Download new Track Amoozesh
اگر دوست دارید نوازنده٬ خواننده و یا آهنگساز شوید پیش از شروع هر کاری بهتر است برخی مسائل را بدانید. سعی میکنم به مهمترین مسایل در قالب سوال جواب پاسخ دهم.
برای یادگیری موسیقی چه شرایطی لازم است؟
۱- علاقه ۲- پشتکار ۳ –صبر ۴ – پول
مهمترین مساله علاقه است هنرجویانی داشتهام که اظهار میکردند علاقه زیادی دارند ولی هیچ گاه وقت تمرین نداشتند. ایا شما هیچ وقت عاشقی را دیدهاید که وقت برای دیدار معشوقش نداشته باشد؟
به نظرم این عده از دوستان از آنچه در ناخوداگاهشان میگذرد بی خبر هستند. پس بهتر است تکلیف خودتان را مشخص کنید آیا واقعا این کار را دوست دارید؟
برای رسیدن به نتیجه مطلوب بایستی سخت تلاش کنید یادگیری موسیقی یک امر جدی است. شاید بشود با پول به خیلی چیزها رسید اما هنر خریدنی نیست.
صبور باشید صبر کیمیای دوران پراز عجله و شتاب ماست. اما واقعا به کجا چنین شتابان؟ این همه عجله برای چیست؟ اگر صبر و حوصله کافی ندارید احتمالا پس از مدتی یادگیری موسیقی را رها خواهید کرد.
پس بهتر است قبل از شروع دید بهتری داشته باشید. یادگیری نیاز به زمان دارد و طول میکشد تا موزیسین شوید البته تمام سختیهای این کار لذتبخش و ارزشمند است.
اخرین نیاز برای یادگیری موسیقی هزینه ساز ٬ کلاس و…است. معمولا شروع یادگیری هزینه بیشتری دارد چون اکثر علاقهمندان بایستی ساز تهیه کنند پس قبل از پرداخت هر هزینهای اطلاعات لازم را به دست اورید که مطمئن شوید در جای درستی دارید هزینه میکنید.
برای خرید ساز حتما از مشاوره نوازنده آن ساز استفاده کنید زیرا کیفیت جنس صدای مطلوب ساز را یک نوازنده با تجربه میتواند تشخیص دهد.
البته هزینهای که شما برای موسیقی میکنید یک سرمایهگذاری برای تمام عمر شماست. موسیقی در تمام طول زندگی با شما خواهد بود و ثمرات و نتایج مثبتی که دارد بسیار بیشتر از پولی است که صرف یادگیری میکنید.
شما ایا در دوران تحصیل خود در دبستان هیچ گاه از معلم خود پرسیدید که ما استعداد یادگیری جدول ضرب را دارم یا نه؟ قطعا خیر. پس چرا فکر میکنید یادگیری موسیقی به استعدادی خارقالعاده نیاز دارید؟
یادگیری موسیقی هم مثل هر هنر و حرفهای تنها نیاز به تلاش و پشتکار دارد.
تو پای در راه نه و هیچ مپرس
خود راه بگویدت چون باید رفت
موسیقی را از کجا شروع کنم؟
ابتدا سلفژ را یاد بگیرید. موسیقی قبل از اینکه هنر باشد علمی با قوانین و اصول مشخص است که دانستن ان روند پیشرفت و یادگیری را اسان و سریع میکند.
احتمالا شنیدهاید کسانی بدون یادگیری نت و تئوری موسیقی ساز مینوازند این هم به هر حال شیوهای است اما ما در دوران قاجار زندگی نمیکنیم و درست همانطور که نواختن و یا خواندن از طریق شنیدن مهارتی است که رسیدن به ان برای هر هنرجویی الزامی است. یادگیری تئوری موسیقی نیز لازم است.
اینکه کسی اشعار مولانا را از حفظ باشد بسیار عالی است ولی اگر نتواند بخواند و بنویسد بیسواد است که این خود یک فاجعه است.
سلفژ الفبای موسیقی را به شما یاد میدهد و اصلا سخت و پیچیده نیست.
شما در یک دوره سلفژ ریتم٬ نتخوانی٬ علائم موسیقی و بسیاری از مطالب مفید دیگر را یاد میگیرید همچنین با سازهای مختلف اشنا میشوید و به این ترتیب هر زمان که شروع به یادگیری ساز کنید ذهن شما درگیر ریتم٬ نتها و … نمیشود و تنها دغدغه شما یادگیری تکنیکهای ساز خواهد بود.
حتی اگر نخواهید موزیسین شوید یادگیری سلفژ به شما کمک میکند موسیقی بسیار بهتر و عمیقتر درک کنید.
من در این مجموعه مقالات سلفژ را در حدی که برای نواختن ساز و یا آواز خواندن نیاز دارید به شما آموزش خواهم داد.
Download new Track Music and Art
ستاره شدن در ایران مثل همه جای دنیا قصه خودش را دارد. آدمها گاه از ناکجایی ناپیدا و گاه پس از سالها خون دل و خاک صحنه خوردن، میآیند ستاره میشوند، دورهای کوتاه یا بلند اوج میگیرند و میدرخشند و پس از مدتی افول میکنند و کمفروغ میشوند.
این دورههای سینوسی برای بسیاری از ستارهها تکرار شده؛ اما با نقاط مینیمم و ماکزیمم متفاوت و طول موجهایی مختلف. آنها که از این قاعده مستثنی بودهاند، از ستارگی به «افسانه» بودن رسیدهاند و در تاریخ نامشان برای همیشه مانده است. در جهان کم نیستند این افسانهها و در ایران هم تک و توک به چشم میخورند.
از روزی که دو دهه قبل موسیقی پاپ بار دیگر در این سرزمین به رسمیت شناخته شد، تا امروز سه نسل شاخص از ستارهها در آسمان موسیقی درخشیده و کمکم جای خود را به ستارگان نسل بعدی سپردهاند. در این گزارش مروری میکنیم بر خوانندگانی که در کمتر از یک سال اخیر ستاره شدهاند و طعم شهرت و محبوبیت را چشیدهاند.
دستم تو دست یاوووره!
در یک سال اخیر حامد همایون آهنگهای بسیاری تولید کرد که توانستند به انتخاب اول بسیاری از مخاطبان موسیقی پاپ تبدیل شوند. خوانندهای که با تکیه بر لحنی جدید، استفاده از تعابیر آسان و روان و شوخیهایی که در فضای مجازی با آثار او شد، توانست خیلی زود فراگیر شود و در کمتر از یک سال در کل ایران و حتی جهان به اجرای زنده بپردازد. منتقدیناش به ترانهها، لحن و شبیه بودن آهنگهایش خرده میگیرند ولی مگر میشود مخاطب عام را با چنین ادبیات و اتهامهایی وادار به عقبنشینی و نشنیدن آثار یک پاپاستار کرد؟
او نخستین اجرای زنده خود را در جشنواره موسیقی فجر سال 95 روی صحنه برد و در همین چند ماه رکورددار اجرای زنده در تهران و شهرستانها است. آثارش همه جا شنیده میشود و به شدت مورد توجه قرار گرفته است. خیلیها او را موجی زودگذر میدانند ولی طرفدارانش در اقصینقاط ایران و حتی خارج از کشور همچنان بلیتهایش را میخرند و برای یک ستاره پاپ چه چیزی مهمتر از این؟ این روزها تهران برای اولین بار شاهد بیلبوردهای کنسرتهای او است و باید دید حامد همایون در ادامه راه تا کجا میتواند خودش و آثارش را در اوج نگه دارد؟
شَمعا رو روشن کن
«اشوان» (اشکان خدابنده) پدیدهای است که به قول تهیهکنندههای بازار موسیقی این روزها خوب میفروشد. کنسرتهایش در تهران و شهرستانها مورد استقبال قرار میگیرد و جزء ستارههای این روزهای بازار است. علیرغم قول و قرارهای فراوان هنوز آلبومش روانه بازار موسیقی کشور نشده و با تکیه بر تکآهنگهای محبوبش است که کنسرت میگذارد.
اشوان از جمله خوانندههایی است که شهرتش را مدیون دیده شدن در ویدئوهای خود است. به اعتقاد بسیاری نقطه قوت او استایل خوانندگیاش است. او روی صحنه با اعتمادبهنفس فراوان ظاهر میشود و نوجوانان و جوانان، قشر اصلی مخاطبیناش به شمار میآیند. اشوان در انتخاب تعابیر عاشقانه بسیار هوشمندانه عمل میکند و با زبان مخاطبینش با آنها حرف میزند. کنسرتهایش از پرجیغترین اجراهای این روزها است و این یعنی او کارش را خوب بلد است و مسیرش را درست جلو آمده.
اشوان تا کنون گفتوگوی مفصلی با رسانهها نداشته و انتشار آلبومش و انجام چند گفتوگو میتواند ابهام اطراف او را کنار بزند.
هر بار این درو…
به این جملات دقت کنید: «هر بار این درو/ محکم نبند نرو/ این چشمای ترو/ نکن تو بدترو…».
«ماکان بند» گروه پرطرفدار این روزها است. گروهی متشکل از امیر مقاره و رهام هادیان که محبوبیتشان روز به روز با همین تکآهنگ در حال افزایش است. ماکان بند که حالا مجوز فعالیت رسمی هم گرفته، و از همان ابتدا نیز تکآهنگهایش را با مجوزهای لازم منتشر میکرد، این روزها نخستین آلبوم رسمی خود را نیز روانه بازار موسیقی کشور کرده است. گروهی که مثل اکثر گروههای پاپ، قشر تینایجر بازار را هدف قرار داده و توانسته خودی نشان دهد. البته نباید از نقش یاشار خسروی و امیرمیلاد نیکزاد در موفقیت آثار این گروه به سادگی گذشت.
علاقهی خاص
بلیت نخستین کنسرت تهران «بهنام بانی» ظرف 15 دقیقه تمام شد! این جمله، تیتر خبر بسیاری از «کنسرت اولی»های بازار موسیقی کشور است که معمولاً مورد استقبال قرار میگیرد و البته در مورد هیچ خوانندهای هرگز قابل پیشبینی نیست که این ماجرا تا کجا ادامه داشته باشد. چند اجرا و انتشار چند تکآهنگ و آلبوم معمولاً عیار چنین هنرمندانی را بیشتر و بهتر نشان میدهد و «بهنام بانی» نیز از آن دست خوانندههایی است که بکر مانده و در ابتدای راه است. خوانندهای که با شکل ظاهری و کاراکتر جالب توجهاش، توانسته معادلههای این روزهای بازار را به هم بزند و یکی از ستارههای نسل جدید موسیقی پاپ لقب بگیرد.
هی پرسه میزنم
شهاب مظفری یک عاشقانهخوان است که خودش اعتقاد دارد با این قبیل آثار میتواند خودش را آرام کند. در این فضا طرفداران زیادی را توانسته پیدا کند و او امسال بالاخره توانست در تهران روی صحنه برود و گفته میشود به زودی تور اجراهای شهرستان این خواننده نیز آغاز خواهد شد. مظفری قشر مخاطب خاص خود را دارد و عموماً در فضاهایی عاشقانه و تلخ آثارش را در بازار موسیقی کشور منتشر کرده است. او پیش از این نیز در گفتوگو با سایت «موسیقی ما» گفته بود: «این فضا به هیچ عنوان کاراکتر من نیست. ولی این حال و هوا، خودم و درونم را آرام میکند. با این نوع خواندن، آرامش خاصی به من دست میدهد. مخاطبین من هم با این شکل خواندن من مأنوس شدهاند و به خوبی توانستهاند با آن ارتباط برقرار کنند.» کنسرتهای این خواننده در تهران و شهرستان به خوبی مورد توجه قرار گرفته و باید دید این خواننده تا چه حد میتواند خودش را پس از انتشار آلبوم جدیدش تثبیت کند.
از چی بگم؟
امیرعباس گلاب را هم باید جزء پدیدههای نسل جدید موسیقی پاپ دانست. خوانندهای که با قطعه «بخشش» یکباره پرشی چندپلهای را در کارنامهاش تجربه کرد و توانست مورد توجه قرار بگیرد. تیتراژ سریال «ستایش» نیز بیشتر به شنیده شدن آثار رسمی این خواننده کمک کرد. مدت نسبتاً زیادی برای کسب مجوزهای فعالیت رسمی در بازار موسیقی وقت صرف کرد و انتشار نخستین قطعات رسمی او باعث شد طرفدارانش برای کنسرتش لحظهشماری کنند و نخستین کنسرت او با استقبال این جمع روبهرو شد و حالا او در آخرین مراحل تولید و انتشار آلبوم جدیدش است که به زودی روانه بازار موسیقی کشور خواهد شد.
به کی پُز میدی؟
گروه موسیقی هوروش از بهمن سال 1395 فعالیت رسمی خود را آغاز کرد. مسعود جهانی (از تنظیمکنندههای مطرح و فعال این روزهای موسیقی) به همراه مهدی دارابی (آهنگساز و خواننده گروه) اعضای اصلی آن را تشکیل میدهند. آنها 24 بهمنماه قطعه «یاد تو میافتم» و در ادامه، قطعات «مجنون»، «آخر منو به باد داد» و… را منتشر کردند. اما «به کی پُز میدی» بود که توانست هیت شود و شنوندگان بسیاری را برای این گروه به دنبال داشته باشد. «هورش بند» در حال حاضر جزء پرطرفدارهای بازار موسیقی است و به نظر میرسد با توجه به فعالیت رسمی این گروه، آنها خیلی زود نسبت به انتشار آلبومشان اقدام کنند. کنسرتهای رسمی این گروه هم از دوم شهریورماه (در جزیره کیش) و اواخر شهریور در تهران آغاز میشود. بلیتهای کنسرت آخر شهریور این گروه نیز ظرف کمتر از یک ساعت به فروش رسید.
جادوی خاص
سینا شعبانخانی خیلی زود با «آروم جونم، بدون تو دیگه نمیتونم…» هیت شد و به مرور اوج گرفت. در سال 96 روزهای پرکاری را سپری کرد و در ساعات منتهی به تحویل سال 1396، در «سه ستاره» (ویژهبرنامه نوروزی شبکه 3 با اجرای احسان علیخانی) حاضر شد و قطعه «جادوی خاص» را به صورت زنده و با تنظیمی متفاوت اجرا کرد. چندی بعد او از ورود به عرصه رسمی و آغاز فعالیت مجاز خبر داد و در پی آن قطعات «من بیقرارم» و «عمداً» را منتشر کرد.
این خواننده جوان در نخستین ماههای فعالیتش توانست اعتماد تیم سازنده برنامه پربیننده «ماه عسل» را جلب کند و تیتراژ پایانی این برنامه را بخواند؛ تیتراژی که در نظرسنجی سایت «موسیقی ما» به عنوان یکی از تیتراژهای برتر ماه رمضان امسال انتخاب شد. حضور در برنامههای «خندوانه» و «ساعت 25» و نیز اجرای زنده در «خانه ترانه» از دیگر اقدامات سینا شعبانخانی در ماههای اخیر بوده است. او اخیراً قطعه «چشماتو ببند» را نیز منتشر کرد و کنسرت 17 مردادش در سالن میلاد نمایشگاه بینالمللی آغازی بر فعالیتهای رسمی این خواننده بود. اگرچه او بعضاً به دلیل شباهت صدا و آهنگهایش به احسان خواجهامیری تحت انتقاد بود، اما توانست مخاطبین زیادی جلب کند و حتی تحسین احسان خواجهامیری را هم برانگیزد.
دلارام
رونمایی از آثار جدید «پازل بند» و «حمید هیراد» در یک برنامه تلویزیونی و در ادامه، حضور هیراد به عنوان خواننده مهمان در کنسرت پازل و اجرای سه قطعه به همراه علی رهبری در کنسرت «پازل بند» باعث شد این آثار مورد توجه علاقهمندان موسیقی قرار بگیرد. «رسوایی» عنوان جدیدترین تکآهنگ مستقل حمید هیراد است که به تازگی منتشر شده تا او آخرین مسافر قطار ستارههای نسل جدید موسیقی پاپ در ایران باشد. نخستین آلبوم رسمی حمید هیراد در مرحله تولید به سر میبرد و اخبار و اطلاعات جدید در این باره به زودی منتشر خواهد شد.
دیگران
شاید اگر بخواهیم در این گزارش به همه خوانندگان مورد توجه ماههای اخیر اشاره کنیم، باید از خوانندگان دیگرینیز نام میبردیم. اما در این گزارش سعی شد به آنهایی بپردازیم که تا این لحظه مجوز رسمی فعالیت خود را دریافت کردهاند و شاهد آثار مجاز و کنسرتهای رسمی آنها بوده و خواهیم بود.
منبع موسیقی ما
Download new Track Music and Art
از جاستین هورویتز آهنگساز «لالا لند» گرفته تا نیکولاس بریتلیس آهنگساز «مهتاب»، موجی جدید از آهنگسازان جوان هالیوودی سر برآورده اند و بخشی از دلیل آن هم این است که فیلمسازان جوان تر دارند وارد صنعت سینما می شوند.
به نقل از واشنگتن پست، موسیقی فیلم تنها کمی بیش از ۱۰۰ سال سن دارد، اما این بازه زمانی به اندازه ای طولانی هست که باعث شود هر فرمی از هنر بیات شود.
از نظر موسیقایی، این روزها بیشتر سینماروها تجربه هایی یکسان دارند و خیلی کم پیش می آید که موسیقی متن یک فیلم بتواند عمیقا آن ها را خوشحال یا سورپرایز کند. اما اگر به نامزدهای دریافت جوایز اسکار بهترین آهنگسازی متن امسال نگاه کنیم، می بینیم که خونی جدید شروع به حرکت در رگ های این صنعت کرده است.
جاستین هورویتز که برنده جایزه اسکار شد، تنها ۳۲ سال دارد و موسیقی متنی که برای «لالا لند» نوشت تنها سومین تجربه نویسندگی موسیقی او برای یک فیلم سینمایی بود.
میکا لیوای ۳۰ ساله هم برای دومین فیلم سینمایی اش «جکی» نامزد دریافت اسکار شد. نیکولاس بریتل ۳۶ ساله که آهنگ فیلم «مهتاب» را ساخت، در سال ۲۰۱۵ نخستین تجربه آهنگسازی اش برای یک فیلم بزرگ را پشت سر گذاشته بود. اما فقط جوانی و کم تجربگی این افراد نیست که توجه آدم را جلب می کند. این آهنگسازها و چند نفر دیگر، دارند صدای هالیوود را تغییر می دهند. موسیقی متن فیلم ها دوباره دارند شخصیت خاص خودشان را پیدا می کنند.
آهنگ لیوای برای فیلم «جکی» با اسلایدهای آشکارش روی سیم ها و والتزهای طنین اندازش تا حدودی باعث به وجود آمدن نظرهای دوگانه شدند، اما این به خاطر این بود که مردم به این مسئله توجه نشان دادند. این هنرمند اهل لندن تعلیم موسیقی کلاسیک دیده بود، اما چند وقت پیش به عنوان میکاچو، تولیدکننده موسیق پاپ تجربی شناخته می شد. او پس زمینه خاص خود را به برداشت بیگانه پابلو لارین کارگردان اهل شیلی از بانوی اول ایالات متحده که به سوگ نشسته بود، اضافه کرد.
وقتی لیوای نخستین تجربه اش در ساختن موسیقی متن یک فیلم را با «زیر پوست» جاناتان گلیزر پشت سر گذاشت، لارین یکی از اعضای هیات داوران فستیوال فیلم ونیز در سال ۲۰۱۳ بود. لیوای در این فیلم یک کابوس صوتی برای شخصیت بیگانه وسوسه گر اسکارلت جوهانسون درست کرد.
لارین سال گذشته گفت: «کاری کردم هیات داوران به سمتی هدایت شود که جایزه را به میکا بدهد و او جایزه را گرفت چون بلافاصله حس کردم دارم به چیزی گوش می کنم که توسط یک استاد ساخته شده است. فکر کردم واقعا چیزی است که هرگز پیش از آن نشنیده ام و این روزها، انجام دادن چنین کاری خیلی خیلی خیلی سخت است.»
در حالیکه این کارگردان مشغول کار تدوین «جکی» بود، لیوای برایش قطعاتی کوتاه از موسیقی برایش می فرستاد؛ موسیقی هایی از درد و موسیقی ای که حس می کرد ژکلین کندی «ممکن است دوست داشته باشد». اینطور شد که لارین هم از آن ها اغلب با صدای بسیار بلند در جاهای غیرمنتظره استفاده کرد تا بتواند یک حس کلی از گیج شدن به وجود بیاورد. اغلب می گویند موسیقی فیلم فقط یک کاغذ دیواری احساسی است و از اهمیتش می کاهند، اما موسیقی متن های لیوای شخصیت های اصلی هستند.
تا بخشی، دلیل ورود این موج جدید از آهنگسازان به صنعت فیلم این است که فیلمسازان جوان هم دارند وارد این عرصه می شوند و اغلب برای همدلی آسان به همتایان همسن خود رو می آورند. این در تضاد با حالتی است که نسل قبلی با هدایت استیون اسپیلبرگ و مارتین اسکورسیزی شروع به فیلمسازی کرد و برای استفاده از صداهایی کارکشته و باتجربه رو به افرادی مثل جان ویلیامز و برنارد هرمان آورد.
هورویتز و دامین شازل کارگردان به هاروارد رفتند و آنجا با هم در یک گروه موسیقی بودند. رابطه دوستانه ای که داشتند باعث شد نخستین همکاری شان شکل بگیرد که در فیلم موزیکال مستقل «گای و مدلین روی نیمکت پارک» نماد پیدا کرد. در نهایت، این همکاری در فیلم های «ویپلش» و «لالا لند» ادامه پیدا کرد. موسیقی نقشی بسیار مهم در تمام فیلم های آن ها بازی کرده و در نکته ای که قابل توجه است، هورویتز توانسته با استفاده از سبک های قدیمی مثل جاز و موزیکال های قدیمی هالیوودی، صدایی تازه به وجود بیاورد.
نیکولاس بریتل یکی از تهیه کنندگان فیلم کوتاه «ویپلش» بود که پیش از فیلم سینمایی تمام وقت شازل ساخته شد و او حتی روی یکی از آهنگ های اولیه «لالا لند» هم کار کرد که البته در فیلم نهایی پخش نشد. این آهنگساز متولد منهتن به صورت آکادمیک مطالعه کرد تا تبدیل به پیانیست کنسرت شود اما در نهایت به هاروارد رفت تا روانشانسی بخواند. آنجا او به یک گروه موسیقی هیپ هاپ پیوست و روزانه بیت می ساخت.
ناتالی پورتمن که هم کلاسی او بود و در سال ۲۰۱۵ او را استخدام کرد تا آهنگ نخستین فیلم سینمایی کارگردانی شده توسط خودش یعنی «داستانی از عشق و تاریکی» را بسازد، در مورد بریتل می گوید: «همیشه ساعت یک نصفه شب می شد و ما داشتیم با هم موسیقی می زدیم و یک دقیقه کارمان اسنوپ داگ بود و دقیقه بعدی باخ می نواختیم. به نظرم این بخشی از باز بودن دید و نظر اوست که می تواند از موسیقی خوب در هر ژانری که باشد لذت ببرد. حتما لازم نیست چیز خاص و از قبل تاییدشده ای باشد.»
موسیقی فیلم اغلب تبدیل به مخلوطی غلیظ از موسیقی ارکستری می شود، اما بریتل طرفدار صمیمیت و لمس پذیر بودن است که درست همان چیزی بود که فیلم «مهتاب» برنده جایزه اسکار بری جنکینز دنبال آن می گشت. این آهنگساز یک شعر شکننده ویولن برای شخصیت اول جوان داستان نوشت که همینطور که شخصیت بزرگ تر می شد و داستان جلو می رفت، آهنگ هم از نظر صدا عمیق تر می شد. از یک تاکتیک جنوبی هیپ هاپ هم برای آرام کردن موسیقی استفاده کرد.»
جنکینز درباره موسیقی او می گوید: «زیبا بود. من داشتم به زبانی صحبت می کردم و نیک داشت به زبانی دیگر صحبت می کرد، اما اغلب داشتیم دقیقا یک چیز می گفتیم. سفری که با هم داشتیم برای هر دوی مان بسیار هیجان انگیز بود چون همیشه من به او چیزی یاد می دادم و او به من درسی می داد.»
تمام فیلم های بالا در زمره ژانرهای «مستقل» یا «پرستیژ» قرار می گیرند و بخش بلاکباستر هنوز کاملا دست قدیمی های هالیوود است. هانس زیمر ۵۹ ساله به تازگی موسیقی متن فیلم «دانکرک» را برای همکار همیشگی اش کریستوفر نولان ساخت. دنی الفمن ۶۴ ساله هم دارد روی موسیقی متن «لیگ عدالت» کار می کند. آلن سیلوستری ۶۷ ساله فیلم «بازیکن شماره یک آماده» استیون اسپیلبرگ و «انتقام جویان: جنگ ابدیت» را در دست دارد. جان ویلیامز تحسین شده ۸۵ ساله روی فیلم بعدی «جنگ ستارگان» کار می کند. مایکل جیاچینو در ۴۹ ساله جوان ترین فرد در این ژانر است و تقریبا به تمام فرنچایزهای مدرن از فیلم های «سفر ستاره ای» جی جی آبرامز گرفته تا «اسپایدرمن: بازگشت به خانه» جدید، برخورد قدیمی و کلاسیک هالیوودی اش را اعمال می کند.
در ابتدا، آهنگسازهای کنسرت نویس یا کسانی که به زودی رو به نوشتن این نوع موسیقی آوردند صنعت موسیقی فیلم را در دست داشتند. کسانی که اغلب اروپایی بودند، از نظر آکادمیک در واگنر و سمفونی های رمانتیک غرق شده بودند. ۵۰ سال اول این نوع هنری از زبانی سمفونیک استفاده کرد که برای ساختار داستان سرایی سینما اقتباس شده بود (مثلا به آهنگ های مکس استاینر برای «برباد رفته» یا «کازابلانکا» فکر کنید.)
بعد واژگان آوان گارد به آرامی وارد موسیقی متن فیلم ها شد. یکی از نخستین صداهای حقیقتا اوریجینال در این زمینه برنارد هرمان بود که با موسیقی متمایز و مینیمالیست خودش برای «سرگیجه» و «شمال از شمال غرب» موسیقی صنعت فیلم را بازخلق کرد.
موسیقی جَز طی دهه های پنجاه و شصت میلادی به خاطر آهنگسازانی مثل هِنری مانسینی (صبحانه در تیفانی) وارد عرصه فیلم شد و بعد هم نوبت به راک اند رول رسید که با آهنگ های فریادکش جان بَری برای فیلم های جیمز باند در صدر قرار داشت. در سال ۱۹۷۷، جان ویلیامز با موسیقی متنش برای «جنگ ستارگان» نماد ظهور دوباره برخورد سمفونیک بود و سبکش برای دو دهه بعد از آن، صنعت موسیقی فیلم را به طور کامل در بر گرفت.
بعد هانس زیمر از راه رسید. زیمر که از پیشینیانش می توان به جادوگران سینتسایزر مثل جیورجیو مورودر (که برخورد دیسکو را به «قطار سریع السیر نیمه شب» آورد) و ونجلیس (بلید رانر) اشاره کرد، شخصیت شاد و الکترونیک خود را در فیلم «مرد بارانی» معرفی کرد، صدای ژانر اکشن را با «موج سرخ» دهه نود تعریف کرد و بعد با آهنگ های تاثیرگذارش برای ریدلی اسکات در «گلادیاتور» و کریستوفر نولان در «سرآغاز» و سه گانه «شوالیه تیره» بخش اول قرن بیست و یکم را در اختیار خود گرفت.
صدای موسیقی زیمر که بزرگ، بمب مانند و گرم بود، تبدیل به مدل و الگویی برای دیگران شد و دلیلش تا حدودی این بود که باحال و معاصر بود و در عین حال دستگاه مدرن هالیوودی هم طبیعتی بازرگانی و دور از ریسک دارد. همینطور که زیمر با موسیقی متنش برای فیلم های «خط قرمز نازک» و «میان ستاره ای» صدای خود را متحول می کرد، اقیانوسی پر از تقلیدهای ضعیف و یکسان را پشت سرش باقی گذاشت.
دقیقا همین موضوع است که باعث می شود موج اخیر تازه کارهای خاص و بعضی مواقع رادیکال، بسیار خوش آمد باشند. آهنگسازها دارند از بندهای راک وارد عرصه موسیقی متن فیلم می شوند؛ مثل جانی گرین وود از ریدیوهد که موسیقی «خون به پا خواهد شد» را نوشت و ترنت رزنور از ناین اینچ نیلز که «دختر گمشده» و «شبکه اجتماعی» را نوشت و برایس دسنر از دِ نشنال که «بازگشته» را ساخت. علاوه بر این، افرادی هم از هیپ هاپ و جاز مثل جیسون موران آهنگساز «سلما» آمده اند و در سراسر ژانرها و کنسرواتوارهای دنیا این اتفاق دارد می افتد. ممکن است هنوز فیلم های بلاکباستری بزرگ به روند قدیمی و آشنای شان ادامه بدهند، اما بقیه سینما و همچنین سریال های تلویزیونی کابلی یا سرویس های استریمینگ جاه طلبانه شروع کرده اند به شکل دهی به روند و جانی تازه در عرصه نویسندگی موسیقی متن.
در حال هنوز، مثل بقیه بخش های سینما و تلویزیون، کمبود چشمگیر و قابل توجهی از زنان وجود دارد که نمی توانند به اندازه مردها در این زمینه کار پیدا کنند. رنگین پوستان و اقلیت های نژادی هم همین وضعیت را دارند. تنوعی بیشتر و گسترده تر در این زمینه ها فقط می تواند جان و انرژی بیشتری به هنر ببخشد. اما با توجه به اینکه مفهوم اینکه دقیقا چه کسی می تواند موسیقی متن فیلم ها را بنویسد، و با توجه به اینکه زائقه ای برای برخوردهای جدید در این زمینه شکل گرفته، ممکن است فقط کمی زمان ببرد تا شاهد تغییراتی عظیم باشیم.
انفرادگرایی و تنوع باعث می شوند موسیقی متن فیلم ها جالب و تعجب برانگیزتر بشوند. برای دیدن این امر در عمل، فقط لازم است به موسیقی لیوای برای «جکی» نگاه کنید. لارین می گوید: «او فقط داشت کاری می کرد که برای موسیقی متفاوت بود و به نظرم دقیقا همین کلید کار است. بعضی مواقع مردم از یک ایده یا احساس خاص در موسیقی حمایت کنند و دقیقا آن همان چیزی خواهد بود که ما دنبالش می گردیم. میکا کاری کاملا متفاوت انجام می داد و با تصویری که موسیقی او خلق می کرد، یک ایده جدید خلق می شد.»
Download new Track Mehran Modiri
باز هم نگاه سطحی نسبت به رپ و هیپ هاپ از قشر هنرمند و به اصلاح روشن فکر در تلویزیون . باز هم اظهار نظر پوچ و بی اساس و ناآگاهانه و تحقیرآمیز در مورد رپ و هیپ هاپ توسط اصحاب رسانه . نکته جالب توجه در این مورد خنده مسخره مردم جلوی دوربین در این نمایش طنز گونه بود . این گونه اظهار نظرها معمولا از طرف اشخاصی صورت میگیرد که خودشان را در موسیقی اصیل و سنتی ایران صاحب نظر و یا حداقل طرفدار پر و پاقرص این سبک میدانند و موسیقی هیپ هاپ را بدون اندکی تحقیق در مورد تاریخچه آن کالایی وارداتی از غرب(آمریکا) میدانند و حتی اندکی از خطاب موسیقی به آن هم خودداری میکنند .
دلایلی مثل سرعت در همه گیر شدن این سبک و تاثیر مستقیم و به سزا بر قشر و فرهنگ نوجوان و رکود و کسادی که گریبان گیر بازار موسیقی اصیل یا همان سنتی شده است واستفاده از خط کشی به اسم تتلو و … به عنوان رپر میتواند باعث شکل گیری این طور دیدگاههای بی منطق باشد . حرف من به این شخص طناز قدرتمند سرمایه دار که جناح مجهولی هم دارد این است که به جای این که با لودگی فقط به فکر خنداندن مردم باشد با یک نقد اصولی و صد البته همراه با طنز و عاری از بی احترامی ما را وادار به ارزیابی کنند نه خوردن ناشتایی از افسوس . در آخر خواسته من از هوادارن هیپ هاپ این است که در حد توان احساسی عمل نکنند تا این افراد با شرمندگی خود را میهمان اندکی تعقل و تحقیق و بررسی کنند .
لازم به ذکر است که این نقد توسط یکی از رپر ها به نام حامد اسلش منتشر شده است.
Download new Track Music Amoozesh
و تمام خواننده هايي که به صورت مجاز مشغول به فعاليت هستند (که اکثر آنها نيز افراد مشهوري اند )از يک فيلتر بخصوصي رد شده اند. آنها در ابتداي کار سعي کرده اند موسيقي را به طور نسبي ياد بگيرند و هنر خود را تقويت کنند تا بتوانند تهيه کننده اي را مجاب به همکاري کنند. اکثر جوانان فکر ميکنند هر کسي که امروز کنسرت ميگذارد و خواننده ي معروفي است تنها با خواندن و کار خوب ارائه دادن به اينجا رسيده است و اصلا تهيه کننده را در نظر نميگيرند.
وظايف تهيه کننده:
تهيه کننده در واقع صاحب و مالک شخصيت هنري خواننده يا هنرمند است. اين تهيه کننده است که خواننده را کشف ميکند و روي او سرمايه گذاري و براي او تبليغ ميکنند و کمک ميکند تا به کار خود ادامه دهد و با شهرت يافتن او، تهيه کننده نيز چندين برابر پولي را که هزينه کرده از طريق کنسرت و فروش آلبوم بدست مي آورد. آرتيست يا خواننده وقتي به کمک تهيه کننده به جامعه معرفي شد ديگر حق اين را ندارد هرکاري که دلش ميخواهد را انجام دهد و تمامي برنامه هاي او زير نظر تهيه کننده است. به طور مثال وقتي تهيه کننده قرار يک کنسرت را تنظيم ميکند خواننده طبق قراردادي که از ابتدا با تهيه کننده تنظيم کرده است موظف است خود را در بهترين حالت روحي و رواني قرار دهد و پس از اجراي کنسرت مبلغ معيني را از تهيه کننده دريافت ميکند، اين يک قرارداد دو طرفه است يعني آرتيست هنر خود را به کمک تهيه کننده به جامعه معرفي ميکند و در طي دوران فعاليت از لحاظ مالي و … از طرف تهيه کننده حمايت ميشود و تهيه کننده نيز بوسيله ي شخصيت هنري اي که به شهرت رسانده درآمد هاي بالاي خود را دارد.
پس نتيجه ميگيريم براي فعاليت حرفه اي در اين حوضه وجود تهيه کننده الزامي است. و تمامي افرادي که وعده ي پخش و شهرت و کنسرت را به جوان ميدهند چيزي جز يک فريب کار نيستند چرا که با اين وعده هاي پوچ باعث ميشوند جوان وقت و پول زيادي را هدر دهد و به آن چيزي هم که از اول دنبالش بود نرسد.
در ادامه سعی میکنیم بیشتر وارد جزئیات شویم و به همه ی مشکلات و راه حل های آنها اشاره کنیم تا در جهت آگاهی سازی کسانی که مشتاق به فعالیت در زمینه ی موسیقی هستند گامی مثبت بردشته باشیم.
Download new Track Music Amoozesh
و به نوازندگانِ درباری که در بارگاه شاه، حق جلوس و نواختن داشتند «عمله طربخانه» میگفتند. اینان کسانی بودند که شاه برای آنان وظیفه و مقرری تعیین کرده بود.
«در سال ۱۲۲۶ شمسی (۱۸۴۷م) با همت میرزا تقیخان امیرکبیر، مدرسه دارالفنون تأسیس شد. در شعبه نظامی آن برای اولین بار دروس موسیقی نظامی گذاشتند که به کوشش ژنرال فرانسوی، آلفرد ژان باتیست لومر راه افتاد. لومر از سال ۱۲۴۸ شمسی در ایران به تربیت شاگردان موسیقی نظامی پرداخت. این دسته جدید موزیک جانشین موسیقی قدیمی نقارهخانه شد. هدف لومر، تربیت نوازنده، آهنگساز و معلم موسیقی نظامی بود و در این راه به خوبی توفق یافت. شعبه موزیک نظام در ایران تأثیر بسیاری گذاشت. در حقیقت، آشنایی موسیقیدانهای ایرانی با موسیقی غرب از طریق موسیقی نظام بود و تحصیلکردههای این مدرسه بعدها از چهرههای نامآور موسیقی ایران در نهضت تغییر و تجدد آن به شمار آمدند و برای اولین بار دربار یک پادشاه ایرانی به یک سیستم موسیقی نظامی به شیوه اروپایی مجهز شد. اصطلاح موزیک در زبان فارسی از همین زمان به وجود آمد.
در دربارهای پادشاهان ایرانی، از پیش از اسلام تا اوایل قرن بیستم، موسیقی همواره جایگاهی ارجمند داشته است. شاهان و شاهزادگان ایرانی همیشه بهترین نوازندگان را به خدمت میگرفتند و آنان را تحت حمایت خویش قرار میدادند. نظامی عروضی (قرن ۱۲ میلادی) نویسنده «چهار مقاله» از چهار صنف اجتماعی یاد میکند که پادشاهان، حضور آنها را در دربار خود ضروری میدانستند و از خدمات آنان بهرهمند میشدند و به کارشان بسیار ارج مینهادند: نخست دبیران بودند، دوم شاعران و خنیاگران، سوم منجمان و چهارم طبیبان. شهرستانی هنگام سخن گفتن از باورهای مزدکیان از چهار شخص برجسته یاد میکند که خدمتگزار شاهنشاه بودند: موبد موبدان، هیربَد هیربَدان، اسپهبد و رامشگر. هنگامی که ضبط موسیقی ایرانی به صورت صفحه گرامافون در سال ۱۹۰۶ میلادی آغاز شد، برخی استادان موسیقی دوره ناصرالدینشاه هنوز در قید حیات بودند مانند میرزاعبدالله و آقاحسینقلی (نوازندگان تار) و نایب اسدالله اصفهانی (نوازنده نی) و باقرخان (کمانچهکش) و میرزاعلیاکبر شاهی و حسنخان (نوازندگان سنتور). برخی از این ضبطها را در سال ۱۳۷۳ خورشیدی در تهران به صورت نوار درآورده و منتشر کردهاند. شنیدن این نوارها میتواند برای کارشناسان موسیقی در فهم موسیقی دوره قاجار سودمند باشد. درباره جایگاه اجتماعی موسیقیدانان همین اندازه میتوان گفت که آنها همواره نگران آن بودهاند که مبادا با مطرب یکی گرفته شوند و بیگمان یکی از علتهای نگرانی آنها این بوده که مطربان همیشه در جامعه ایران جایگاهی پست داشتهاند.
موسیقی و ناصرالدین شاه
قدر و منزلت نوازندگان در حدی بود که در دوره ناصرالدین شاه، آنان را «عمله طرب» مینامیدند و به نوازندگانِ درباری که در بارگاه شاه، حق جلوس و نواختن داشتند «عمله طربخاصه» میگفتند. اینان کسانی بودند که شاه برای آنان وظیفه و مقرری تعیین کرده بود. این نیز ناگفته نماند که طبقهبندی موسیقیدانان در دربارها رسم بوده، چنان که بهرام کسانی را که هنرشان پسند خاطر او بود به جایگاه نخستین برمیکشید و آنها را که کارشان باب طبع او نبود، به مقام دوم فرود میآورد.
میگویند هارونالرشید نیز به پیروی از شیوه دربار ساسانی برای آوازهخوانان دربارش مراتبی تعیین کرده بود. آن چه امروز با عنوان موسیقی ملی ایران میشناسیم و هفت دستگاه و ردیف را دربرمیگیرد، همان است که استادان موسیقی در دوره قاجار آن را مینواختند و تعلیم میدادند و از راه همین روش آموزش شفاهی به روزگار ما رسیده است. این موسیقی ظاهرا تا حدود قرن سیزدهم هجری (قرن ۱۹م) نظام ادواری داشته و سپس جای آن را نظام دستگاهی گرفته است. آن چه مسلم است، موسیقی ایرانی تا اوایل قرن نهم هجری (قرن ۱۵م) جنبه علمی داشته و بزرگانی همچون فارابی، ابنسینا، صفیالدین اُرموی و عبدالقادر مراغی آثار مهمی در این زمینه بر جای گذاشتهاند. کتاب «الادوار» صفیالدین اُرموی، بهترین و کاملترین اثری است که در آن مؤلف، نظام ادواری را توجیه و تفسیر کرده است. گوبینو هم که در زمان ناصرالدین شاه چند سالی وزیرمختار فرانسه در ایران بود، در کتاب «سه سال در آسیا» مینویسد: «در ایران آنان که تار مینوازند و در موسیقی استادند، جزئی از طبقه اول و دوم هستند. نجبا و اشراف ایرانی، تارزدن را نوعی عیب میشمارند یا دست کم این کار را مایه سبکی خود میشمارند.»
پادشاهان قاجار نیز در ادامه راه و رسم پیشینیان خود، موسیقی را به صورت عنصری از زندگانی دربار درآورده بودند و این هنر در دربار آنان ارج و اعتبار خاصی داشت. موسیقی نه تنها در جشنها و مهمانیهای رسمی نواخته میشد بلکه در زندگانی روزمرهشان نیز همواره حضور داشت، چنان که حتی هنگام خوابیدن و غذا خوردن و سوارکاری نیز از شنیدن آن نمیآسودند. برای مثال عادت آغامحمدخان این بوده که هنگام خوابیدن، نقالی برای او شاهنامه بخواند. او خود هرگاه سرخوش و سرحال بود، دوتار مینواخت.»
Download new Track Music Amoozesh
همانطور که ميدانيد علاقه به شهرت در همه ي کشورها و اکثر افراد جامعه وجود دارد و افرادي که داراي هنر خاصي هستند ميتوانند با معروف شدن، هنر خود را به همه نشان دهند و نيز با توجه به اينکه شهرت در اکثر اوقات،اعتبار و ثروت را در پي دارد براي همه وسوسه انگيز است.
شروع بيماري
زماني اين علاقه تبديل به بيماري ميشود که افراد بدون داشتن هنر يا ويژگي خاصي سعي ميکنند به هر طريقي که شده به نام و ناني برسد،براي آنها مهم نيست که چطور و چگونه به شهرت برسند و اگر از آنها سوال شود که آيا بعد از شهرت هنري براي ارائه دارند يا خير؟ قطعا جوابشان سکوت است!
امروزه اين گونه از افراد در همه ي عرصه ها حضور پر رنگ دارند، از سينما و تئاتر گرفته تا موسيقي و…
حضور اينگونه از افراد در موسيقي
چند سالي ميشود که اين افراد متوهم وارد موسيقي شده اند و فاجعه آنجاست که در زمينه هاي مختلف موسيقي مشغول به کار هم هستند،و آنقدر کيفيت موسيقي پايين آمده که اين افراد به سختي قابل شناسايي اند.انها با توجه به علاقه اي که به شهرت دارند خيال پا پس کشيدن از موسيقي را ندارند و واي به حال موسيقي که اگر انها وضع مالي شان هم خوب باشد!
اگر در قالب شاعر باشد شعر هايي مينويسند که روي ترانه و غزل پست مدرن را سفيد کنند!اگر بخواهند عاشقانه بنويسند فقط از دوستت دارم هاي تکراري ميگويند، انگار جمله اي غير از اين براي آنها تعريف شده نيست يا که از خيانت و بدي هاي او ميگويند، و اصلا برايشان مهم نيست که همين جمله ها را هشتادو هشت نفر ديگر بکار برده اند، يا اگر بخواهند اجتماعي بنويسند معمولا از اين ميگويند که”من هيچي ندارم و تو همه چي داري” و اصلا اعتقادي به نگاه متفاوت به يک موضوع هم ندارند…
و اما اگر اين افراد در قالب آهنگساز باشد اوج خلاقيت و خدمتشان در موسيقي اين است که آهنگ را از کسي کپي نکنند! اين پديده ي کپي آنچنان رايج شده که اگر يک آهنگساز فقط کپي نکند و در عوض يک کار مزخرف تحويل دهد بايد کمال تشکر را از او داشت و مجسمه اي از او ساخت تا نماد مقاومت شود و آن مجسمه را در جشن نداشته ي تجليل از موسيقي دانان ايراني به افراد برتر هديه داد! نگاهي به ريتم ها که بندازيد همه شبيه هم است و اين پديده هر چند سال يکبار تغيير ميکند،هر بار که يک اهنگ همه گير ميشود صدها اهنگ مانند آن روانه ي بازار ميشود به اميد آن که همه ي آنها مانند آن موفق شود! اين نهايت بي هنريست! در واقع انها اصلا هنرمند نيستند و فقط کار با ابزار را تا حدودي ياد گرفته اند.هنر يعني آفرينش!
مثال:شما انساني را تصور کنيد که با دستانش سفالي را به بهترين حالت ممکن شکل ميدهد، فقط با دستانش! اما هنر او داشتن دست نيست هنر او آن کاري است که ميتواند با دستانش انجام دهد! حال تصور کنيد انساني فقط براي داشتن دست به خودش بگويد هنرمند، ايا اين نهايت بي شعوري نيست؟
امروزه هم افراد زيادي هستند که صرفا براي داشتن تجهيزات و يا استوديو و … به خودشان ميگويند هنرمند. نه شما هنرمند نيستيد، فقط ابزارش را داريد همين!
و اما اين افراد در همه جا هستند، در تنظيم در ميکس در مستر و پخش …! همه جا! و نتيجه ي بودن آنها ميشود همين اوضاعي که الان ميبينيد، و وقتي که ميبينند يک شبه راهه صد ساله را نميتوان رفت معمولا به همه کار دست ميزنند، گاهي تنظيم کننده اند،گاهي خواننده، گاهي شاعر و…
نتيجه:
براي مقابله با اين افراد يا بايد تعداد هنرمندان خوب از تعداد بيماران شهرت بيشتر شود که تقريبا محال است يا اينکه مردم بتوانند آنها را تشخيص دهند و علاقه اي به گوش دادن به آنها نداشته باشند!
Download new Track Sirvan Khosravi
ارزشها عوض شده مثلا چهار سال پیش به اصطلاح موسیقی هنری مد بود و امتیاز به حساب میآمد. الان پز ضد روشنفکری بهترین پز شده است. خالتور بودن و چیپ بودن الان بهترین پز است. شرایط حال موسیقی این طور است که یا باید کارهای بسیار مزخرف انجام شود که استقبال شود یا کارهایی که خیلی خیلی خوب باشند. اولین نکتهای که در موسیقی این روزها توجهام را جلب میکند، تنظیم آن است. از پنج تنظیمکننده رو بورس ایران سه نفرشان از هر ۱۰ آهنگی که تنظیم کنند، ۹ نفر نتها را اشتباه میگیرند. در حدی که مغز آدم تیر میکشد.
در کشوری که تنظیمکنندهاش آکورد را اشتباه میگیرد مشخص است به صدابرداری اصلا اهمیتی داده نمیشود. ایران تنها کشوری است که حتی در کارهای مطرح آکورد اشتباه دیده میشود. چیزهای بدیهی دراینجا رعایت نمیشود. در موسیقی ایران دو به اضافه دو پنج هم میشود! کنسرتها در ایران مثل عروسی میماند چون نوازندهها باید موسیقی سطح پایین اجرا کنند، اصلا جدی نمیگیرند چون یکسری آکوردها را به میدهند و هر چه از قبل خودش میداند، انجام میدهد و بقیه هم کیف میکنند ولی با همین نوازندهها میشود کار عالی انجام داد.
البته هیچ کجای دنیا اینطور نیست. در کنسرتها شاید نوازنده فقط از ۳۰ درصد خلاقیتش استفاده میکند و باید طبق آنچه خواسته میشود، عمل کند. هر کس برای خودش رهبر گروه است. خواننده هم کم اطلاعترین فرد گروه از لحاظ بار موسیقایی است و اصلا نظری هم نمیتواند بدهد. جزء ملزومات کار موسیقی است که حداقل کار صد نوازنده و گروه مطرح دنیا را در حد یک بارشنیده باشی. به جرات میگویم ۹۹ درصد کسانی که در ایران کار موسیقی انجام میدهند، به جز کارهای لسآنجلسی در زندگیشان هیچ موسیقی دیگری گوش نمیدهند. با چنین مناسباتی بحث متخصص صدا یا تهیهکننده موسیقی چیز بیهودهای است.