندسال اگر هنرمندي بخواهد با معيار هاي جهاني کاري را ارائه دهد ديگر مخاطب او را قبول نميکند زيرا توان ارتباط برقرار کردن با موسيقي خوب را ندارد!
اينجاست که کار و وظيفه ي مخاطب از کار و وظيفه ي هنرمند مهم تر ميشود.
يعني مخاطب بايد با شناختن موسيقي استاندارد از موسيقي ضعيف دوري کند تا به هنرمند جهت دهد و در واقع جور هنرمند رابکشد. زيرا وقتي که معياري وجود ندارد و همچنين به دليل لذت بخش بودن شهرت هنرمند آنچيزي را ارائه ميدهد که مخاطب ميخواهد و شنونده بايد براي گوش و وقت خود ارزش قائل شود و هر چيز بي ارزشي را از هنرمند نخواهد. هرچند که اين بازي را يک عده از بيسوادان در عرصه ي موسيقي به راه انداخته اند اما اين مخاطب است که ميتواند اين بازي که به نابودي هرچه بيشتر موسيقي ايران ختم ميشود را پايان دهد!
Download new Track aidin samimi
به همراه اجرای اثری از همسر لهستانی این هنرمند
او عضو دائم انجمن آهنگسازان ایران و مدرس مدرسه عالی موسیقی و دانشسراهای تهران و از بنیانگذاران دپارتمان آهنگسازی و تئوری موسیقی در دانشگاه علمی کاربردی تهران و هم چنین بنیانگذار و مدیر هنری «مرکز موسیقی نوین اسپکترو» و عضو هیئت موسس و مشاور هنر «کانون موسیقی معاصر تهران» است.
مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد خود را به ترتیب در رشتههای پژوهش موسیقی و آهنگسازی در ارمنستان و در محضر استاد «آشوت زهرابیان» دریافت کرده و با حضور در کلاسهای فوق تخصصی آهنگسازی «بئات فورر»، «خایا چنرووین»، «آلوین لوسیر», «فیلیپ گلس»، «کریستین ولف»، «برنهارد لنگ»، «پیتر ابلینگر»، «کارولا باوکهولت» و «پتر کوتیک» بر تجربیات و دانش هنری خود افزوده است.
برنده چندین مسابقه بینالمللی آهنگسازی است و به عنوان آهنگساز مدعو در فستیوالهایی چون ۴۰۲۰ لینز، ایمپولس (اتریش)، روزهای استروا (جمهوری چک)، ماتا، هشتادمین تولد کریستین ولف (آمریکا) و اوی موس (آلمان) شرکت کرده و برنده بورس تحصیلی تحقیقاتی از مرکز کانورگنس سوئیس، دانشگاه لوون در بلژیک و مرکز موسیقی ویسبی در سوئد است.
اینها بخشی از بیوگرافی آیدین صمیمی مفخم، آهنگساز، موسیقیشناس و متخصص هنرهای صوتی است که در سال ۱۹۸۲ در تهران و در یکی از خانوادههای مشهور هنری ایران متولد شده است.
آثار این هنرمند تا امروز توسط آنسامبلهای مهمی چون «کلانگ فوروم» وین، آنسامبل «اس. ای. ام»، «کوارتت مومنتا»، «استراوسکا باندا»، «استکهلم ساکسفون کوارتت»، «کسلمیا» و … اجرا و ضبط شده است. اکثر آثار این آهنگساز بر پایه موسیقی سنتی و فولکلور ایران و با رویکردها و تکنیکهای معاصر از جمله تجربیات آکوستیکی و سایکو-آکوستیکی هستند.
حالا این هنرمند که سال گذشته اپرای مشترک او و همسرش مارتینا کوسسکا (آهنگساز، نوازنده و رهبر ارکستر لهستانی) با نام «در ساحل لته» در فستیوال نودو شهر استراوا اجرا شد، قرار است برنامههای متعددی را به همراه مارتینا در نقاط مختلف دنیا روی صحنه ببرد.
آیدین صمیمیمفخم درباره پروژههای پیش روی خود میگوید: «همسرم مارتینا کوسسکا، قطعهای با نام «اُرسی» براساس ردیف موسیقی ایرانی و بیات ترک برای ارکستر زهی نوشته که برنده مسابقه بینالمللی «کریستف پندرسکی» در لهستان شده و قرار است دوم آگوست (یازده مرداد) در شهر «سوپوت» لهستان اجرا شود. این قطعه فقط خارج از ایران اجرا خواهد شد. البته مارتینا قبلاً به عنوان سولیست پیانو، چندین اجرا به همراه ارکستر «نیلپر» در ایران داشته است.»
علاوه بر آن قرار است ماه آینده کنسرتو پیانوی این هنرمند توسط یکی از برجستهترین رهبران دنیا در جمهوری چک اجرا شود که درباره آن میگوید: «این کنسرتو پیانو با نام «هولوگرافی» برای پیانو و ارکستر زهی، توسط ارکستر فیلارمونیک شهر استراوا در جمهوری چک به رهبری برونو فِراندیس اجرا میشود. البته سال گذشته، همسرم مارتینا در «فستیوال موسیقی معاصر تهران»، به همراه نوید گوهری (به عنوان رهبر) این قطعه را در تالار رودکی اجرا کردند و این، اولین اجرای اروپایی آن خواهد بود. در همین فستیوالِ پیشرو، یک مینیاپرا هم با نام «کوچاوایا» از مارتینا اجرا میشود.»
صمیمیمفخم درباره فضا و فرم کنسرتو پیانوی «هولوگرافی» و همچنین مینیاپرای «کوچاوایا» میگوید: «من در این کنسرتوپیانو، مثل یک هولوگرافی از زوایای مختلف، رویکردی به سمت یک نت مشخص داشتهام و کل این کنسرتو حول محور نت «می» با رویکردهای مختلف میچرخد. درباره مینی اپرا هم باید بگویم که با تصویر همراه نیست و به شکل کنسرتی اجرا خواهد شد. این اثر براساس یک قطعه چینی نوشته شده و داستان سگی را روایت میکند که میخواهد با کوه روبهرو شود. بزرگترها او را از این کار منع میکنند اما او توجهی نمیکند و نهایتاً متوجه میشود کوچکتر از چیزی است که بخواهد به حرف بزرگترها توجه نکند. این مینی اپرا، دو سال پیش برنده مسابقه اپرای بینال زاگرب در کرواسی بود که منتهی به نوشتن یک اپرای فولتایمِ صد دقیقهای با نام «کلوتو – ریسمانی از قصهها» شد و دو هفته پیش، چهارمین اجرای آن در شهر وین اتفاق افتاد.»
آیدین صمیمیمفخم به همراه همسرش مارتینا کوسسکا، سال 1392 مرکزی را با نام موسیقی نوین اسپکترو با هدف آشناسازی هرچه بیشتر شنوندگان حرفهای موسیقی آکادمیک، با ژانرهای مختلف موسیقی قرن ۲۰ و ۲۱، موسیقی تجربی قرن ۲۱ و موسیقی الکتروآکوستیک و الکترونیک پایهگذاری کرده که هدف اصلی این مرکز، برگزاری کنسرتهای پژوهشی و آموزشی موسیقی تجربی، الکتروآکوستیک و الکترونیک، برگزاری ورکشاپهایی با تمرکز بر آهنگسازی، تفسیر و اجرا موسیقی قرن ۲۰ و ۲۱ و برگزاری کنفرانس و سمینارهایی در همین زمینه است.
از پروژههای دیگر این مرکز میتوان به «دوئت اسپکترو» با تمرکز بر کنسرتهای تجربی الکتروآکوستیک توسط بنیانگذاران این مرکز و «آنسامبل اسپکترو» با تمرکز بر سفارش و اجرای آثار آهنگسازان معاصر، نام برد.
طی آخرین نشست ICEM – CIME (کنفدراسیون بین المللی موسیقی الکتروآکوستیک که در سال 1360 در شهر بورژ فرانسه توسط کریستین کلوزیه تاسیس شد.)، مرکز موسیقی نوین اسپکترو به عنوان سازمان و نماینده رسمی کنفدراسیون بینالمللی موسیقی الکتروآکوستیک در ایران و اولین مرکز در خاورمیانه انتخاب و معرفی شده که از اهداف اصلی آن میتوان به معرفی بیشتر موسیقی و آهنگسازان الکتروآکوستیک ایرانی به جوامع بینالمللی اشاره کرد.
حالا قرار است اواخر شهریور سال جاری، مارتینا کوسِسکا و آیدین صمیمیمفخم به دعوت کنفدراسیون بینالمللی موسیقی الکتروآکوستیک، به عنوان نمایندگان کنفدراسیون بینالمللی موسیقی الکتروآکوستیک در خاورمیانه در نشست سالانه این مرکز در مسکو حضور پیدا کرده و درباره تاریخ موسیقی الکتروآکوستیک در ایران صحبت و نمونههایی از آثار آهنگسازان ایرانی را پخش کنند. علاوه بر آن، هر دو به شکل دوئت اسپکترو در شهر لینتز اتریش دو اجرا خواهند داشت که تمرکز هر دو اجرا روی بداههنوازی صوت و تصویر است.
شاید به نظر برخی، موسیقی الکترونیک در ایران اتفاقی نوین باشد اما این نوع موسیقی مسبوق به سابقه است و میتوان گفت تقریباً همزمان با اتفاقات روز دنیا، این نوع موسیقی توسط موزیسینهای ایرانی هم تجربه شده است. از آیدین در اینباره سوال کردیم و پرسیدیدم که از نظر شما در این سالها چه اتفاقات قابل تأملی در حوزه موسیقی الکترونیک افتاده که میگوید: «سابقه موسیقی الکترونیک در ایران برخلاف آنچه که برخی فکر میکنند اتفاقی نوین است، به اوایل دهه 40 شمسی برمیگردد که اساتیدی مثل علیرضا مشایخی، شاهرخ خواجهنوری و داریوش دولتشاهی این نوع موسیقی را آغاز کردند و به نوعی پدران موسیقی الکترونیک در ایران بودند. از آن زمان اتفاقات متعددی افتاده و خوشبختانه هنرمندان خوبی در این زمینه داریم که در سطح بینالمللی هم معروف هستند.»
با این وجود، در این سالها کمتر شاهد اجرای این گونه موسیقیها در کشور بودهایم و اکثر این هنرمندان برنامههای خود را در فستیوالهای خارجی اجرا میکنند. اما چند سالی است که هنرمندان این ژانر به طور جسته و گریخته، در ایران هم طبع آزمایی میکنند. صمیمیمفخم در این باره توضیح میدهد: «بله. در ایران کمتر شاهد این اجراها بودهایم اما از سه، چهار سال گذشته تعدد این اجراها بیشتر شده است. یکی از مکانهایی که تمرکز زیادی روی اتفاقات الکتروآکوستیکی دارد، «کانون موسیقی معاصر موزه هنرهای معاصر تهران» است. من سال گذشته حداقل هشت اجرا در این موزه داشتم که تقریباً چهار اجرای آن با همان «دوئت اسپکترو» در کنار همسرم بود. سهراب معتبر هم که جزء آهنگسازهای مطرح این ژانر است، در آنجا اجرا داشت. خوشبختانه این اتفاق در ایران در حال فراگیر شدن است.»
شاید برای برخی این سوال پیش بیاید که آیا موسیقی الکترونیک در بخش آکادمیک هم با این اقبال روبهرو بوده است؟ او در این باره توضیح میدهد: «در آکادمیها هنوز اتفاق مهمی نیفتاده چون این موسیقی احتیاج به سرمایهگزاری هنگفتی دارد که باید از طرف آکادمیها صورت پذیرد ولی متأسفانه انجام نمیشود و کسانی که امروزه این کار را انجام میدهند، به صورت شخصی آن را پیش میبرند. البته این را هم بگویم که خیلی از کسانی که در این ژانر فعالیت میکنند، به شکل جدی و آکادمیک و بر اساس منابع علمی موسیقی الکترونیک پیش میروند و برخی هم بر اساس احساس و ژانرهای مردمپسندترِ آن، این کار را انجام میدهند.»
آیدین صمیمیمفخم درباره کارهایی که قرار است در ایران از او و همسرش ببینیم و بشنویم میگوید: «ما برای این کنفدراسیون برنامهریزی کردهایم تا تقریباً آخر هر سال میلادی، فستیوال الکتروآکوستیک داشته باشیم. امسال هم به احتمال خیلی زیاد، این فستیوال با همکاری «کانون موسیقی معاصر» در «موزه هنرهای معاصر تهران» خواهد بود. احتمالاً اواخر پاییز، برای دور اول این فستیوال، یک دوره سه روزه، به اضافه کنسرت خواهیم داشت که تاریخ موسیقی الکترونیک ایران و همچنین آثار جدید آهنگسازهای عضو این انجمن را، در این کنسرتها خواهیم شنید.»
Download new Track goroh tal
کنسرت گروه «تال» به خوانندگی فرج علیپور که قرار بود 25 مرداد 1396 در تالار وحدت تهران روی صحنه برود، به دلیل استقبال علاقهمندان به موسیقی لُری و لَکی، برای یک شب دیگر تمدید شد.
به این ترتیب کنسرت «عاشقانههای تال» 26 مرداد 1396 هم در تالار وحدت برگزار میشود.
گروه «تال» در کنسرت پیشرو آثار مشهوری مانند «شبانه» و «خوش اومای» را با تنظیمی جدید اجرا میکند. همچنین چند اثر جدید از ساختههای میلاد علیپور و فرج علیپور در این کنسرت نواخته و خوانده میشوند.
گروه «تال» در این اجرا یاد و خاطرهی زندهیاد حمید ایزدپناه نویسنده، شاعر و پژوهشگر تاریخ موسیقی لرستان را زنده میکند.
فرج علیپور (کمانچه و آواز)، مسلم علی پور (کمانچه و سرپرست گروه)، میلاد علی پور (تار و تنظیم کننده)، محمود نوذری(سنتور)، مریم خدابخش(عود)، مَهزاد خردمند(کمانچه آلتو)، محسن کیهان نژاد(سرنا)، وحید خسروی(دف و دهل) و ماهور زمانه پور(سازهای کوبه ای) اعضای گروه «تال» برای اجرای پیش رو هستند.
زهرا همتی تهیه کننده و احسان میرضیایی مدیر اجرایی این کنسرت هستند.
کنسرت گروه «تال» 25 و 26 مرداد 1396 از ساعت 21:30 در تالار وحدت تهران برگزار میشود.
Download new Track shahram nazeri
فرماندار قوچان اعلام کرد:
با هماهنگی انجامگرفته بین مدیران اجرایی و متولیان فرهنگی، کنسرت شهرام ناظری، هفته آینده در این شهرستان برگزار خواهد شد.
علیرضا قامتی، دوشنبه در نشستی خبری با اصحاب رسانه با اشاره برگزار نشدن کنسرت این استاد آواز ایران در این شهرستان در هفته گذشته گفت: هیچ کنسرتی در قوچان لغو نشده و هیچیک از مدیران ارشد شهرستان چه در حوزه فرهنگی و چه در حوزه امنیتی با اجرای موسیقی سنتی در این شهرستان مخالفتی نداشته و ندارند.
وی تصریح کرد: براساس قانون موافقت اولیه برای برگزاری کنسرت هفته گذشته صادر شده بود اما بروز برخی اختلافات و مشکلات بین مجموعههای مختلف اعم از برنامه ریزان کنسرت و سایر متولیان، موجب عدم اجرای کنسرت در آن تاریخ شد.
قامتی با تأکید اینکه در دولت تدبیر و امید آموختهایم با تدبیر مشکلات را حل کرده و به مسائل دامن نزنیم، افزود : این کنسرت، اجرای سنتی، بومی و محلی موسیقی با اشعار شاعران بزرگ فارسی است که برای همه مجموعهها احیای این سنتها مهم است.
وی ادامه داد: دغدغههایی در خصوص مکان برگزاری این برنامه از طرف برخی مسئولان مطرح بود که طبیعی است به این دغدغهها باید توجه کرد.
فرماندار قوچان با اشاره به اینکه بررسیها برای مکان اجرای این کنسرت انجام میگیرد، افزود: در صورت امکان برای هنرمندان و متولیان برنامه، حتی آمادگی اجرای این کنسرت در فضای باز را داریم و هیچگونه نگرانی در زمینه توان مجموعههای امنیتی، قضایی و اجرایی شهرستان نداریم .
قامتی تأکید کرد: شهرستان قوچان دارای فرهنگی غنی است و مسئولان شهرستان علاقهمند به نشاط اجتماعی مردم هستند.
وی خاطرنشان کرد: برخی افراد بیمیل نیستند که به هر بهانه ای فضا را آلوده کنند اما ما در خدمت همه مجموعهها هستیم و این کنسرت به بهترین وجه در قوچان برگزار خواهد شد.
کنسرت موسیقی سنتی شهرام و حافظ ناظری، جمعه گذشته به دستور دادستان قوچان، به علت آنچه که نامناسب بودن مکان برگزاری آن اعلام شده بود، لغو شد.
Download new Track shahram nazeri
معاون امور هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت:
زمانی که مجوز برگزاری کنسرت از سوی مراجع ذیصلاح صادر می شود جلوگیری از برگزاری آن بی معنی است زیرا وقتی مجوزی صادر می شود یعنی اینکه هیچ یک از مسئولان استان با اینکار مخالف نیستند.
علی مراد خانی روز سه شنبه در حاشیه آیین اختتامیه سومین جشنواره هنرهای گرافیکی رضوی در زاهدان اظهار داشت: برگزاری کنسرت ها در استان ها هم اینک به خوبی در حال انجام است و مشکل خاصی وجود ندارد.
وی در باره علت لغو کنسرت شهرام ناظری بیان کرد: برنامه استاد شهرام ناظری در بجنورد پس از صدور مجوز، با یک سری مشکلات رو به رو شد به گونه ای که سالن اجرا پلمب شده بود که بعد از پیگیری صورت گرفته از سوی این وزارتخانه سالن دوباره باز شد و چنین قضایایی پیش آمد.
وی افزود: در این زمینه نکات خاصی وجود دارد که فردا(چهارشنبه) با حضور مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در بجنورد این موضوع از نزدیک مورد بررسی قرار خواهد گرفت و گزارش آن متقابلا منتشر خواهد شد.
مرادخانی تاکید کرد: زمانی که مجوز صادر شده به این معنی است که هیچ یک از مسئولان استان در همه رده ها با این کار مخالفتی نداشتند حالا سئوال این است چه اتفاقی افتاده که بعد از صدور مجوز ناگهان یک مساله ای به وجود آمد که اینها منجر به عدم برگزاری کنسرت در مکان مورد نظر شده است.
وی گفت: به نظر می رسد این موضوع باید یک مقداری بیشتر مورد بررسی قرار گیرد زیرا هیچ مشکل فرهنگی، سیاسی و مخالفتی از سوی مسئولان وجود نداشته است.
معاون امور هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ادامه داد: لغو کنسرت و پلمب این مجموعه به نظر می رسد که نمی تواند مرتبط با مساله صدور مجوز و مسائل مربوط به آن باشد زیرا همه کسانی که در این زمینه باید نظریه می دادند نظر مثبت دادند و بر اساس نظریه مثبت، مجوز صادر شده است.
وی ادامه داد: حال باید بررسی شود چه اتفاقی افتاده و بین چه کسانی این شرایط رخ داده که منجر به این کار شده است به همین سبب فردا با حضور مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی موضوع مورد بررسی قرار می گیرد.
Download new Track Music Amoozesh
حتما وقتي که به فضاي مجازي سر ميزنيد با اتفاق ها و ادم هاي عجيبي روبرو ميشويد،جوان هايي با قيافه ها و ظاهر عجيب،بحث هايي که به نظرتان خنده دار است،فيلم ها و موزيک هاي آبکي و سطحي که در دو روز توليد ميشوند و همچنين در دو روز فراموش ميشوند،حجم عظيمي از اطلاعات و اخبار درست يا غلط و کلي اتفاق ديگر!
تاثير شنيدن خبرهاي مختلف بر روي ذهن
وقتي که انسان با اين همه اتفاق روبرو ميشود طبيعتا ديگر نسبت به اتفاق ها بي اهميت ميشود و انتظار شنيدن هر خبري يا انجام هر کاري را دارد و ديگر همه چيز برايش عادي ميشود!
دقيقا حالتي که امروز ما با اون روبرو هستيم.غافل از اين که اين ادم ها و اتفاق هاي داخل فضاي مجازي واقعي هستند و حضور فيزيکي دارند و تاثيري که ميگذارند بيشتر از اينکه بر روي فضاي مجازي باشد، بر روي دنياي واقعيست!
درست است که شکل گيري ظاهر و رفتار و حرکات عجيب و غريب بعضي از نوجوانان و جوانان به عوامل زيادي بستگي دارد،ولي ما ميخواهيم بررسي کنيم که موسيقي مزخرف و مصرفي چقدر در شکل گيري آنها نقش داشته است!
به طور مثال وقتي يک رپر 20،19 ساله با توليد اهنگهايي که هيچ گونه اثر هنري اي محسوب نميشود و در آن همش از خودکشي و امثال اينها صحبت ميکند، و هي پشت سر هم کار توليد ميکند و بچه هاي 15،14 ساله را جذب ميکند، تاثير حرفاي مزخرفش را ميشود روي ظاهر و افکارو حرکات آن بچه ها ديد. به نظرتان اين بچه هاي نوجوان که کارهاي عجيب غريب انجام ميدهند، اين کارها را پدر مادرها به آنها ياد داده اند؟ يا از روي اجبار انجام ميدهند؟ خير! اينها به کاري که ميکنند علاقه ي قلبي دارند و دوست دارند که فلان اتفاق خيالي که فلان رپر در اهنگ هايش گفته در زندگي واقعي اش اتفاق بيافتد! اگر به نوشته هاي زير پست هايشان نگاه کنيد ميبينيد که همه ي آنها تحت تاثير موسيقي اند!چيزي که نميشود انکار کرد اين موضوع است که اين نوجوان ها تربيت شده ي جامعه و واقعيتي که در حال حاضر وجود دارد،هستند!
نکته ي اول:
تازه اين نکته که اينگونه از رپرها آبروي رپ را ميبرند و در واقع زحمات آن دسته از بچه هايي که واقعا زحمت ميکشند را هدر ميدهند،به جاي خود محفوظ است!
چندين سال پيش يک دسته از هنرمند ان با اينگونه مزخرف گويي به کار خودشان ادامه دادند و حالا شاهد حضور دست پرورده هاي همانها در هنر هستيم که الگوي اينها همان بچه هاي بي استعداد قبلي اند!حالا خودتان تصور کنيد نسل بعد که قرار است از بعضي از اين رپر هاي مخرب امروزي الگو بگيرد چه اعجوبه اي ميشود! وقتي اينقدر کار مزخرف توليد ميشود و بعد از بين آنها فقط دوتا اثر هنري محسوب ميشود ( شايد هم يکي) اين مخاطب گمراه چطور بايد خوب را از بد تشخيص بدهد؟
نکته ي دوم:
تازه رپ يکي از عوامل بود و در موسيقي پاپ هم همينگونه است، سينما و برنامه هاي تلويزيوني هم از اين امر مستثني نيستند! هنري که همه جا از آن به عنوان عنصر اصلي فرهنگ ياد ميشود امروز به چنين منجلابي دچار شده! با اين روشي که هنر در پيش گرفته به طوري که تعداد افراد مخرب بيشتر از افراد مفيد و کار بلد است،سال ها بعد هنر و هنرمند اين سرزمين به جامعه و مردمش بدهکار خواهد بود و تمام رسانه ها و افرادي که از اين موجودات نالايق حمايت کردند جزء قاتلين هنر ايران محسوب ميشوند و جنايت هاي آنها هرگز فراموش نميشود!
پيام گراتوميک به مخاطبان خود:
ما(مجموعه ي گراتوميک) با هدف بهبود سطح فرهنگي کشور شروع به فعاليت کرده ايم وبا برنامه اي بلند مدت به کار خودمان ادامه ميدهيم، هميشه منتظر قدم هاي بعدي از جانب گراتوميک باشيد(قدم هايي که ممکن به کام همه شيرين نباشد) از همه ي شما عزيزان ميخواهيم که در اين راه همراه ما باشيد!
Download new Track shahram nazeri
اصولگرایان احساس میکنند در حال از دست دادن پایگاهشان در میان جوانان هستند و به همین دلیل با وقوع هر رویدادی که معرف و یادآور از دست دادن پایگاهشان باشد مخالفت میکنند.
شامگاه جمعه ششم مرداد، کنسرت شهرام و حافظ ناظری در قوچان به دلیل پلمبِ سالن به دستور دادستان آن شهر، تعطیل شد.
عباس عبدی، پژوهشگر اجتماعی، روزنامهنگار و فعال سیاسی اصلاحطلب در مورد این اتفاق گفت: «به نظرم جناح اصولگرا دچار مشکلاتی جدی و تناقضاتی اساسی شده است که نمیتواند به این راحتی حلشان کند تا برخوردی منطقی با مسائل مختلف داشته باشد. این جناح از یک سو عجیبترین کار ممکن، یعنی قدردانی از یک چهره هنری خاص مانند امیرحسین مقصودلو (تتلو) را در سطحی وسیع انجام میدهد و از سوی دیگر جلوی کنسرت هنرمندان معتبری چون شهرام ناظری را میگیرد.»
این فعال اصلاحطلب ادامه داد: «علت آن قدردانی و ارجگذاری؛ عطش قدرت بود. به بیان دقیقتر؛ تلاش برای کسب رای و موجه جلوه دادن خود، منجر به ایجاد آن رابطه با آن خواننده شد و از سوی دیگر علت مخالفت با برگزاری کنسرت هنرمندی چون شهرام ناظری واقعیتی است که هم به صورت شهودی و هم به صورت تحقیقی قابل اثبات است؛ با تکیه بر نشانههایی متعدد میتوان اثبات کرد که نوع نگاه موردپسند اصولگرایان و آنچه آنها گمان میکنند درست است در اکثر شهرها و حتی روستاها در حال از بین رفتن است، به گونهای که هر لحظه مواضعشان نزد مردم ضعیفتر میشود. اصولگرایان احساس میکنند در حال از دست دادن پایگاهشان در میان جوانان هستند و به همین دلیل با وقوع هر رویدادی که معرف و یادآور از دست دادن پایگاهشان باشد، مخالفت میکنند.»
عبدی تصریح کرد: «یکی از حقایق روشنی که اصولگرایان نمیخواهند به آن تن دهند این است که در شهر کوچکی چون قوچان احتمالا چند هزار نفر برای تماشای کنسرت هنرمندی چون شهرام ناظری بلیت میخرند و هزینه میکنند اما در مقابل برنامههای اصولگرایان با سطح وسیعی از تبلیغات رسمی و حتی اندیشیدن تمهیدات تشویقی نیز با استقبال مردمی مواجه نمیشود.»
او افزود: «در مجموع به نظر میرسد جناح اصولگرا از مزیت مرکزیتی برای تصمیمگیری بیبهره شده و به همین دلیل هر فردی، هر تصمیمی را که میخواهد به هر شکلی که دوست دارد عملی میکند و حاصلش میشود، وضعیت متناقضی که در آن تتلو در تهران تقدیر میشود، بالای صحنه میرود و جایزه میگیرد و شهرام و حافظ ناظری در قوچان برای برگزاری کنسرتی که همه مجوزهای قانونیاش هم گرفته شده با درهایی پلمب شده مواجه میشوند.»
عبدی در پایان گفت: «این حد از تناقض محصول وضعیت بسیار بغرنج، شکننده و ویرانگری است که این جناح دچارش شده و دیر یا زود این سدها شکسته خواهد شد. فراموش نکنید که این نوع رفتار ممکن است به ضدیت بیشتر مردم با ارزشهایی که آنان تبلیغ میکنند بیانجامد و حتی برخی معتقدند ریشههای شکلگیری سکولاریسم؛ یعنی چیزی که این جناح از آن میترسد با چنین رفتاری آبیاری میشود.»
Download new Track Hamid Seffat
نمایش «لامبورگینی» که از اواخر تیرماه در پردیس تئاتر شهرزاد روی صحنه رفته است، با استقبال دوستداران تئاتر و موسیقی رو به رو شده است و همین استقبال باعث شد این نمایش تا ده شب دیگر نیز تمدید شود.
سیامک صفری (نویسنده و کارگردان این نمایش) درباره استفاده هوشمندانه از موسیقی و ترکیب پرهیجان دیالوگ ها و قطعات محبوب موسیقی در این نمایش معتقد است: « بافت، لحن و نوع نمایش اعتراضی است. این دو شخصیت به یکدیگر، محیط و… اعتراض دارند و اصلا طرز حرف زدن این افراد با اعتراض همراه است. این دو نفر از شهر جارو شدهاند، در شهر پرسه میزدند اما اکنون در گور میخوابند، در نتیجه تمام شرایط نمایشنامه ما را بهسمت نوعی موسیقی خیابانی میبرد. در این نمایش از موسیقی رپ استفاده کردیم. اشکال مختلف موسیقی خیابانی در سراسر جهان وجود دارد. موسیقی آثاری همچون «لامبورگینی»، باتوجه به جغرافیای منطقه و نوع موسیقی خیابانیای که در آن منطقه رایج است، تغییر میکند. ما در ایران زندگی میکنیم و بهرغم اینکه ممکن است بهخاطر نوع ادبیات برخی از اشعار موسیقی رپ، گوشهایمان از این نوع موسیقی آسیب ببیند، اما موسیقی خیابانی ماست و اگر این را نپذیریم، واقعبین نیستیم. در هر تاکسیای که مینشینم، این نوع موسیقی را میشنوم! حتی رانندههایی که سنی از آنها گذشته است و فکر میکنیم باید موسیقی قدیمی ما را بشنوند، موسیقی رپ گوش میکنند. موسیقی خیابانی ما بهصورت سیدی درآمده است و به خانهها و ماشینهای مردم راه یافته است. خیابانی بودن این موسیقی از این جهت است که قصه دارد و اتفاقهایی که در خارج از مکان زندگی ما میافتد را روایت میکند. درباره عشق با تعاریف امروزی، اختلاف طبقاتی، آسیبهای اجتماعی و… صحبت میکنند. در موسیقی رایج سنتیمان که ریشه در ادبیات کلاسیک دارد هم این مضامین را میشنوید اما در موسیقی سنتی ما این مسائل با ظرافت خوانده میشوند و به این نمایش مربوط نمیشدند. به همین دلیل یکی از شخصیتهای این نمایش با بازی اشکان خطیبی، فردی است که معترض و عصبانی است، نمیخواهد نفرین کند و نامهربان باشد و از موسیقی رپ استفاده میکند.»
اشکان خطیبی نیز در این باره می گوید: «اهدافی که قرار بود با اجرایمان دنبال کنیم، دارد اتفاق میافتد. رابطهای که با تماشاگر پیدا کردیم را دوست دارم. شخصیت اشکان خطیبی در این نمایش، فردی عصبانی است. این عصبانیت سبب میشود در لحظاتی او با موسیقی رپ، بخواند. برای من این ایدهآل بود که در بخش پایانی نمایش یکی از افرادی که همه او را بهعنوان موزیسین این نوع از موسیقی میدانند، در زمانی که برای شخصیتی که اشکان خطیبی آن را ایفا میکند، اتفاقی رخ میدهد، با من دیالوگ داشته باشد و بعد از آخرین جمله من، به خوانندگی بپردازد و به شخصیت اشکان خطیبی در روایت قلاب شود. با این حضور، شخصیت اشکان، کاملتر میشد؛ حالا هم ناقص نشده است اما این بخش، شکل ایدهآل من بود.»
گفتنیست «لامبورگینى» اثرى اجتماعى است که دو واقعه گورخوابها و ساختمان پلاسکو را با دیدگاه سیامک صفرى به روى صحنه مىبرد .
در این نمایش اشکان خطیبى در کنار سیامک صفرى به ایفاى نقش مىپردازد، همچنین ایده ابوطالبى طراحى و اجراى حرکت را بر عهده دارد .
از دیگر عوامل مىتوان به سهیل دانش اشراقى (مدیر هنرى)، ایمان یزدى (مجرى طرح)، مرتضى نجفى (طراح نور)، سهیل دانشاشراقى و بهار نرگسى (طراح صحنه و لباس)، روزبه خورزنى (طراح صدا)، ندا عقیقى (دستیار کارگردان و برنامه ریز) ، مصطفى پیرهادى (عکاس)، سارا حدادى (مدیر روابط عمومى و مشاور مکث)، پوریا سورى (مشاور رسانهاى در حوزه اجتماعى)، بهمن بابازاده (مشاور رسانهاى در حوزه موسیقى)، آریا امیرخان (فیلم نیوز) و تئاتربازها (حامیان مجازى)، سهیل دانش اشراقى، امیر حسام میرصادقى (تیزر)، حامد حکیمى (طراح گرافیک)، امیر حسام میر صادقى (موشن گرافیک و انیمشن) و … اشاره کرد.
تئاتر “لامبورگینى” تنها تا ٢١ مرداد در پردیس تئاتر شهرزاد اجرا خواهد داشت، علاقهمندان مىتوانند جهت تهیه بلیت به سامانه تیوال و یا گیشهى سالن نمایشى مراجعه کنند.
Download new Track Homayoun shajarian
نمایشی با همکاری همایون شجریان، سهراب پورناظری، بهرام رادان، صابر ابر و مهدی پاکدل، از هفته آینده اجرا میشود
حالا کمی مانده به اجرای «سی»، به کنسرت-نمایشی که کاری از «همایون شجریان» است و «سهراب پورناظری». خواننده و آهنگساز جوان که پیش از این تجربههای متفاوتی با هم داشتهاند؛ این بار سراغ «شاهنامه» رفتهاند. اثری که هر اندازه در ادبیات ایران سترگ است و زبان و ادبیات امروز ایران مرهون آن، در موسیقی غریب. البته تجربیات متعددی در این زمینه شده است؛ «آواز اساطیر»، «درفش کاویان» و «سیمرغ»، «از خشت و خاک» و چند اثر محدود دیگر. همین روزها هم قرار است «آواز پارسی» به اجرا درآید؛ اما پای این دو اسم که به میان میآید، نباید تجربههای مشابهی که در موسیقی ایران تجربه شده را در نظر داشت؛ با نگاهی به کارنامهی «همایون شجریان» میشود فهمید این خوانندهی برجسته خودش را محدود به هیچچیز نکرده است؛ حتی نام بزرگی که به دوش میکشد. او نشان داده که خوانندهی عافیتطلبی نیست؛ انگار او رسالت دیگری برای خودش دارد: «آشتی دادن مخاطب با موسیقی سنتی که او پرورش یافتهی بزرگترین استادش است.» در این میان پروندهی کاری «سهراب پورناظری» هم مشخص است و «جسارت» و «تفاوت» بخشی جدانشدنی از آن. آهنگساز جوانی که اگرچه او نیز از خانوادهای موسیقایی است؛ اما نامش با تجربههای متفاوت عجین؛ او هم تاوان این ماجرا را داده است. نقدها و گاه درشتیهایی که تحملش از توان هر کسی خارج است و با همهی اینها آهنگساز جوان بیتوجه به تمام اینها راه خودش را رفته است. حالا این دو، دارند اثری را روی صحنه میبرند که بیش از یک سال است، عمر هنریشان را صرف آن کردهاند. در همان فاصلهای که آلبوم «رگ خواب» با آن استقبال عجیب و غریب مواجه شده بود و میشد کنسرتهایش را در تهران و شهرستانها و لابد خارج از کشور برگزار کرد؛ بیخیال این ساحل امن شدند و وارد پروژهای شدند که یکی از دشوارترین پروژههای سالهای اخیر است؛ کاری عریض و طویل و با کلی نام و اسم از حوزههای مختلف. به این اسامی دقت کنید: «نغمه ثمینی، علیاصغر دشتی، امیرحسین ماحوزی، سحر دولتشاهی، صابر ابر و … » و خیلی نامهای دیگر. همین انتظار را بالا میبرد و هیجان را هم که نتیجهی کار چه خواهد بود؟
تمرین تئاتر
«کاخ نیاوران» در شمال شرقی تهران محل تمرین گروه تئاتر است. کاخهای جهان همهشان اسرار آمیز است. میشود رفت داخلش و هزار قصه بافت از داستانهای سیاست و خیانت. میشود آرام بینشان خزید و فکر کرد که چه کسانی در این سنگفرشها و فرشها قدم گذاشتهاند؟ چه حالی داشتهاند؟ با خودشان چه میگفتند؟ داستان زندگی ندیمهها و خدمتکاران چه بوده؟ حکم چند قتل اینجا امضا شده؟ حکم چند ارتقا؟ یا اصلا میشود بیتفاوت به داستان پرالتهاب سیاست، به معماری زیبایش خیره شد. به گچبریهایش، آینهکاریهایش و بعد آرامآرام به محل تمرین بازیگران کنسرت- نمایش «سی» رفت. امروز «مهدی پاکدل» تمرین دارد و «بانیپال شومون» و «حسین صوفیان». زودتر از تمرینشان آمدهاند برای گفتوگوی کوتاهی. چند هفتهای است که تمریناتشان شروع شده است و به قول خودشان، نقش درآمده است و حالا تمرین میکنند برای ریزهکاریهایشان. هر کدام به شکلی به این پروژه پیوستهاند. «مهدی پاکدل» دربارهی حضورش به عنوان بازیگر در این پروژه میگوید: «عید امسال من در کلیپ قطعهی «ابر میبارد» به کارگردانی «حمید نعمتالله» با خوانندگی «همایون شجریان» و آهنگسازی «سهراب پورناظری» حضور پیدا کردم و همان زمان آقای پورناظری پیشنهاد حضور در این پروژه را به من دادند، البته دربارهی نقش چیزی نگفتند و تنها توضیحاتی دربارهی پروژه دادند. همانزمان گفتم حضور در این پروژه برایم جذاب است تا اینکه حدود دو ماه قبل، صحبتها را به طور جدی عملیاتی کردیم و تمرینات آغاز شد.»
این بازیگر سینما و تلویزیون مدتی است که در زمینهی تئاتر فعالتر از مدیومهای دیگر است. همین سال گذشته بود که در سه نمایش «همسايهآغا»، «افسون معبد سوخته» و «کابوس حضرت اشرف» بازی داشت و حالا هم انگار سالش را با موسیقی شروع کرده است؛ از آن کلیپ «رگ خواب» تا حالا که مشغول تمرین «سی» است برای روی صحنه رفتنش در پانزدهم مرداد ماه. فضای تمرین تئاتر پر از سرخوشی است؛ طبیعی است که بازیگران نگرانیهای خودشان را داشته باشند؛ اما در فضایی آرام و صمیمی. «پاکدل» میگوید: «سي؛ ويژگيهايي دارد که آن را خاص ميکند. نهفقط به این خاطر که موسیقی و نمایش در کنار هم اجرا میشوند که این تجربه پیش از این نیز بارها رخ داده است؛ اما این ویژگی به اضافهی اجرای اثری از «شاهنامه» به همراه بخشهای تصویری کار و نامهایی که در این اثر کنار هم قرار گرفتهاند، همه باعث شدهاند که کاری متفاوت شکل گیرد.»
او از اینکه این روزها «شاهنامه» تا این اندازه مهجور است؛ دلگیر است؛ میگوید: «در سالهای قبل، «نقالي» شاهنامهخواني، از جمله هنرهايي بودند که کاملا در زندگي مردم عادي جريان داشتند و در کمال جذابيت، مردم را با شاهنامه آشنا ميکرد. در خاطرات تمامي پدرهاي ما ميتوان اين هنر را مشاهده کرد؛ اما هماکنون فقط چند نقال در ايران زنده ماندهاند که دير يا زود از دستشان خواهيم داد و آنوقت اين هنر نيز به فراموشي سپرده خواهد شد، مثل بسياري ديگر از آیينها و هنرهاي ما که در طول سالها بهخاطر بيتوجهي براي هميشه نابود شد و در چنین شرایطی استفاده از هنر و روی صحنه بردن آثاری از این دست میتواند کمک موثری در این زمینه باشد تا قشر بیشتری از مردم با این هنر آشنا شوند.»
او در این کنسرت-نمایش در نقش «رستم» است؛ نقشی که خودش میگوید که هیچگاه فکر نمیکرده که روزی آن را بازی کند. میگوید در زندگیش به خیلی نقشها فکر کرده است، به اینکه ایفایشان کند؛ اما هیچوقت حتی تصور اینکه نقش «رستم» را بازی کند؛ فکر هم نکرده است: «بازی در نقش رستم برایم کاملا دور از ذهن بود و البته همين جذابيت، اشتياقم به کار را بيشتر کرد. بههرحال اميدوارم با متن خوبي که خانم ثميني نوشته است و با ايدهها و سوادي که آقاي دشتي دارند، بتوان يک رستم تازه خلق کرد. ما همه اصرار داريم که اين «رستم» خارج از تمام تصاويري باشد که ممکن است در ذهن مخاطب وجود دارد.»
شاید همین دشواری هم برایش هیجانانگیز است. کشف یک دنیای ناشناخته که در تمرینات با آن کلنجار بسیاری رفته است و حالا میخواهد شکل جدیدی از آن را خلق کند. «بانیپال شومون» و «حسین صوفیان» هم از طرف «علیاضغر دشتی» برای حضور در این پروژه دعوت شدهاند. ساعت نزدیک پنج است و دستیار کارگردان از بازیگران میخواهد تا تمریناتشان را در فضای باز کاخ ادامه دهند. حالا گروه از اتاق آبی، به حیاط کاخ میروند که فضای بیشتری برای تمرین دارد. نیمههای تیرماه است و گرما بیداد میکند؛ اما بازیگران با انرژی کار میکنند. حیاط کاخ داربست زده شده و پوشانده شده است. «علی اصغر دشتی» به عنوان کارگردان به گروه میپیوندد. کارگردان از بازیگران میخواهد که خودشان را گرم کنند. پاکدل و شومون و صوفیان چند دقیقهای این کار را انجام میدهند. حالا وقت تمرین سهراب و رستم و اسفندیار است و دستیار کارگردان نقشهای رودابه را میخواند.
رستم : میشود روی این خاک، بی رنج زیست؟
صحنه میان رستم و سهراب است و اسفندیار. «سهراب» میگوید: «من شهادت میدهم که در زمین کسی چون پدر من رنج نمی کشد و شهادت میدهم که من وارث رنج های پدرم هستم.»
نقشها درآمده است و بازیگران هر کدام تنها تمرینات نهاییشان را انجام میدهند و البته در این میان کارگردان پروژه کاملا آنان را زیر نظر دارد و هدایتهای لازم را به بازیگران میدهد. هنوز ریزهکاریهایی مانده است. گروه چند ساعتی را در فضای باز تمرین میکند تا دوباره به سالن دربسته برود برای تمرین نقشهای دیگر. «علیاصغر دشتی» در مقام کارگردان بر این اعتقاد است که این پروژه برایش بهعنوان کارگردان تفاوت اساسی با سایر پروژههای تئاتری دارد؛ در این پروژه برای نخستین بار تعدادی هنرمند گردهم آمدند و در یک تعامل سعی میکنند اثری که چند رسانه را کنار هم قرار میدهد را به عنوان اثر واحد به تماشاگران ارائه دهند.»
او میگوید، پیش تولید این اثر از سال گذشته شروع شده و حالا با تمرینات مستمر در کاخ، گروه خودشان را برای اجرای پانزدهم مرداد ماه آماده میکنند.
تمرین موسیقی
این بار خانهای قدیمی در شمال تهران که گروه موسیقی در آن حضور دارند. تمام چهرهها آشنایند. «همایون شجریان» و «سهراب پورناظری» و نوازندگانی مثل مهیار طریحی، نگار خارکن، حسین رضایینیا، حمید خوانساری و خورشید دادبه. این نوازندگان هر کدام پیش از «سی» نیز با این خواننده و آهنگساز همکاریهایی داشتهاند و حالا همهشان کنار هم جمع شدهاند تا یکی از مهمترین پروژههای موسیقایی این چند سال اخیر را اجرا کنند. «سهراب پورناظری» در مقام آهنگساز، تمرینات گروه را هدایت میکند. اینکه هر نوازندهای از چه میزانی آغاز کند و همخوانیها را به چه شکل اجرا کند. «همایون شجریان» دربارهی این اثر پیش از این گفته است: « نقطه مرکز این پروژه شاهنامه فردوسی است. چه در اشعاری که برای موسیقی انتخاب میشود و چه در متنی که خانم ثمینی زحمت کشیدند. یک نکته مهم وجود دارد آن هم اینکه شاید فکر کنید تمامی اشعار قرار است از شاهنامه فردوسی باشد؛ اما ما موسیقی های مختلفی و تصانیف مختلفی خواهیم داشت؛ همچنین امکان دارد قطعات ابر میبارد و آهای خبردار را اجرا کنیم. هدف اصلی من و سهراب پورناظری در این پروژه این بود که بتوانیم نسل های مختلف را در این کنسرت کنار هم بنشانیم و کاری را خلق کنیم که از چند نسل بتوانیم شنونده و بیننده داشته باشیم و پیام شاهنامه را به آنها برسانیم. فرم های موسیقی که انتخاب کردیم و فرم های نمایشی همه در این راستا بودند که افراد مختلف با سنین و علایق مختلف لذت ببرند و این لذت بردن و مجموعه اتفاقات باعث میشود به شاهنامه نگاهی متفاوت داشته باشند و با این گنجنه فارسی بیشتر آشنا شوند. شاید به این واسطه بتوانیم سلایق امروز را که شاهنامه برایشان ثقیل است را ترغیب کنیم تا این کتاب را دنبال کنند.»
او پیش از این، به عنوان خواننده اثری از «شاهنامه» را با آهنگسازی «حمید متبسم» به اجرا درآورده است؛ این در حالی است که خودش در جلسهی مطبوعاتیای که برای این پروژه برگزار شده، در این باره چنین توضیح داده است:«آن پروژه مستقلی بود که بر اساس اشعار شاهنامه آهنگسازی شده بود و ارکستر 40 نفره سازهای سنتی و رهبر ارکستر داشت. اینجا کاملاً کار متفاوت است. علت اینکه در پروژه سی فقط به اشعار فردوسی نپرداختیم هم به خاطر محدودیت وزن و فرم اشعار است که یک مقدار دست ما را میبندد و کار را یکنواخت میکند. اینجا کاملاً همه چیز در انتخاب موسیقی و اشعار متفاوت است.»
گروه چند ساعتی را به شکل مداوم تمرین میکند؛ این گروه قرار است مثل کنون خورد باید میخوشگوار، ساز بیتاب، چه دانستم، آهای خبردار، رگ خواب، آوازهخوانی در شبم را اجرا کند. مخاطبان اما بیش از هر چیز، در انتظار اجرای رگخواب و آهای خبردار هساتند. هر قطعه چندین بار به شکل کامل نواخته میشود؛ اما «همایون شجریان» دوباره میخواهد کار را از نو شروع کنند. گروه استراحتی میکند و دوباره نوازندگان در جایشان قرار میگیرند تا تمرینات را ادامه دهند. «همایون شجریان» مدتهاست که در تهران کنسرتی برگزار نکرده است؛ بعد از آنکه اجراهای موفقی را همراه با گروه «چرا رفتی» با آهنگسازی «تهمورس پورناطری» در تهران روی صحنه برد، تور کنسرت «هوای گریه» را در برخی شهرستانها روی صحنه برد و حالا قرار است قطعاتی را روی صحنه اجرا کند که در این مدت، طرفداران بسیار زیادی پیدا کرده و جزو قطعات «هیت» شده است. خیلیها در انتظارند تا مرداد ماه برسد و گروه را روی صحنه مشاهده کنند: «سیمرغ میخواند ، چون پرش آتش میگیرد. نه! سیمرغ نمی خواند ، سیمرغ خودش آواز میشود و آنقدر میخواند که خاکستر میشود. تا باز از خاکسترش زاده شود. و چنان صدای سیمرغ عشق به این خاک را در من زنده میکند که میفهمم چاره ای جز نبرد با سهرابم ندارم و چنان صدای سیمرغ مهر به سهراب را در من زنده میکند که میفهمم چاره ای جز در آغوش کشیدن پسرم را ندارم…»
Download new Track mahmod jahan
معاون هنری وزیر ارشاد در پیام تسلیت خود، درگذشت محمود جهان را خبری تلخ برای جامعه موسیقی ایران بیان کرد.
علی مرادخانی، معاون امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، درگذشت محمود جهان، هنرمند حوزه موسیقی را تسلیت گفت.
او در پیام تسلیت خود آورده است:
«انالله و انا الیه راجعون
خبر درگذشت هنرمند مردمی و پیشکسوت عرصه موسیقی، آقای محمود جهان واصل گردید و بار دیگر جامعه فرهنگی هنری کشور را در افسوس از دست دادن عزیز دیگر قرار داد. اینجانب ضمن عرض تسلیت به جامعه هنری و بویژه خانواده محترم ایشان، برای او آمرزش و آرامش و برای بازماندگان صبر و شکیبایی مسئلت دارم.»
محمود جهان بر اثر سکته قلبی درگذشت.
Download new Track shahram nazeri
علی مطهری معتقد است به دلیل پلمبِ سالن کنسرت «آواز پارسی» در قوچان، حق شکایت برای شهرام ناظری و وزارت ارشاد محفوظ است.
شامگاه جمعه ششم مرداد، قرار بود با مجوز اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان خراسان رضوی، کنسرت «آواز پارسی» در سالن ورزشی کارگران قوچان اجرا شود اما آنچه در عوض رخ داد، پلمبِ سالن به دستور دادستان قوچان، معطلی تماشاگران و گروه ناظری از ساعت ۱۵:۳۰ تا ۲۳:۳۰ پشت درِ سالن و در نهایت روانه درمانگاه شدن شهرام ناظری بود.
علی مطهری، نایب رئیس مجلس شورای اسلامی در مورد این اتفاق به خبرگزاری خبرآنلاین گفت: «به نظر من جناب شهرام ناظری و وزارت ارشاد باید از دادستان قوچان به مراجع قضایی شکایت کنند، چون این اتفاق هم از نظر مالی و هم از نظر روحی به گروه ناظری و به مردمی که برای تماشای کنسرت او رفته بودند، خسارت زده و حق شکایت برای آنها محفوظ است.»
او با اشاره به سخنرانی خودش که قرار بود ٣٠ آبان سال گذشته، برابر با اربعین در مشهد برگزار شود و توسط دادستان اين شهر لغو شد، افزود: «وقتی این اتفاق رخ داد، من از دادستان مشهد شکایت کردم و معتقدم راه حل آه و ناله نیست و برای نشان دادن اعتراض به چنین کارهایی، باید شکایت کرد.»
شهرام ناظری به همراه فرزندش حافظ ناظری، کنسرت «آواز پارسی» را براساس شاهنامه فردوسی از دهم تا سیزدهم مرداد، هر شب در دو نوبت 19 و 21 در تالار بزرگ کشور (تهران- میدان فاطمی) روی صحنه خواهد برد.
Download new Track fereydoun asraei
آلبوم تازه را تا پایان سال میرسانم
فریدون آسرایی، خواننده تیتراژ «عاشقانه»، از تجربه همکاری خود با این سریال، آلبوم تازهاش و معضل لغو کنسرتها میگوید.
قطعه «آهای خوشگل عاشق» کافی بود تا نام فریدون آسرایی به عنوان یک خواننده پاپِ احساسیِ خوان مطرح شود. این خواننده تا کنون آلبومهای «غریبه»، «خاطرات گمشده»، «عشق یعنی» و .. را به بازار موسیقی ارائه داده و در تلاش است تا جدیدترین اثر موسیقاییاش را نیز تا آخر امسال آماده کند.
تیتراژ پایانی سریال «عاشقانه» هم یکی از آخرین فعالیتهای او در عرصه موسیقی بود، فریدون علاوه بر تجربیاتش از همکاری با این سریال، از گلایههایش درباره لغو کنسرتها هم گفته و خبرهایی از آلبوم جدیدش نیز داده است.
شما پیش از سریال «عاشقانه» هم تجربه خواندن تیتراژ داشتید، چقدر به تاثیر تیتراژ خوانی در بیشتر دیده شدن کار یک خواننده معتقدید؟
تیتراژ خواندن برای سریالهای خوب، در شبکههای خوب و پرمخاطب برای بیشتر مورد توجه قرار گرفتن کار یک خواننده میتواند خیلی تاثیرگذار باشد. من هم بر این عقیدهام که خواندن تیتراژ در موفقیت بیشتر یک خواننده تاثیرگذار هست اما بهشرطی که آن قطعه هم خوب باشد؛ یعنی همه چیز دست به دست هم دهند تا یک اثر خوب و ماندنی خلق شود. شعر خوب، تنظیم و آهنگسازی درست و اصولی و صدای خوب خواننده اگر همه در کنار هم جمع شوند، باعث میشود شاهد یک تیتراژ موفق و تاثیرگذار باشیم.
تیتراژ سریال «عاشقانه» این ویژگیها را داشت که آن را پذیرفتید؟
بله، خوشبختانه من با فعالیتهای هنری و انتخابهایی که آقای بابک زرین (آهنگساز کار) قبلا داشتند، آشنا بودم و پیشنهاد خواندن برای این سریال هم از طرف ایشان به من داده شد و مطمئن بودم ایشان کاری را بدون مطالعه انتخاب نمیکنند. نکته دیگری که درباره «عاشقانه» وجود داشت، این بود که من بعد از چندین تجربه تیتراژ، این کار را با خیال راحت و بدون عجله خواندم.
در واقع «عاشقانه» جزو معدود کارهایی بود که من فرصت کردم ملودیاش را سر فرصت بشنوم و با ریتم و شعر هم به خوبی ارتباط برقرار کنم. این سریال یکی از کارهایی بود که در این سالها توانستیم برای تیتراژش وقت بگذاریم و با صبر و حوصله آن را جلو ببریم و من بخوانم. به نظرم اگر اتفاق خوبی برای تیتراژ این سریال افتاده و محبوب شده و مردم اینقدر موسیقیاش را دوست دارند به همین دلیل است که با دقت روی موسیقی تیتراژش کار شد. من خودم هم با وسواس و صبر زیادی این کار را خواندم.
معتقدم عجلهای که در خواندن بعضی از کارها که برای خود من هم چندین بار پیش آمده و خواسته شده است ظرف چند ساعت کوتاه بروم و تیتراژ یک کار را بخوانم، باعث میشود احساسی که باید در خواندن یک قطعه موسیقی وجود داشته باشد، به صورت کامل ادا نشود.
شما در این سریال قطعه مشترکی را هم با فرزاد فرزین خواندید، از این تجربه راضی بودید؟
کارگردان و تهیهکننده از ما خواستند چون هر کداممان یکی از تیتراژها را خواندیم، یک قطعه مشترک برای سریال بخوانیم و ما نیز پذیرفتیم. من خودم از زمان آلبوم «غریبه» چنین تجربهای را داشتم و در همه جای دنیا هم این قضیه اتفاق میافتد، اما نکتهای که من به شدت با آن مخالفم، این است که دو مرد قطعهای عاشقانه را بخوانند که البته در کشور ما به دلیل محدودیتهایی که وجود دارد، راهی بهجز این نیست.
لغو کنسرتها در شهرستانها یکی از بحثبرانگیزترین موضوعات این روزهای دنیای موسیقی است و خود شما هم از جمله خوانندگانی هستید که طعم این مسئله را چشیدهاید و چندی پیش کنسرت شما در کرج لغو شد. به نظرتان برای حل این مسئله جدی چه راهکاری وجود دارد؟
به نظرم برگزاری کنسرتها در شهرستانها و لغو آنها خیلی سلیقهای شده است و مراجع زیادی در این مورد تصمیم گیری میکنند. به طور کلی این محدودیتها و ممنوعیتها باعث میشود در شهرها و استانهایی که برگزاری کنسرت ممنوع است، علاقه و اشتیاق مردم به سفر به کشورهای اطرف برای حضور در کنسرت خوانندههای آنطرفی بیشتر شود. به عقیده من انبوده جمعیتی که به اطراف ایران سفر میکنند، به دلیل این است که میخواهند بدون محدودیت در کنسرت خواننده مورد علاقهشان شرکت کنند و چه بسا که اگر همین کنسرت با حضور خواننده وطنی که طرفدارش هستند، در کشور خودمان برگزار شود همان مردم برای تماشای اجرایش بیایند. امیدوارم روزی مسئولین ما هم به این مسئله توجه کنند که باید این فضاها در داخل کشور برای مردم فراهم کرد وگرنه آنها به راحتی میتوانند به خارج از کشور سفر کنند و در برنامه مورد علاقهشان شرکت داشته باشند. با لغو برگزاری کنسرت مردم فقط مجبور میشوند در یک کشور دیگر کنسرت تماشا کنند.
این مسئله برای خوانندهها هم که دوست دارند ارتباط زنده و مستقیم با مخاطبان و طرفدارانشان داشته باشند هم اذیتکننده است. موافقید؟
حتما همینطور است. نکته مهم دیگری که در این بحث به نظر من مهم است، تبعیضی است که بین تهران و شهرستانیها قائل میشوند. در تهران روزی نیست که ما چندین تئاتر و کنسرت نداشته باشیم و هیچ وقت جلوی این برنامهها گرفته نمیشود چون رشد بیشتری نسبت به برخی از شهرهای دیگر و شهرستانها داشته است. در واقع انگار آزادی فقط برای تهرانیها شده و آنهایی که در شهرهای دیگر زندگی میکنند، باید از همه چیز محروم باشند. اما به نظرم این اصلا عادلانه نیست؛ این عادلانه نیست که مردم تهران این امکانات را داشته باشند اما شهرستانیها همانطور که از خیلی امکانات دیگر محروم هستند از تفریح و شادی که از ابتداییترین نیازهای یک جامعه است نیز محروم باشند.
اینکه قرار است با این ممنوعیتها و لغو برگزاری کنسرتها چه اتفاقی بیفتد من نمیدانم. از این مسئله دادِ رئیس جمهور هم درآمده است من که جای خود دارم اما ظاهرا او هم نمیتواند کاری انجام دهد، همانطور که من خواننده هم کاری از دستم بر نمیآید. اصلا نمی دانیم چه کسی جوابگوی ماست و ما از چه مرجعی به صورت دقیق می توانیم پیگیر این قضایا باشیم. در کشور ما در برخی از موارد نبودن یک قانون یکنواخت برای همه، مشکلاتی را به وجود میآورد که لغو برگزاری کسنرتها در شهرستانها هم یکی از آنهاست. اینجا هر کس ساز خودش را میزند و این درست نیست.
از آلبوم جدیدتان برایمان بگویید و اینکه چه حال و هوایی دارد؟
آلبوم در حال آماده سازی است و امیدوارم بتوانم با توجه به وسواسی که روی همه قطعات دارم تا قبل از نوروز 97 آن را جمع کنم تا منتشر شود. تا الان فقط ملودیها انتخاب شده و نمیتوانم توضیح بیشتری درباره جزئیات آنها بدهم و باید برای تنظیم بروند.