Download new Track Alireza Assar
احساس میکند مسیرش را درست رفته و میگوید استقبال مخاطبانش خستگی او را در برده است؛ علیرضا عصار بر ایدئولوژی خود پایبند است اما بدش نمیآید در موسیقی کارش، تغییراتی ایجاد کند.
گراتومیک – میگوید از هنر و موسیقی صحبت میکند و کاری به سیاست ندارد؛ معتقد است همه دیر یا زود از دوران اوج خود فاصله میگیرند و میگوید حتی «بنان» هم نمیتوانست هر روز یک «الهه ناز» بسازد و در اوج بماند!
علیرضا عصار متولد ۴ بهمن ۱۳۴۸ در خیابان ری، کوچه آبشار است؛ نوازندگی پیانو را از کودکی آغاز کرد اما با قطعه «عیدانه» در سال ۱۳۷۷ به دنیای خوانندگی راه یافت. پیش از آغاز دهه ۹۰ کنسرتی را در تالار وزارت کشور روی صحنه برد که پس از آن غیبتی چند ساله در عرصه موسیقی داشت. این خواننده بهمنماه ۱۳۹۵ با برگزاری کنسرتی بار دیگر به به این عرصه بازگشت و آذر ماه ۱۳۹۶ آلبوم «جز عشق نمیخواهم» را منتشر کرد.
آقای عصار! شما چند سال از موسیقی و اجرای صحنهای به دور بودید اما کنسرت سال گذشته شما با استقبال خوبی برگزار شد و بلیتهای آن با سرعت به فروش رفت؛ حتی هنگام برگزاری آن مردم ایستاده در سالن شما را تشویق میکردند. دوست دارم حس و حال آن لحظهها را برایمان توصیف کنید.
نمیتوانم آن حس را با کلمات بیان کنم؛ این کار خیلی سخت است. فقط زمانی که جای من باشید متوجه میشوید چه حس خوبی است.
در وهله اول خستگیام در رفت. من مسیر کوتاهی را طی نکردم؛ هرچند در میانه راه وقفه و ایرادهایی داشتم اما احساس کردم مسیر درستی بوده است. یعنی ارتباط من با مخاطبانم فارغ از کمیت برقرار شده است.
شما در اواخر دهه ۷۰ و دهه ۸۰ خوش درخشیدید؛ در آن دوران توانستید علاقه قشر نوجوان و جوان جامعه را با خود همراه کنید. وقفه چند ساله در کار شما با تغییر ذائقه این نسل و پیروی آنها از موسیقیهای پاپ بدون محتوا همزمان شد. فکر میکنید چگونه میتوانید بار دیگر آنها را با خود همراه کنید؟
سوال شما بیشتر به ادبیات ترانه برمیگردد تا موسیقی آن.
همان زمانی که من کارم را آغاز کردم دو جریان موسیقی پاپ باهم شروع شد که یک بخش متاثر از موسیقی قبل از انقلاب بود. من درباره هنر و موسیقی صحبت میکنم و کاری به موضوعات سیاسی ندارم اما به نظرم موسیقی پاپی که در دهه ۵۰ تولید میشد بسیار درخشان بود و به سمت خیلی بهتر شدن و نزدیک شدن به ذائقه بینالمللی پیش میرفت. موسیقی اواخر دهه ۵۰ به نظر من قابل ارائه در سطح بینالمللی بود.
زمانی که من کارم را در حوزه موسیقی پاپ آغاز کردم، گرچه در اواخر دهه ۷۰ یک جریان موسیقی نزدیک به سرود شروع شد اما حدود ۲۰ سال بود که در ایران موسیقی پاپ کار نمیشد. زمانی که موسیقی پاپ به شکل امروزیتر با حضور من، خشایار اعتمادی، شادمهر عقیلی و…آغاز شد دو جریان به شکل «پارالل» راه افتاد. در بخشی از آن سعی میشد شعر راحتتری برای کار انتخاب شود و در بخش دیگر متفاوتتر بود.
من با شعری معروف شدم که اگر آن را روی کاغذ هم بنویسید، خواندش سخت است؛ «ای کاروان ای کاروان من دزد شبرو نیستم…» زمانی که کارم را با اشعار مولانا آغاز کردم، کار نویی انجام شد، اما بسیاری آن را گوش میدادند.
عمیقا معتقد هستم در نسل جوان امروز نیز به اندازه کافی مخاطب موسیقی باکیفیت وجود دارد و اگر این نوع موسیقی تولید شود با آن همراه میشوند.
شما در صحبتهایتان به بازه زمانی طولانیای اشاره کردید که در ایران موسیقی پاپ تولید نمیشد؛ پس میتوان گفت گوش موسیقایی مردم در این دوران خالی بوده است. اما در حال حاضر هر روز قطعات جدید با خوانندههای جدید منتشر میشود یعنی از این نظر اشباع شدیم و گوش مردم پر شده است.
تولیدات موسیقی در همه جای دنیا زیاد است. به نظرم خود مردم باید آثار را از فیلتر رد کنند؛ نیازی نیست در این زمینه سیستم نظارتی وجود داشته باشد.
در حال حاضر ارائه موسیقی از طریق اینترنت انجام میشود و سخت است میان این همه تولید اثر خوب را پیدا کنید؛ شاید مخاطب به طور شانسی قطعهای را بشنود یا آنقدر کار با اقبال عمومی مواجه شود که اثر به گوش او برسد. من میتوانم دهها اثر خوب را نام ببرم که شنیده نشدند یا به اندازه کافی شنیده نمیشوند.
شاید اگر کانالهای رسمی موسیقی تولید شود و آن کانال فیلتری برای ارائه کار خوب داشته باشد و آثار کمارزشتر را پخش نکند، آمار شنیده شدن کار خوب بالا میرود. این فیلتر باید معقول و با حضور موسیقیدانها باشد که کیفیت ساخت و کیفیت ادبی کار را مورد بررسی قرار دهند نه اینکه اثری را سانسور کنند.
خیلی از همنسلان شما در موسیقی پاپ، دوره پرکاری را سپری کردند اما پس از مدتی فعالیتشان کمفروغ شد و به گوشه رفتند. چرا این اتفاق رخ میدهد؟
این اتفاق در جهان نیز رخ میدهد و بسیاری از هنرمندان و خوانندهها، مدتی شنیده میشوند، بعدها فقط آثار خوبشان به شکل کلاسیک باقی میماند. این موضوع عجیبی نیست؛ دیر و زود دارد اما این اتفاق میافتد.
اگر آثار یک هنرمند با کیفیت تولید بشود، او میتواند مدت زمان بیشتری هم بماند؛ اما حتی مرحوم بنان هم نمیتوانست هر روز یک «الهه ناز» بسازد و در اوج باشد.
در ایران به دلیل اینکه کانال ارتباطی درستی بین خواننده و مخاطب برقرار نیست این موضوع بیشتر اتفاق میافتد. البته الان با شبکههای اجتماعی وضعیت بهتر شده است.
شما با شهرداد روحانی آثار موفقی داشتهاید؛ در گفتوگویی اعلام کرده بودید بار دیگر با این آهنگساز و رهبر ارکستر در حال رایزنی هستید تا کار جدیدی تولید کنید. چه خبر از همکاری جدیدتان؟
ما در اینباره با یکدیگر زیاد و مفصل صحبت کردیم و در برنامهمان هست یک کار مشترک دیگر انجام بدهیم. البته آقای روحانی در حال حاضر رهبر ارکستر سمفونیک تهران هستند و مشغله کاری او بیشتر شده است.
در حال نزدیک شدن به سیوسومین جشنواره موسیقی فجر هستیم؛ به همین مناسبت میخواستم از شما بپرسم چرا تا به حال تمایلی برای حضور در این جشنواره از خود نشان ندادید؟
دلایل این کار در زمانهای مختلف، متفاوت بوده است. در کل من زیاد اهل شرکت در جشنواره نیستم.
از طرفی در تمام این سالها زمان برگزاری کنسرتهای من، به جشنواره فجر نزدیک بوده است و دیگر لزومی وجود نداشت در جشنواره شرکت کنم.
جشنواره موسیقی فجر، مهمترین فستیوال موسیقایی سالیانه کشور است؛ به عنوان شخصی که از دور به این جشنواره نگاه میکند فکر میکنید نقاط ضعف آن چیست و چگونه میتواند بهتر عمل کند؟
من اطلاعاتم درباره این رویداد کافی نیست اما اگر هنرمندان بینالمللی را به این رویداد اضافه کنند، بهتر میتواند باشد.
کارشناسانی معتقدند، هیچ وقت جریانسازی از سوی این جشنواره وجود نداشته، از طرفی انتقادهای زیادی به بخش پاپ آن وارد است و میگویند به یک بخش کاملا تجاری تبدیل شده است.
اینکه یکسری خواننده پاپیولار را که میتوانند برای جشنواره درآمدزایی کنند دعوت کنند امری است طبیعی.
اما در کنار این موضوع، جشنواره باید به جایی تبدیل شود که فرصت دیده شدن را در اختیار افراد با استعداد قرار بدهد. یا پیش از آغاز آن داوری وجود داشته باشد که اجراهای خوب به جشنواره بیایند.
اگر بتوان از پتانسیل جشنواره استفاده و جریانسازی کرد بهتر است.
عملکرد صدا و سیما را در حوزه موسیقی چگونه ارزیابی میکنید؟
هیچ وقت درباره تصویرهایی که روی آثار من قرار داده شده، هیچوقت با من صحبت نشده و درباره آنها اطلاعی نداشتم. این بخش شخصی من است.
من چند کار اولم را به سفارش دفتر صدا و سیما تولید کردم که متعلق به صدا و سیما است. ضمن احترام برای تمام دوستانم که در صدا و سیما کار میکنند، سیاست کلی آنها را درباره موسیقی دوست ندارم. یکی از دلایل عمده نرفتن من به تلویزیون در این سالها، همین بوده است.
من کاری به سیاستگذاری کلی صدا و سیما ندارم اما درباره موسیقی این موضوع به همه ما مرتبط است. من برخورد عمومی صدا و سیما را در این زمینه دوست ندارم. در اینکه ساز را در تلویزیون نشان نمیدهند، هیچ منطقی وجود ندارد.
من اثری را خواندم و به تلویزیون بردم که بنا به هر دلیلی گفتند نمیتوانیم آن را پخش کنیم و من قبول کردم؛ بعدها بدون اینکه من بدانم، موسیقی آن را روی یک تبلیغ تلویزیونی گذاشتند و پخش کردند.
آیا بعد از بازگشتتان خط فکری جدیدی را در کار ایجاد میکنید؟
من در سن ۸-۴۷ سالگی خط فکری جدید پیدا نمیکنم؛ اما قصد دارم تغییراتی در موسیقی کارم ایجاد کنم.
ما در موسیقی پاپ یک بخش ادبی داریم که به ایدئولوژی موسیقایی خواننده برمیگردد؛ این موضوع قابل تغییر نیست و همانطور که میبینید من پس از بازگشتم هم دوباره میخوانم «با سختی بت ها چه باید کرد؟ با این تشتت ها چه باید کرد؟ گیرم تفاوتها نمایان شد، با بیتفاوتها چه باید کرد؟…»
اما اینکه این خط فکر با چه موسیقیای به مخاطب ارائه شود نیاز به تغییر دارد، هم از نظر تکنولوژی و هم از نظر ادوات موسیقی.
در چند سال اخیر در حوزه موسیقی فردی بوده که بتواند توجه شما را به خودش جلب کند که احساس کنید؟
طبیعتا توجه من به بعضی کارها جلب شده است.
درباره کنسرت پیشرویتان هم توضیح بدهید.
۱۱،۱۲ و ۱۳ دیماه به روی صحنه خواهم رفت که در آن تعدادی از قطعات آلبوم جدید و تعدادی از قطعات آلبوم قدیمی من برگزار میشود؛ در این کنسرت بار دیگر با گروه کر همکاری خواهیم کرد و همچنین سورپرایزهایی را برای کار در نظر گرفتهایم.
به تولید اثر دو صدایی فکر کردید؟
به آلبوم دوصدایی فکر کردم به این فکر کردم از خوانندگانی که کارشان را دوست دارم دعوت کنم و آلبومی با ۱۰ ترک با ۱۰ خواننده مختلف و ژانرهای متفاوت، حتی سنتی تولید کنیم؛ و با هرکدام از این خوانندهها نزدیک به ایدئولوژی او و با زبان موسیقایی مشترکی که میان ما هست، کار کنیم.
اقدام فکری زیادی در این زمینه انجام دادم، احتمالا در پروژه بعدیم یا پروژه بعد از آن، روی این موضوع کار کنم.
حرف آخر؟
امیدوارم بشود بدون وقفه کار کنیم و ادامه بدهیم.
Download new Track Alireza Assar
کنسرت علیرضا عصار تمدید شد
کنسرت علیرضا عصار که پیش از این قرار بود در تاریخ 11، 12 و 13 دی ماه در سالن میلاد نمایشگاه بین المللی برگزار شود،برای یک روز دیگر تمدید شد و این خواننده در تاریخ 14 دی ماه نیز به اجرای برنامه خواهد پرداخت.
علیرضا عصار پس از انتشار آلبوم «جز عشق نمیخواهم» که در هفتههای گذشته روانه بازار موسیقی کشور شد، بار دیگر پس از استقبال دوستداران موسیقی کنسرت خود را برای یک سانس دیگر تمدید کرد و پنج شنبه 14 دیماه نیز به تاریخ اجراهای این خواننده اضافه شد.
این کنسرت برای نخستین بار در دو سایتwww.tik8.com و www.84200.ir بلیت فروشی خواهد شد. گفتنیست موسسه “آوای هنر” برگزار کننده این کنسرت خواهد شد.
جدیدترین آلبوم عصار در ده قطعه به نامهای: «فتوای تاک، نستعلیق حیرانی، نوجوونی، جز عشق نمیخواهم، بیداری، معبد ترانه، اصلن به من چه، منتظر بودم، ای یار غلط کردی، بتها» و با حضور هنرمندانی چون پویا نیکپور، گروه دارکوب، امیر توسلی و خود علیرضا عصار در بخش آهنگسازی تهیه و تولید شده و در هفتههای گذشته روانه بازار موسیقی کشور شد.
ترانههای این آلبوم از سرودههای روزبه بمانی، افشین مقدم، سعید امیراصلانی، حافظ ایمانی و حضرت مولانا است و در بخش تنظیم نیز پویا نیکپور، سعید زمانی، گروه دارکوب، امیر توسلی و خود عصار حضور و همکاری داشتهاند.
Download new Track Alireza Assar
همزمان با برگزاری دور تازه کنسرت های علیرضا عصار در سالن میلاد نمایشگاه، گروه کُر «نامیرا» مجموعه ارکستر را به رهبری پویا نیکپور همراهی می کند.
فرهاد هراتی رهبر گروه کر «نامیرا» گفت: با توجه به همکاری خوبی که در کنسرت های پیشین علیرضا عصار به رهبری پویا نیکپور داشتیم گروه کر «نامیرا» در دور جدید کنسرتهای این خواننده نیز حضور خواهد داشت.
وی ادامه داد: من بسیار خوشحالم که علیرضا عصار به عنوان یک خواننده متفاوت در عرصه موسیقی پاپ و پویا نیکپور در قالب یک رهبر ارکستر مسلط تصمیم هوشمندانهای گرفتند که از یک گروه کُر واقعی برای حضور در کنسرت استفاده کنند و این تصمیم می تواند مقدمه ای برای جدی گرفتن گروه های کر باشد. گروه کر نامیرا از جمله مجموعه هایی است که اعضای آن سالیان زیادی در کنار هم هستند و زمان اجرای یک قطعه فضا را طوری هدایت می کنند که شما یک صدای برابر و یک دست را در خروجی کار می شنوید.
رهبر گروه کر «نامیرا» بیان کرد: گروه ما در کنسرت های گذشته علیرضا عصار در چهار قطعه حضور داشت اما در کنسرت جدید حضور ما در قطعات بیشتری اتفاق میافتد و یک سورپرایز ویژه هم برای مخاطبان در نظر گرفته شده که ترجیح می دهم در روز کنسرت از این بخش رونمایی شود.
این آهنگساز و خواننده در بخش پایانی صحبت های خود گفت: این برای من باعث افتخار است که در کنار هنرمندانی چون علیرضا عصار و پویا نیکپور حضور دارم و فکر می کنم این حضور مثلث خوبی را تشکیل داده که نشات گرفته از اعتمادی متقابل است و باید روی آن تمرکز ویژه ای داشت. من موسیقی پاپ علیرضا عصار را دوست دارم چون موسیقیای که او کار می کند با موسیقی پاپی که این سال ها می شنوم فاصله دارد.
کنسرت موسیقی علیرضا عصار به رهبری پویا نیکپور روزهای ۱۱، ۱۲ و ۱۳ دی ماه امسال در سالن میلاد نمایشگاه بین المللی تهران میزبان علاقه مندان موسیقی است.
Download new Track Alireza Assar
Bot Ha (Live)
Download new Track Alireza Assar
Ey Yar Ghalat Kardi
Download new Track Alireza Assar
Montazer Bodam
Download new Track Alireza Assar
Aslan Be Man Che
Download new Track Alireza Assar
Mabade Taraneh
Download new Track Alireza Assar
Joz Eshgh Nemikhaham
Download new Track Alireza Assar
Najavooni
Download new Track Alireza Assar
Nastalighe Heyrani
Download new Track Alireza Assar
Fatvaye Taak
Download new Track Alireza Assar
دروغ و ریا آفت جامعه امروز است
گراتومیک-علیرضا عصار در گفتوگویی با ما از علاقهاش به صدای فرهاد و البته تقلید نکردنش از او میگوید و «ریا» و «دروغ» را دو معضل بزرگ اجتماعی میداند.
اکنون که شما خواندنِ این مطلب را آغاز کردهاید، ساعاتی از انتشارِ آلبوم «جز عشق نمیخواهم» گذشته است. اثری که خوانندهاش را به کمکاری و سکوتهای کاری میشناسند. خودش میگوید که بیست سال از آغاز فعالیت هنریش میگذرد اما 10 سال از این مدت را به سکوت گذرانده است.
البته همان 10 سال هم برای ماندگاریش کافی است. آثاری دارد که شنیدنشان تاریخ مصرف ندارد. حتی آثارِ مناسبتی و سفارشیاش هم ماندگار شدهاند. سال گذشته پس از چند سال سکوت کنسرتی برگزار کرد که خیلی زود بلیتهایش تمام شد. مردم مشتاقِ شنیدنِ صدایش بودند.
علیرضا عصار خوانندهای خاص، ساده و بیآلایش است. وقتی روی صحنه میخواند، میشود باورش کرد. وقتی هم جلویش مینشینی و پرسشهایت را با او در میان میگذاری، باز هم باورکردنی است. مولانا را دوست دارد و از طرفداران «فرهاد» است. در بیشتر آثارش تِمهای اجتماعی قابل درک و دریافت است. هر چه از مولانا خوانده تا زمزمههای مردم عادی هم رفته است. در میان آثارش شاید حتی یک ترانهی ساده یافت نشود. شعرهای پُرمغز و اجتماعی انتخابهای اول او هستند. به قول خودش؛ هر شعری که به درد هیچ خوانندهای نمیخورد، برای صدا و فُرم خواندنِ عصار مناسب است.
پای صحبتهای علیرضا عصار نشستیم تا دربارهی آلبوم «جز عشق نمیخواهم»، کنسرتش و البته دیدگاههایش صحبت کنیم.
در ادامه حاصل ساعتی گفتوگو با علیرضا عصار را میخوانید:
کنسرتی در هفتههای آینده در پیش دارید و قرار است آثاری جدید را روی صحنه ببرید. دربارهی جزئیات کنسرتِ پیش رو برایمان بگویید و این که این کنسرت چه تفاوتهایی با کنسرتهای سال پیشتان دارد.
حدود 5 یا 6 قطعه از آلبوم جدیدم را در این کنسرت میخوانم. از این میان دو قطعه را در کنسرت سال گذشته هم اجرا کردهام؛ یکی «سختی بُتها» و دیگری «جنون».
در کنار این آثار، منتخبی از آثار گذشتهام را هم در این کنسرت اجرا میکنیم.
ارکستراسیون را چطور انتخاب میکنید. میان ارکستر شما و سازبندیاش، با دیگر کنسرتهای موسیقی پاپ تفاوتهایی وجود دارد. به وضوح تمایل شما به سمت موسیقی کلاسیک در ترکیب ارکسترتان دیده میشود.
بخشی از این ماجرا به سلیقه موسیقی من برمیگردد. مُدل خواندنم به گونهای است که میطلبد ارکستر بزرگتری صدایم را همراهی کند. خودم موسیقی ارکسترال را بیشتر دوست دارم. حالا ممکن است در آینده با ارکستر کوچکی هم همکاری داشته باشم، اما سعیم براین است که ارکستر را براساسی بچینم که بهترین نتیجه را بگیرم.
سرپرست ارکسترتان در کنسرت دیماه کیست؟
پویا نیکپور. سال گذشته هم ایشان بودند.
انتخاب نوازندگان با آقای نیکپور است یا خودتان این کار را میکنید.
پویا دوست قدیمی من است. سال گذشته همکاریمان را شروع کردیم و پیشنهاد همکاری از سمت من بود. جزئیات ارکستر را خودِ آقای نیکپور انجام میدهد. من فقط جایگاه نظارتی دارم. اگر مشکلی با بخشی داشته باشم حذفش میکنم، هر جا هم لازم باشد نظرم را میگویم. اما در کل جزئیات را آقای نیکپور پیگیری میکنند.
آخرین آلبومتان «محتسب» بود که چند سال پیش از سوی حوزه هنری منتشر شد.
بله.
بعد از این آلبوم و در این سالها اثری در بازار موسیقی نداشتهاید. اکنون میخواهید آلبوم «جز عشق نمیخواهم»(این آلبوم امروز سهشنبه 28 آذر 1396 منتشر میشود) را منتشر کنید. این نشان میدهد وقفههای زیادی در کار هنری شما وجود داشته است.
وقفههای بیخودی در کار من بوده است. نخستین کاری که از من منتشر شده، نوروز 1377 بوده است و سه ماه دیگر این زمان به 20 سال میرسد. در این 20 سال حدود 10 سالش را کار نکردهام.
الان هم فکر نمیکنم هر سال آلبوم منتشر کنم. اما سعی میکنم تولیدهایم بیشتر شود. در طول سال سعی میکنم چند تکقطعه را منتشر کنم.
امروز و در موسیقی پاپ شاهدیم که آثار خوانندگان موسیقی پاپ معمولا یا یک بار مصرفاند یا این که تاریخ مصرف کوتاهی دارند و ماندگار نیستند. اما شما در کارنامهتان آثاری دارید که سالهاست در ذهن مردم مانده و همچنان هم طرفدار دارند. از دیدگاه شما علت آن تاریخ مصرفهای کوتاه و علت این ماندگاری چیست.
اثری که در حوزه موسیقی تولید میشود باید هدف و محل مصرف داشته باشد. وقتی که شما محل مصرف برای اثر قائل بشوید، براساس انتخاب این محل مصرف، کیفیت محتوایی اثر هم تغییر میکند. مثلا من میخواهم موسیقیای تولید کنم که محل مصرفش از دید من این است که شما در مهمانیها این اثر را بشنوید و با آن شادی کنید و برقصید. چنین اثری ملزومات تولیدی خودش را میطلبد و میتواند ماندگار هم نباشد و چند ماه برای مخاطب شنیدنی باشد و بعد آن را کنار بگذارد. البته در چنین کارهایی ممکن است اثر ماندگار هم پیدا شود. در عین حال ممکن است شما محل مصرفی که برای کارتان تعریف میکنید خلوت آدمها باشد. این تیپ کارها معمولا ماندگارتر هستند. در چنین حالتهایی، کسانی مانند فرهاد مهراد پدیدار میشوند که در عین ماندگاری، کمترین تعداد تولید را دارند.
فکر نکنم بیشتر از 30 اثر داشته باشد.
فرهاد قهرمان خوانندههایی است که آنها قهرمان مردم هستند. مخاطبانِ صدای فرهاد هرگز از نظر کَمی، به اندازهی مخاطبان خوانندگانِ معروفِ همدورهاش نبودند.
فرهاد مدت بسیاری ممنوعالکار بود که دلایلش از نظر من غلط بود. وقتی هم مجوز میگیرد و میخواهد اثری منتشر کند، آلبوم «برف» را ارائه میکند و ترجمه اشعار شکسپیر را میخواند. با این کارها به قهرمان کسانی تبدیل میشود که خودشان مخاطبان میلیونی دارند. بسیاری از خوانندگان زمانی که میخواهند ژستِ روشنفکری بگیرند، میگویند ما از طرفداران فرهاد هستیم. این درست مانند اتفاقی است که برای احمد شاملو هم رخ داده است. این نوع مقبولیت برای کسانی رخ میدهد که خط فکری درستی در حوزه کاری خودشان دارند.
وقتی اثری درست تولید شود؛ نتیجهاش میشود فرهاد مهراد.
همین کنسرت سال گذشته شما، قطعهای داشت که پشت پیانو نشستید و اثری را خواندید. این اثر(سختی بُتها) از نظر فُرم خواندن و چیدمان یک خواننده و یک پیانو به کارهای فرهاد خیلی نزدیک است. فرهاد هم یکی از مهمترین کنسرتهایش(کنسرت کُلن) را با همین ترکیبِ آواز و پیانو اجرا کرد.
واقعیت این است که هیچ وقت سعی نکردهام ادای فرهاد را دربیاورم. فرهاد در تمام دوران نوجوانی و جوانیام خواننده مورد علاقهام بود. هنوز هم وقتی میخواهم موزیک بشنوم فرهاد میشنوم.
در این یک مورد اگر هم سعی کنید ادایش را دربیاورید، ایرادی ندارد.
شاید به دلیل فُرم اجرا در قطعهی «سختی بُتها»؛ یک پیانو و یک خواننده و نوع خوانش شعرش تصور شده که از فرهاد تقلید میکنم. که این هم تنها در این یک قطعه بوده است. به هر حال از روز نخست تا این لحظه، فرهاد همیشه خواننده محبوب من است.
در آلبوم «جز عشق نمیخواهم»، تمام شعرها را روزبه بمانی سروده است؟
شاعران دیگری هم هستند. سه اثر از شعرهای روزبه است؛ «سختی بُتها»، «فتوای تاک چیست» و «جز عشق نمیخواهم». این سه قطعه پیشتر منتشر شدهاند. سه شعر از افشین مقدم، دو شعر از حافظ ایمانی، یک شعر از سعید امیراصلانی و یک شعر هم از مولانا در آلبوم جدیدم دارم.
استفاده از شعر بزرگان ادبیات ایرانی در موسیقی پاپ کاری است که هر خوانندهای به درستی این کار را کرد، توانست شنوندگان و طرفداران بسیاری جذب کند. مولانا و حافظ از شاعرانی هستند که آثارشان را خوانندگان پاپ خواندهاند. در این میان اشعار سعدی کمتر مورد استفاده قرار گرفته است.
که البته حیف است. در برنامهام هست که حتما بر روی آثار سعدی کار کنم.
شما برخی از اشعار مولانا را خواندهاید و هر اثری هم که از این شاعر بزرگ خواندهاید پُرمخاطب شده است. در این حالت مخاطبان عام در عین حالی که موسیقی پاپ میشنوند، با بخشهایی از ادبیات کُهنِ ایران هم آشنا میشوند. در واقع خوانندگان موسیقی پاپ وقتی به شکل درستی از ادبیات کُهن استفاده میکنند؛ زمینهی آشنایی مخاطبانِ عام را با شاعران بزرگ ایران فراهم میکنند.
از اشعار مولانا آثار زیادی را خواندهام. اصلا نخستین کاری که از من منتشر شد با شعر مولانا بود. همیشه حضرت مولانا را دوست داشتم. بسیاری از قطعههایی که در آلبوم اول و دومم بود را سالها پیش از خواننده شدنم ساخته بودم. آثاری مانند «انسانم آرزوست» که سه سال قبل از خواننده شدنم آن را ساختم و یا اثری مانند «من مست و تو دیوانه»؛ همهی این آثار با سرودههای مولانا بود.
خوانندگانی که مخاطب دارند، خوب است که مخاطبانشان را به سمت شنیدن آثار ادبیات کلاسیک هدایت میکنند. اشعار مولانا خواص موسیقایی بسیاری دارد و به همین دلیل راحتتر میشود از این سرودهها در آثار موسیقی استفاده کرد.
همیشه برای خودم سوال بوده که چرا در این میان شعر سعدی کمتر مورد استفاده قرار گرفته است. خودم در برنامه دارم که از اشعار سعدی بیشتر استفاده کنم.
ممکن است آلبوم بعدیتان بر روی اشعار سعدی باشد.
نه به طور دقیق. چرا که برای آلبوم بعدیام ایدههای دیگری دارم.
دلیل اصلی حضور کمرنگ اشعار سعدی در موسیقی پاپ را چه میدانید.
واقعا برای این مورد دلیلی پیدا نکردم.
در موسیقی ایرانی هم همین است. بهترین فُرم ادبی برای موسیقی ایرانی و ساز و آواز، غزل است. اما در عین حال باز هم سرودههای سعدی به نسبتِ سرودههای حافظ کمتر خوانده شدهاند.
شاید بتوان این مسئله را در موسیقی پاپ اینگونه توجیح کرد که اشعار مولانا و خیام آهنگینترند و به همین دلیل هم بیشتر مورد استفاده قرار میگیرند و به همین دلیل اشعار سعدی مغفول مانده است. اما در موسیقی ایرانی چرا؟ در موسیقی ایرانی که میشد به راحتی روی اشعار سعدی کار کرد.
اتفاقا شنیدهام که استاد شجریان هم گفته بودند میخواهند بر روی اشعار سعدی بیشتر کار کنند. امیدوارم استاد شجریان هم به زودی سلامتش را به دست بیاورد.
الان به طور خاص دربارهی سعدی صحبت میکنم. سعدی شناخته شده و هم وزن حافظ است، اما در حوزه موسیقی روی اشعارش کمتر کار شده است.
الان به سمت استفاده از اشعار روزبه بمانی آمدهاید که شاعری معاصر است.
من و روزبه، زبان، سلایق و علایق مشترکِ زیادی داریم. هنوز کارهایی که با روزبه انجام دادهام به اندازه کافی نیست چون به سکوت کاری من خورد. قبل از سری آخر سکوتم، آلبوم مشترکی با روزبه داشتم که اشعارش دربارهی جنگ بود.
این آلبوم در سال 1390 منتشر شد اما بلافاصله از بازار موسیقی جمعش کردند. نام آلبوم «بازی عوض شده» است که الان به طور رسمی در بازار موسیقی یافت نمیشود اما در اینترنت لینکهای دانلودش هست.
این دوستانی که دم از جنگ میزنند / از تیرهای نخورده چرا لنگ میزنند
هم سُفرههای خلوت آن روزها ببین / این روزها چه ساده به هم انگ میزنند
هر فصل از وحشت رسوا شدن هنوز / ما را به رنگ جماعتشان رنگ میزنند
یوسف به بدنامی خود اعتراف کن / کز هر طرف به پیرهنت چنگ میزنند
بازی عوض شده و همان هم قطارها / از داخل قطار به ما سنگ میزنند
این شعر یکی از قطعههای آلبوم «بازی عوض شده» بود که که خیلی هم دوستش دارم.
بین من و روزبه، زبان مشترکی هست که از خوش اقبالی من این بخش به درد دیگر همکاران روزبه نمیخورد و فقط به درد صدای من میخورد.
سختی «بُتها» و «فتوای تاک» را هم خیلی دوست دارم.
در عین حال با افشین مقدم سالهای زیادی است که دوست هستم و با او هم زبان مشترک بسیاری دارم. حافظ ایمانی را هم به تازگی شناختهام که شاعر بسیار درجه یکی است و سعید امیراصلانی که دوست قدیمی من است و در این آلبوم یک قطعه با اثری از او خواندهام که این قطعه را بسیار دوست دارم.
در همین شعرهایی که از شاعران امروزی انتخاب کردهاید، با این که زبان امروزی دارند، باز هم عمق و اندیشهای هست که مخاطب را به تفکر وآمیدارد. در این شعرها خبری از سادگی ترانههای امروزی نیست. دغدغههای اجتماعی در همین اشعاری که از شاعران امروزی انتخاب کردهاید بسیار پُررنگ است.
شعرهایی که به درد هیچ خوانندهی دیگری نمیخورد را من بر میدارم و میخوانم. دلیلش خوب یا بد بودن من نیست. این شعرها چیزهای مشترک بین من و این شاعران است که باعث میشود دور هم جمع شویم و نتیجهاش کارهایی باشد که میشنوید.
برای آواز خواندن تمرین میکنید.
نه.
چرا؟
مدل خواندن من خیلی نیازمند تمرین نیست. تمرین بیشتر شامل حال خوانندگان سنتی و خوانندگانی میشود که فیزیک خواندنشان در کار دخیل است. مُدل خواندن من خیلی تمرین نمیخواهد.
سیگار کشیدن را ترک کردم. روزی سه پاکت سیگار میکشیدم. اکنون شش سال است که سیگار نمیکشم.
همین که صدا را سالم نگه دارید، نوعی تمرین برای شماست.
کاری که من کردم این بود که سیگار کشیدن را ترک کردم. روزی سه پاکت سیگار میکشیدم. اکنون شش سال است که سیگار نمیکشم.
یکباره هم ترک کردم. یک سیگار روشن کردم و تا ته کشیدم و خاموشش کردم و گفتم که این آخرین سیگارم بود.
اوضاع موسیقی مذهبی و مناسبی در ایران چندان مناسب نیست. در طول سال آثار بسیاری در این زمینهها تولید میشود و زمان مصرفشان گاهی حتی به یک روز هم نمیرسد. در این راه هزینههای بسیاری صرف میشود اما نتیجه درستی گرفته نمیشود. همین که اثری را با موضوعی خاص سفارش دهند به فلان خواننده کافی است یا باید مسائل دیگری را هم در نظر گرفت.خودِ شما آثاری با موضوعهای مذهبی دارید که سالهای بسیاری از تولیدشان میگذرد اما همچنان ماندگار هستند.
ربطی به سفارش ندارد. برخی از آثاری که من با این موضوعها خواندهام سفارش برخی از سازمانها بودهاند. مثلا به سفارش سازمان اقامه نماز صداوسیما قطعهای ساختم که بعدها به «عشق الهی» تبدیل شد. مسئله سفارش دهنده نیست؛ مسئله ایدئولوژی حاکم بر اثر است.
در این حوزه آنقدر حرف غیرواقعی زدند و آنقدر کارهایی در این زمینه شد که نباید میشد؛ تا در نهایت به اینجا رسیدهایم. الان مردم به محض شنیدن آثار مذهبی به جای توجه به اثر به پشت پردهها و حواشی اثر توجه میکنند.
اینها نظر شخصی من است. پارسال هم روی صحنه حرفهایی زدم که بعدها گفتم سیاسی نیست. من شهروند این کشورم و باید حرف بزنم و حق دارم انتقاد کنم. اگر دزدی میشود چرا من نباید بگویم. این میکرفون چرا دست من است.
من هم پس از سالها کار به جایی رسیدهام که رسالتی برای خودم قائلم.
متاسفانه در این سالها آنقدر دروغ گفته شده و این دروغها را کسانی گفتهاند که ادای مذهبی بودن درآوردهاند.
آلبوم «مولای عشق» را برای امام حسینعلیهسلام خواندهام و این کار را به دلایل شخصی خودم کردم. این کار روی بسیاری از آدمهایی که به این مقوله اعتقاد نداشتند، اثر گذاشت. الان اما نمیدانم اگر در این زمینهها کاری بکنم، میتواند تاثیرگذار باشد یا خیر. این را دربارهی خودم میگویم و به دیگران کاری ندارم. من در درون دیگران نیستم که ببینم با چه نیتی آثار مذهبی میخوانند.
اگر بخواهید در روزگار امروز مهمترین معضل اجتماعی ایران را انتخاب کنید و براساس آن قطعهای بسازید؛ آن معضل چیست.
ریا و دروغ. این دو سرچشمهی تمام گرفتاریهای ایران هستند. من از نسل قبل از شما آمدهام. بسیاری از همنسلان من عاشق این مملکت و با استعداد بودند. حاضر بودند جانشان را برای این مملکت فدا کنند. باهوش بودند و شوق داشتند و دانشگاه هم رفته بودند. آنها میخواستند برای این مملکت کار کنند. اما بسیاری از آنها در گزینشهای سیستمی رد شدند و همین مسئله باعثِ تغییر مسیر زندگیشان شد. در نهایت هم مجبور به ترک ایران شدند. همان جوانان با استعداد، امروز به جای خدمت به کشور خودشان به کشور دیگری خدمت میکنند.
علت اصلی این مسئله هم «گزینش» بود. گزینشی که کار آمد نبود و نیست؛ که اگر کارآمد بود، امروز شاهد این اختلاصها نبودیم.
کسی که از سیستم گزینشی و نظارتی گذر کرده و رئیس بانک ملی شده است، در نهایت 3 هزار میلیارد تومان از پول مملکت را میدزدد و میرود. این نشان میدهد که سیستم گزینشی و نظارتی ناکارآمد است. سیستمی که رئیس بانک ملی را نمیتواند کنترل کند ناکارآمد است. همین سیستمِ نظارتی و گزینشی در عین ناکارآمدی، جامعه را به سمتِ «ریا» میبرد. ما باید این ضعفها را بپزیریم. باید بپزیریم که در هر جایی آدمهای خوب و بد هستند.
این درست همان چیزی است که من در یکی از آثارم خواندهام:
باید پذیرفت این حقیقت را / امروز ما فرهنگمان این است
امروز اینچنین رانندگی میکنیم، با حیوانات اینگونه رفتار میکنیم، رفتارمان با طبیعت این است و …
در نهایت بزرگترین معضل ما در این کشور دروغ و ریا است.
یکی از نخستین فعالیتهای رسمی شما در عرصه هنر، حضور در سینما و اجرای موسیقی در یک فیلم بود.
«مرد عوضی» ساختهی محمدرضا هنرمند. از طریقی با آقای هنرمند آشنا شدم. ایشان دنبال یک قطعه میگشتند. به منزل ما آمد و من هم برایشان قطعهای نواختم و پس از شنیدن، گفت که همین را میخواهیم. این قطعه را با بابک امینی(نوازنده گیتار) در سکانسی از فیلم «مرد عوضی» اجرا کردیم.
این حضور در سینما در دیده شدن و مطرح شدنتان چقدر تاثیر داشت.
این فیلم پس از خواننده شدن من اکران شد و در دیده شدنم چندان تاثیر نداشت.
چندی پیش عکسی از شما در کنار مهران مدیری منتشر شد، این عکس گمانه زنی درباره حضور شما در برنامه «دورهمی» را به وجود آورد.
مهران دوست خیلی صمیمی من است. فیلمبرداری «ساعت 5 عصر» بود و من سرِ لوکیشن این فیلم رفتم.
تلویزیون نمیروید؟
خیر.
چرا؟
برخورد تلویزیون با موسیقی را نمیپسندم. پخش نکردن تصویر ساز، نوع پرداختن به موسیقی و رعایت نکردن حقوق هنرمندان از موارد آزار دهندهای است که در صداوسیما جریان دارد. اینجا بحثم مالی نیست و منظورم رابطهی صحیح یک نهاد رسمی و یک هنرمند است. حداقلش این است که اگر میخواهند اثری از من پخش کنند و رویش تصویری بگذارند، نظرم را بپرسند. من نمیتوانم به 80 میلیون ایرانی بگویم که این تصاویری که بر روی اثر من بود، با نظر من انتخاب نشده است. حالا هر تصویری باشد.
«عشق الهی» را با موضوع نماز خواندم و بدون اینکه من بدانم تصاویر المپیک رویش گذاشتند؛ اتفاقا این تصاویر خیلی هم خوب بود و به معروفتر شدن آن آهنگ کمک کرد. آن زمان علیرضا دبیر قهرمان المپیک شد و جایی که من میخوانم «از خویش برستم من بر سجده نشستم من»، همان جا علیرضا روی تشک سجده میکند. تمام این تصاویر به خوبی با موسیقی همخوان شده بود.
با این حال این ربطی به حرف من ندارد. اگر قرار است هر اتفاقی، حتی از نوع خوبش، برای اثر من بیافتد، من باید در جریان باشم.
این رابطهای شخصی نیست. این رابطهای میان یک سازمان و من است. سیاستگذاری کلان آن سازمان به من ربطی ندارد اما وقتی به موضوع موسیقی میرسیم به من مربوط میشود.
در طی دوران فعالیتِ هنریام همکاریهای بسیاری با تلویزیون داشتم. چند کار اولم به سفارش واحد موسیقی صداوسیما ساخته شد. حتی میتوانم بگویم که معروف شدنم را مدیون تلویزیون هستم.
اما در حال حاضر معتقدم که رابطه میان منِ هنرمند و سازمان صداوسیما رابطه درستی نیست. اگر این مشکلات که به آنها اشاره کردم، حل شود من هم با کمال میل در برنامههای تلویزیون شرکت میکنم.
الان علیرضا عصار راضی است که آثارش از تلویزیون پخش شود.
من اصلا نمیدانم که آثارم هنوز پخش میشود یا خیر.
اگر پخش شود راضی هستید.
برخی از آثارم را خودِ تلویزیون تولید کرده است و صاحب اثر خودشان هستند. من میگویم وقتی کاری را پخش میکنید و شاخه گلی را به عنوان تصویر میگذارید، کسی استنباط دیگری از اثر نمیکند؛ با این کار مشکلی ندارم. برخی از موزیسینها میگویند چرا اثر ما را پخش میکنید در حالی که حقوق مالیمان را نمیدهید.
اما من با پخش کردن اثرم در تلویزیون مشکلی ندارم. میدانم که صداوسیما رسانه ملی است و برخی از مردم توان مالیِ خرید اثر یا رفتن به کنسرت را ندارند و از راه تلویزیون، آثار ما را میشنوند. خیلی هم عالی است.
اما حرفم این است که ایدئولوژی حاکم بر اثر را تغییر ندهید. گل بگذارید و پخش کنید. ایراد ندارد. اما وقتی تصویر را بدون هماهنگی من انتخاب میکنید، ماجرا چیز دیگری میشود.
حداقل محبتی که به ما میتوانید بکنید این است که ما را در جریان تصاویری که بر روی اثر میگذارید، قرار دهید.
دربارهی پخش نشدن ساز از تلویزیون چطور؟
این مسئله مشکل اصلی من با سازمان صدا و سیما است.