بنیامین همین الان دو شب کنسرت را نمیتواند پر کند!غلام علمشاهی: بنیامین از فوت نیما وارسته و همسرش و بارانا و «سلام بمبئی» استفاده کرد تا خودش را مطرح کندگراتومیک -غلام علمشاهی مدیر مؤسسه «آوای نکیسا» برای اولینبار، ناگفتههای زیادی از سالهای فعالیتش عنوان کرد.او علاوه بر بیان نقدها و تحلیلهایی نسبت به اوضاع کنونی و گذشته بازار موسیقی، گلایههای تندی هم نسبت به یک خواننده مطرح موسیقی پاپ داشت؛ گلایههایی که سالها بیان نشده بود و جزئیات جالبی درباره نوع همکاریهای آن خواننده را روشن ساخت.گفتوگوی مفصل با غلام علمشاهی : اولین بار چه زمانی وارد عرصه موسیقی شدید؟15 ساله بودم که به موسیقی کوچهبازاری علاقهمند و از طریق یکی از بستگان، در خیابان لالهزار مشغول فروش نوارهای موسیقی شدم. در همان سن پانزدهسالگی (یعنی سال 1356) یک غرفه برای خودم در لالهزار درست کردم و ورود من به عرصه توزیع موسیقی، از همان دوره شکل گرفت. در سال 1363 شرکت «آوای نکیسا» را به ثبت رساندم که کار تولید و توزیع انجام میداد. اولین فعالیت رسمی من در همان سال شکل گرفت.در سال 56 که کار را شروع کردید، درآمدی هم داشتید؟آن زمان قیمت یک نوار کاست 15 تومان بود که ما خودمان 10 تومان میخریدیم و به دلیل شلوغی خیابان لالهزار، صرفاً تکفروشی میکردیم. آن زمان محصولاتتان را از شخص یا شرکت خاصی تهیه میکردید؟پیش از انقلاب، شرکتهای موسیقی در انحصار اقلیتهای دینی بودند. به واسطه اعتقادات مسلمانان در مورد موسیقی، عموماً خودشان شرکتی تأسیس نمیکردند. پس از انقلاب، اکثر این افراد از ایران رفتند و کسانی که در آن شرکتها کار میکردند، به شکل محدود توانستند استقلال پیدا کنند. اغلب شرکتهای تولید و تکثیر نوارها در خیابان جمهوری و پاساژهای میدان توپخانه (که به «پشت شهرداری» معروف است) و خیابان لالهزار وجود داشت و در اختیار توزیعکنندگان جزء مثل من قرار میگرفت.شناخت شما از موسیقی به صورت تجربی است یا آموزش خاصی هم دیدهاید؟موسیقی یک حس و نحوه انتقال آن است. با اینکه دوره خاصی ندیدهام اما گوش قویای دارم و در این سالها کارها را به خوبی میشناسم و با آنها ارتباط حسی برقرار میکنم.چه شد تصمیم به ثبت شرکت «آوای نکیسا» گرفتید؟تولید و توزیع کاست در آن مقطع اتحادیه خاصی نداشت. تولیدکنندگان، زیرمجموعه اتحادیه لوازم یدکی و صوتی بودند و به نوعی صنف نشر موسیقی از همان ابتدا یتیم بوده و متولی نداشته است! برای تولید، نیاز بود از طریق وزارت ارشاد شرکتی به ثبت برسانیم. آن زمان فقط دو شرکت «CBS» و «الکتروصوت» (که زیرمجموعه بنیاد مستضعفان بودند) وجود داشت و کارهایی نظیر «صدای سخن عشق» استاد شهرام ناظری و «نینوا»ی استاد حسین علیزاده را تولید کردند. من هم قصد داشتم وارد عرصه تولید شوم و حتماً باید یک شرکت به ثبت میرساندم تا مجوز رسمی بگیرم.پس از تأسیس این شرکت اولین هنرمندی که اثرش را منتشر کردید چه کسی بود؟بیشتر فعالیت من طی همه این سالها در عرصه موسیقی پاپ بوده که این سبک از دهه هشتاد جان تازهای گرفت. پیش از آن آهنگها و سرودهای مختلف با صدای هنرمندانی نظیر حسن همایونفال، بیژن خاوری و پرویز طاهری تولید و منتشر میشد. در اوایل تأسیس آوای نکیسا بیشتر در زمینه سرودهای انقلابی فعالیت میکردیم. در دهه شصت چند سال فعالیت شرکت ما به حال تعلیق درآمد چون با آن مدل آثار نمیتوانستیم هزینهها را تأمین کنیم. البته در آن زمان شرکت «چاوش» برای زندهیاد محمدرضا لطفی بود که آثاری از گروههای شیدا و عارف و خوانندگانی نظیر آقایان محمدرضا شجریان و شهرام ناظری را منتشر کردند. زندهیاد نادر گلچین هم شرکت اوج را به ثبت رسانده بودند. در زمان جنگ هم نوار کاست سهمیهبندی بود و مردم آن زمان به دنبال تأمین کالاهای اساسی بودند. به خاطر دارم به دلیل کمبود نوار ما چند تیم را آماده کرده بودیم که با وانت و بلندگو به محلات مختلف تهران میرفتند و نوار کاستهای کهنه خریداری میکردند! به دلیل اینکه نوار در بازار وجود نداشت و گمرکها بسته بود. نوارهای کهنه را میخریدیم و پاک میکردیم و روی آنها لیبل خودمان را میزدیم. برخی شرکتها سهمیهای داشتند که معادل دو هزار نوار کاست بود و آن سهمیه به ما هم تعلق نمیگرفتند چون میگفتند باید کارهای ارزشی تولید و منتشر کنید.بعد از دوره تعلیق، چه سالی فعالیتتان را دوباره شروع کردید؟از سال 1376 و همزمان با تغییر دولت، شرایط فرهنگ و هنر هم تغییر کرد و ما هم کارمان را دوباره شروع کردیم. در موسیقی، هنرمندانی نظیر خشایار اعتمادی، محمد اصفهانی و شادمهر عقیلی از اولین هنرمندانی بودند که کارهایشان در سطح گسترده شنیده شد. در اواخر دهه هفتاد، جوانان ما به کارهای لسآنجلسی گوش نمیکردند؛ چون با آثار پاپ داخلی ارتباط گرفته بودند. آقای اصفهانی صدای خوب و تکنیکی داشت و شادمهر هم یکی از نخبههای موسیقی ایران بود. خشایار اعتمادی هم صدای بسیار خوبی داشت.اولین خوانندهای که پس از شروع دوباره کارهای «آوای نکیسا» اثرش را منتشر کردید، کدام هنرمند بود؟اولین کاری که به صورت رسمی تولیدش را شروع کردیم، آلبوم «حسرت» محمد اصفهانی بود و کل کار را تولید و منتشر کردیم.آلبوم «حسرت» هم که در میان کارهای پرفروش آن دوره بود.صدای نوی آقای اصفهانی در دهه هفتاد به دل مردم نشست و شعر آن اثر، به همراه کلیپی که از تلویزیون پخش میشد، باعث شد تا آلبوم «حسرت» فروش خوبی داشته باشد. در آن زمان، عموماً آلبومهای پاپ، فروش خوبی داشتند و مردم از این کارها که برایشان جدید بود، استقبال میکردند.میزان فروش این اثر را به خاطر دارید؟فکر میکنم آلبوم «حسرت» یک میلیون نسخه فروش داشت. در دهه هفتاد تکنولوژی خانمانسوز اینترنت وجود نداشت و آلبومها فروش خوبی داشتند! به نظرم در دهه هفتاد اعتقاد مردم هم برای خرید نسخه اصلی آثار و حفظ حقوق تولیدکنندگان بیشتر بود؛ چون همان زمان هم امکان کپی کاست وجود داشت ولی کمتر این اتفاق رخ میداد. کمکم امکان کپی نوار و سیدی راحتتر شد و با ورود اینترنت هم دیگر تولید و توزیع آلبوم هیچ توجیه اقتصادی ندارد. الان هر آلبومی منتشر شود، مردم بلافاصله دانلود میکنند. دانلود در همه جای دنیا وجود دارد؛ اما در کشورهای دیگر برای حمایت از هنرمندان، بابت دانلود پول پرداخت میکنند. ما حدود 450 شرکت فرهنگی-هنری فعال داشتیم که الان حدود 20 شرکت هم فعال نیستند! چون اغلب به دلیل سود پایین آلبومها از رقابت خارج شدند.همکاری شما با محمد اصفهانی چهطور شکل گرفت؟آقای اصفهانی آلبومی را با هزینه شخصی تولید کرده بود و از طریق استاد محمدعلی شیرازی با ایشان آشنا شدیم. به اتفاق آقای غلام ترابی از شرکت «پیامکاست» نزد ما آمدند و دیدیم که آلبوم «حسرت» نسبت به زمان خودش حرفهای زیادی برای گفتن دارد. واقعاً کارهای دهه هفتاد موسیقی پاپ تا 20 سال دیگر هم ارزش شنیدن دارد؛ ولی از آثار این روزهای پاپ، با یک مرتبه شنیدن سیراب میشوید! آن زمان کارها محدود بودند و این روزها تنوع هم زیاد شده و همین به موسیقی پاپ لطمه زده است.در ادامه آثار چه کسانی را منتشر کردید؟به دلیل اینکه خودم آذری هستم، با رحیم شهریاری و ودود موذنزاده قرارداد بستم و اصولاً دوست دارم که خوانندههای جدید را کشف کنم. ما سه آلبوم از آقای اصفهانی منتشر کردیم که «فاصله» و «تنها ماندم» به همراه آقای ترابی بود. اوج دوره شکوفایی موسیقی پاپ، اوایل دهه هشتاد بود و در ادامه با مسعود خادم، پژمان مبرا، داود ناقور و فرهاد جواهرکلام هم قرارداد بستیم. همزمان با محسن رجبپور وارد همکاری شدیم که شرکت «ترانه شرقی» را به همراه آقای احمدیان داشتند. از آنجا که من شرکت پخش هم داشتم، آلبومهای اول تا چهارم آریان را توزیع کردم. با شرکت سروش هم قراردادی منعقد کردم و کارهای آنها هم از طریق شرکت ما توزیع میشد. چند سال بعد با بابک جهانبخش، محسن یگانه و ماهان بهرامخان هم قرارداد بستیم و آلبومهایشان را به بازار عرضه کردیم.تولیدکننده آلبوم بابک جهانبخش هم خودتان بودید؟نه، آلبوم بابک جهانبخش را به صورت آماده از ایشان خریدیم.با ناصر عبداللهی هم همکاری داشتید؟همکاری با زندهیاد ناصر عبداللهی یکی از بهترین بخشهای کارنامه کاری من است و سه آلبوم با او تولید کردیم.مسعود خادم، پژمان مبرا و فرهاد جواهرکلام و چند خواننده دیگر چهرههای مستعدی بودند که زمانی گل کردند و در ادامه کمرنگ شدند؛ فروش آثارشان چهطور بود؟مهمترین ابزار تبلیغاتی در دهه هفتاد پخش در مغازهها یا صدا و سیما بود. مردم مجبور بودند کار را بشنوند و بخرند و این نکته را هم بگویم که نقطه پرتاب آثار پاپ دهه هفتاد راهیابی آنها به مهمانیها بود. الان متأسفانه پخش مویرگی در اولویت قرار دارد که مناسب نیست و پخش سوپرمارکتی به موسیقی ضربه زده است؛ چون اگر مردم خواننده را از قبل نشناسند، اثرش را نمیخرند. آلبومهای پاپ دهه هفتاد تقریباً ضرر نمیدادند و همه خوانندههایی که نام بردید هم فروششان خوب بود. در ادامه هم خوانندگانی نظیر رامین بیباک، امین رستمی، فرزاد فرزین، بابک جهانبخش و مهدی مقدم هم با کلیپهای ماهوارهای به شهرت رسیدند.یک بار آقای «حسینخانی» در گفتوگو با من به این نکته اشاره کرد که آن زمان به دلیل میزان استقبال از برخی آلبومها، خودمان به تنهایی از پس تولیدشان برنمیآمدیم و از همکاران دیگر کمک میگرفتیم. آن زمان نوع روابط و همکاری تهیهکنندههای لالهزار چهگونه بود؟ارتباط تهیهکنندهها در دهه هفتاد بهتر از امروز و اعتقادات دوستی و اخلاقی بر بازار حاکم بود. یعنی اگر من با خوانندهای قرارداد میبستم، دیگر همکارم با پیشنهاد بالاتر سراغ او نمیرفت! ولی بعداً حرمتها از بین رفت و خیلیها خوانندهها را وسوسه میکردند. شرکت ما دستگاههای تکثیر داشت و از آن طریق کارها را تولید میکردیم که میخواهم این دستگاهها را به موزه موسیقی اهدا کنم. شرکتهای «دنا کاست» و «طاها» بعداً سیستمهایی به نام الکتروساوند آوردند که ما مستر را تحویل میدادیم و به صورت ریلی ضبط میکردند و کاست بستهبندی شده تحویل میدادند. این سیستم کار ما را راحت کرد و کیفیت بهتری داشت. باید بگویم که آلبوم «دهاتی» شادمهر عقیلی، آثار گروه «آریان»، آلبوم «مثل هیچکس» خشایار اعتمادی با مریم حیدرزاده و آثار آقای محمد اصفهانی رکوردهای بزرگی داشتند. در سال 1385 هم آلبوم بنیامین بهادری را با آقای رجبپور تولید کردیم که تیراژ بالایی داشت. در همان دهه هفتاد و هشتاد با وجود موج موسیقی پاپ، باز هم آثار استاد شجریان و استاد ناظری فروش خودشان را داشتند و باید از آلبوم «یاد استاد» آقای علیرضا افتخاری هم یاد کنم که پرفروش بود.«نفسهای بیهدف» محسن یگانه یکی از کارهایی بود که در نیمه دهه هشتاد منتشر کردید و پرفروش و خبرساز شد. از روند تولید و انتشارش بگویید.آن زمان من کارهای زیرزمینی را رصد میکردم و از قطعه «نشکن دلمو» با محسن یگانه آشنا شدم و دنبال خوانندهاش بودم. چون همیشه به دنبال کشف خوانندههای جدید بودم و دوست نداشتم شکارچی باشم. برای عقد قرارداد با محسن یگانه، با شادمهر عقیلی مشورت کردم و او گفت که محسن خواننده خوبی است. از ابتدای شروع کار شرکتم، همیشه با خوانندهها برای یک آلبوم قرارداد میبستم و هیچوقت به دنبال انحصاری کردن خوانندهها برای خودم نبودم و قراردادم با محسن یگانه هم اینطور بود.با وجود دوستی با شادمهر، چرا آلبومی از او منتشر نکردید؟ما با شادمهر دوست صمیمی بودیم و هرکاری که اسم و امضای او داشت را چشمبسته میخریدیم. مثلاً داود ناقور را هم او معرفی کرد. به واسطه اینکه شادمهر قرارداد پنجسالهای با یک شرکت داشت، نمیتوانست با ما قرارداد ببندد. آخرین آلبوم او به نام «آدم و حوا» برای کسب مجوز در اختیار ما بود ولی او از ایران رفت و آلبوم بیسرانجام ماند.برگردیم به همکاری با محسن یگانه. با توجه به میزان مخاطبی که او در آن مقطع داشت، چرا یک قرارداد طولانی با این خواننده امضا نکردید تا برای سالها امتیاز آثارش برای شما باشد؟الان مرسوم شده که خوانندهها مدیربرنامه دارند و آن زمان بحث مدیریت برنامه، باب نبود. همان زمان به یگانه پیشنهاد دادم که قرارداد کنسرتها و یک آلبوم دیگر را امضا کنیم, اما مدیربرنامه وقت او گفت این کار را نمیکنیم و قیمتهای نجومی پیشنهاد دادند. به دلیل اینکه مدیربرنامه محسن یگانه برای او تصمیم میگرفت، نتوانستیم همکاریمان را ادامه بدهیم و به برهه زمانیِ کملطفیِ همکاران رسیدیم که به محض هیتشدن یک خواننده، پیشنهادات آنچنانی به او میدادند.با خود محسن صحبت مستقیم نداشتید؟محسن از شهرستان آمده بود و چیزهای زیادی نمیدانست و کارهای زیرزمینی تولید و منتشر میکرد. اما وقتی کسی مدیربرنامه دارد، یعنی اختیار کارهایش در اختیار مدیربرنامههایش است و محسن هم گفت که او حرف آخر را نمیزند.ماهان بهرامخان یکی دیگر از خوانندگانی بود که با «آوای نکیسا» همکاری کرد و سبک و سیاق کارهایش نسبت به آثار پاپ معمول تفاوت داشت و انتشار چنین آلبومی ریسک به نظر میرسید.آثار خیلی از خوانندههای پاپ، فضایی سیاه داشت و خیلیها سبک کارشان چهارچهارم یا حسی بود. مثلاً خوانندگان زندهیاد «بابک بیات» سبک مختص به این آهنگساز را داشتند. کارهای ششوهشت هم طرفداران زیادی پیدا کرد. در آن زمان «آوای نکیسا» یکهتاز بازار موسیقی پاپ بود؛ چون اغلب کارهای پرفروش یا توسط ما تولید یا پخش میشد. همه خوانندهها اسم ما را شنیده بودند و از سال 79 تا 90 اغلب خوانندهها دوست داشتند با ما کار کنند. ما هم در نیمه دهه هشتاد از طریق یکی از دوستان صدابردار با آقای ماهان بهرامخان آشنا شدیم و مجوز گرفتن برای آلبومش -به دلیل سبک و ترانههایی که داشت- سخت بود. من روی آینده او حساب میکردم؛ اما یکسری از خوانندهها اسیر مسائل حاشیهای میشوند و بهتبع آن، از عرصه رقابت دور میمانند. چون بالا آمدن سخت است اما بالا ماندن سختتر.مهدی مقدم خوانندهای است که صدای خوبی دارد؛ ولی به دلیل ممنوعالکاری از عرصه رقابت دور شد. او همدوره فرزاد فرزین و بابک جهانبخش است و کارهایش شنیده شد. ممنوعالکاری برای او یا مثلاً هومن سزاوار سخت بود و از عرصه رقابت دور شدند. مخاطب اصلی موسیقی، نوجوانان سیزده چهارده ساله هستند و نقش تعیینکنندهای دارند. این طیف سنی دیگر به سراغ مهدی مقدم نمیرود و با او ارتباط برقرار نمیکند؛ چون چند سال نشنیده و این روزها هم صداهای جدیدی آمده است.در دهه هفتاد و هشتاد چه طیف سنی تعیینکننده بودند؟در دهه هفتاد و هشتاد مخاطب بالای بیست سال تعیینکننده بود. کلاً صدای خوب در بازار امروز موسیقی پاپ تعیینکننده نیست. این روزها تیون و افکت در صدای خوانندهها نقش مهمی دارد.حدود سال 84 آلبومی را به همراه بابک جهانبخش منتشر کردید. ارتباطتان با او چطور بود؟تهیهکننده بابک جهانبخش یک آژانس هواپیمایی بود و از طریق او به آقای رجبپور وصل شده بود. اولین کار بابک به نام «چی شده» چند سال مسکوت مانده بود و پس از انتشار آلبوم، بابک کلیپ آن را منتشر کرد و از آن طریق کارش گرفت و به عنوان یک خواننده بااحساس مطرح شد. واقعاً هم بابک جهانبخش یک خواننده بااحساس است و صمیمانه دوستش دارم. آلبوم «بیاسم» او هم چند دست چرخید تا به دست ما رسید! به دلیل تجربه خوبی که سر آلبوم «چی شده» داشتیم، برای انتشار آلبوم «بیاسم» هم دوباره همکاری کردیم.به نظرم پرفروشترین کارهای شما در اواسط دهه هشتاد و نیمه دوم آن به آلبومهای بنیامین تعلق داشت. انتشار آلبومهای او چهگونه رقم خورد و آمار دقیقی از فروش آثارش دارید؟بنیامین بهادری بیشتر آهنگساز بود و ذوق شعر داشت و برای کودکان کار میساخت. در رفتوآمدی که به شرکت آقای مشفق داشت و از طریق بهنام علمشاهی، با او آشنا شدیم. من ابتدا با او قرارداد بستم و سپس آقای رجبپور را برای همکاری دعوت کردیم و آلبوم 85 با قطعه «دنیا دیگه مثل تو نداره» توزیع شد. آن قطعه سر و صدای زیادی کرد و کل آلبوم فروش خوبی داشت. پس بنیامین ابتدا با شما قرارداد داشت؟قرارداد او با من بود. به دلیل دوستی و ارتباط تنگاتنگی که با آقای رجبپور داشتیم، از ایشان دعوت کردم تا کنار هم باشیم.یعنی بعداً پروژه را کلاً به آقای رجبپور واگذار کردید؟من هیچ بخشی از قراردادم با بنیامین را واگذار نکردم و کار ما مشترک بود. یک زمان مرحوم نیما وارسته از بنیامین گلایه داشت که در مصاحبهها از او نام نمیبرد و میگفت من هم به عنوان تنظیمکننده در موفقیت کارها نقش داشتهام. به دلیل همین موضوع هم مدتی با هم قهر بودند. ما هم از آقای رجبپور در پروژه آلبوم بنیامین دعوت به همکاری کردیم؛ اما ایشان استفاده اصلی را از این اتفاق کردند. قرار بود چون ایشان تجربه کنسرتهای «آریان» را داشتند، بخش اجرایی در اختیارشان باشد؛ ولی با هم مشورت کار کنیم و همهچیز به صورت مشترک انجام شود. اما آقای رجبپور متأسفانه پروژه بنیامین بهادری را به نوعی مصادره کردند. خود بنیامین هم در حق من و شرکتم جفا کرد و در مصاحبهها فقط از «ترانه شرقی» و آقای رجبپور نام میبرد! نهایتاً هم همکاری آنها به دلیل اختلاف سلیقه قطع شد. بعضی از خوانندهها موجسوار هستند و از هر فرصتی استفاده میکنند که خودشان را مطرح کنند. خواننده آلبوم «85» هم موجسوار بود و پس از اینکه آلبوم «88» کمفروش شد، سراغ موجسواری رفت. او از فوت نیما وارسته و همسرش و بارانا و «سلام بمبئی» استفاده کرد تا خودش را مطرح کند؛ اما جایگاه امروزش در موسیقی کجا است؟ خوانندهای که از 85 تا 88 بهترین و معروفترین خواننده بود، اکنون کجا است؟ همین الان دو شب کنسرت را نمیتواند پر کند!ظاهراً دل خیلی پری از بنیامین دارید!عکسالعملها باعث این ماجرا میشود. من اعتقاد دارم که آدمها نان قلبشان را میخورند. اگر قدرشناس کسی که دست شما را گرفته و شما را بالا آورده نباشید و او را زیر پا بگذارید، خودتان هم به سرنوشت بدی دچار میشوید. بنیامین در سال 96 چند کنسرت در تهران داشته است؟ در سال 95 چند کنسرت داشته است؟ در شهرستانها چهطور؟ کدام قطعه آلبومش پس از سال 88 میان مخاطبان گل کرده است؟ چند کار منتشر کرده است؟ بنیامین بهادری دیگر تقاضایی میان مخاطبان ندارد. او زمانی که از رقابت کنار رفت، عازم آمریکا شد. مگر در آمریکا برای او درآمدی وجود دارد؟گلایههایی که از بنیامین دارید را نسبت به خوانندههای دیگری که در این سالها با آنها همکاری داشتید، مطرح نمیکنید؟من به قراردادی که با همه خوانندهها داشتم، راضی بودم و همه آنها هم طبق قرارداد جلو آمدند و کارشان را انجام دادند. اما هیچکدام ما را دور نزدند! خود محسن یگانه بعداً گفت در ازای اجرای آهنگهایی که امتیازش برای شما بوده، درصدی را برایتان واریز میکنم؛ چون میخواهم کارم برکت داشته باشد و آن درصدها را داد.هیچ وقت به این فکر نیفتادید که بنیامین را از اجرای صحنهایِ کارهایی که متعلق به شرکت خودتان بود، منع کنید؟من در زندگی با شرافت زندگی کردهام و هیچ موقع نخواستهام نان کسی را ببُرم. انحصار آلبوم «85» برای ما است و باید به ازای هر اجرا درصدی را به ما بدهد و قراردادمان اینطور بود. آلبوم «88» اینطور نیست و اجراهایش برای خودش است ولی امتیاز اجرای صحنهای آلبوم «85» متعلق به شرکت «آوای نکیسا» است و تا کنون یک ریال بابت اجراهای آن آلبوم دریافت نکردهام! ما فقط در اجرای سوئد با هم بودیم و پس از آن، آقای رجبپور و بنیامین با هم همکاری کردند و من را کنار زدند و در تمام اجراها با هم بودند! جا دارد بگویم که زندهیاد ناصر عبداللهی واقعاً بامعرفت و لوطیمنش بود.سه آلبوم با ناصر عبداللهی داشتید. درست است؟من فقط قرارداد آلبومها را با او بستم ولی چون بسیار بامعرفت بود، بابت اجراهایش از او پول نگرفتم. البته از سال 89 یا 90 به بعد کنسرتهای پاپ جان گرفت و کنسرتهای آن زمان هم آنقدر سودی نداشت و مثلاً قیمت بلیتها هشتهزار تومان بود. من با آقای شهریاری هم 15 آلبوم داشتم ولی یک ریال بابت کنسرتهایش نگرفتم و به نظرم رحیم شهریاری چراغ موسیقی آذری را روشن نگه داشته است. من از چنین افرادی حمایت میکنم، نه آدمهایی که بخواهند فرصتطلبی کنند.تعریف شما از تهیهکننده و تهیهکنندگی چیست و تعریف شما تا چه حد با مفهوم تهیهکننده در مقیاس جهانی و ایران یکسان است؟ما در سینما هم تهیهکننده داریم ولی بعضیها هستند که از اسم سرمایهگذار یا اسپانسر استفاده میکنند. کسی که هزینه یک اثر هنری را پرداخت کند و در تولید آن مشورت داشته باشد، تهیهکننده است. مثلاً در یک رستوران هم کسی که ملزومات غذا را تهیه میکند و کار را به بهرهوری میرساند، تهیهکننده است.در مفهوم بینالمللی تهیهکننده صرفاً کسی نیست که هزینهها را پرداخت میکند. مثلاً افرادی داریم که به آنها پرودیوسر میگویند و در بحث تولید هم تفکراتشان به شکل جدی وارد میشود.همانطور که گفتم، دو بخش است. ممکن است سرمایهگذاری در کار باشد که به او تهیهکننده بگوییم؛ اما در حقیقت کسی که علاوه بر صرف هزینه، در تولید هم نقش داشته باشد، تهیهکننده محسوب میشود.تعریف شما از موسیقی پاپ چیست و چه نگاهی نسبت به این سبک دارید؟من این را معنی کردهام. برخی میگویند که پاپ همان کار مردمی است اما من میگویم موسیقی اکتیو و جوانپسند، پاپ است. استفاده از سازهای غربی هم نشانه دیگر موسیقی پاپ است.موسیقی پاپی خوب است که فروش بالایی داشته باشد یا موسیقی پاپی که در آن اِلِمانهای هنری هم لحاظ شده باشد؟درآمد و بهرهوری موسیقی پاپ در کوتاهمدت خوب است اما ماندگار نیست ولی موسیقی سنتی و ملی، ماندگاری بیشتری دارد. اینکه میگویند موسیقی پاپ، مصرفی است درست نیست و بیشتر ذائقه جوانان است. به همین دلیل، به نظر من اگر اِلِمان هنری در کارهای پاپ باشد، خوب است و میتواند به ماندگاری بیشتر آن کمک کند.در گذشته یا امروز برای همکاری با یک خواننده پاپ چه ملاکهایی داشتید و دارید؟الان بیشتر خوانندهها برای اجرای صحنهای قرارداد میبندند، چون درآمد در کنسرت است. الان در حال حاضر همه به اجرای تکآهنگها رو آوردهاند و مشکلات تولید و انتشار کلیپ هم رفع شده است. همین موضوع هم در حال حاضر برای من و سایر تهیهکنندهها اهمیت دارد که کار فرد دارای پتانسیل باشد تا به برگزاری کنسرت برسد. قبلاً هم معمولاً این شرط را داشتیم که خوانندهای اگر با ما قرارداد بست، تا یک سال بعد از ما با شرکت دیگری قرارداد امضا نکند. چون پروسه صدور مجوز یک آلبوم، ششماهه بود و شش ماه هم برای انتشارش فرجه قرار میدادیم. قراداد به فاصله کوتاه باعث میشد تا آلبومهایی با فواصل کوتاه منتشر شود و همدیگر را خنثی کنند. مثلاً استاد «ایرج» آن زمان با دو شرکت به صورت همزمان قرارداد بست و دو آلبوم منتشر شد که روی یکدیگر تأثیر منفی داشتند.الان اگر خوانندهای را ببینید که پول ندارد اما استعداد دارد، حاضر هستید روی او سرمایهگذاری کنید؟ چهطور قراردادی با او میبندید؟اگر فاکتورهای موفقیت را در یک خواننده ببینم، به میزان سرمایهاش توجه نمیکنم. الان تهیهکنندهها و خوانندهها آگاهتر شدهاند؛ مثلاً خوانندهها با شروطی قرارداد طولانی ثبت میکنند. من هم طبیعتاً شرایط شخص مقابل و مجموعه خودم را برای قرارداد لحاظ میکنم.موسیقی جهان را تا چه حد دنبال میکنید؟موسیقیهای غربی را خیلی گوش نمیکنم؛ اما چون آذری هستم، کارهای تولید آذربایجان و ترکیه و برخی قطعات عربی را گوش میکنم. بهترین ملودیها هم از نظر من برای یونان است و دوستان زیادی از آنها کاور میکنند!پیگیر اخبار و کارهای تهیهکنندههای جهان هم نیستید؟در دورهای ما بهشدت مشغول کار بودیم و امکان پیگیری و رصد اتفاقات موسیقی جهان را نداشتیم. اما الان که میخواهم به سمت پیگیری کارهای کمپانیهای غربی بروم، آنها هم دستخوش تغییرات زیادی شدهاند. چون اینترنت هم به شرکتهای تولید موسیقی غربی هم صدمه زده است. سال 86 در نمایشگاه «میدِم» فرانسه شرکت کردم و دیدم که شرکتهای قوی دنیا هم کارهای خودشان را تعدیل کردهاند و کمتر قراردادی را به ثبت میرسانند.در بازار داخلی تا چه حد فعالیت تهیهکنندههای دیگر را رصد میکنید؟همه کارهایی که تولید میشود را گوش میکنم. این روزها خوانندگان مطرح ما هم به انتشار تکآهنگ رو آوردهاند؛ چون آلبوم، دیگر مثل گذشته بازخورد ندارد. مثلاً آلبوم دوم محمد علیزاده برایش اتفاق ویژهای نداشت و ایشان هم در کنسرتهایشان بیشتر کارهای گذشته را میخواند و این اتفاق شامل حال اغلب خوانندهها است.به نظر شما موفقیت یک تهیهکننده در چه مواردی است؟در یک مقطع تهیهکننده و ناشر نقش مهمی در تولید و انتشار گسترده اثر در ایران داشت. اما الان ناشر نقش چندانی در موفقیت اثر ندارد و خود آهنگ -اگر شعر و ملودی و تنظیم و خواننده خوب داشته باشد- موفق میشود.سه تهیهکننده موفق بازار کنونی موسیقی به نظر شما چه کسانی هستند؟در حقیقت باید بگویم این روزها «اینترنت» بزرگترین کشفکننده خوانندهها است، نه تهیهکنندهها! الان هم که تنظیمکنندههای ما نقش تعیینکننده دارند. مثلاً حامد برادران یا مسعود جهانی هر کاری تولید کنند، موفق میشود؛ ولی بهروز صفاریان یا پدرام کشتکار کجا هستند؟ باید تنظیمکنندهها هم خودشان را بهروز کنند. حرف من این است که ناشران و تهیهکنندههای ما در حال حاضر چه کسانی را کشف کردهاند؟ من چند چهره موفق میتوانم نام ببرم؟ مثلاً شرکت ترانه شرقی به غیر از «آریان» که یک پروژه آماده بود و خریداری شد یا «بنیامین» که یک پروژه مشترک بود، چند خواننده معرفی کرده است؟ به تازگی هم حامد همایون از این مجموعه موفق شده است. طبیعی است که اگر خوانندهای از یک شرکت موفق شود، همه به سمت آن مجموعه هجوم میبرند. من که الان کمکار هستنم، روزی 20 تماس دارم و کارهای مختلف برایم ارسال میشود. مثلاً سینا شعبانخانی از طریق اینترنت مطرح شد یا بهنام بانی در یک کار با حامد برادران به موفقیت رسید؛ اما آیا تهیهکنندهای در کشف او نقش داشت؟به نظرتان خوانندههای موفق موسیقی پاپ چه کسانی هستند؟مردم ما صدایی که ریشهاش بغض و خشِ مداحی باشد را دوست دارند. کلاً صدای ناله مورد پسند مخاطبان است! مثلاً در آن زمان قطعه «منو ببخش» را از بنیامین گرفتیم و به مرحوم ناصر عبداللهی دادیم؛ اما در ابتدا گفت که این کار را نمیخوانم، چون جای صدای من نیست و باید خود بنیامین که صدایش تم مداحی دارد، آن را بخواند. کلاً خوانندههای زیادی نظیر بابک جهانبخش یا احسان خواجهامیری لب مرز هستند و اگر کار خوب منتشر نکنند یا اتفاقی برایشان رخ ندهد، حذف میشوند. فکر میکنم محسن چاوشی هم اگر ترانههای «شهرزاد» را نمیخواند، حذف میشد؛ چون او کنسرت هم برگزار نمیکند و مردم هم دوست دارند موسیقی را با تصویر ببینند. این مقوله تصویر از قدیم در موفقیت خوانندهها نقش زیادی داشته است. مثلاً در دهه هفتاد محمد اصفهانی اگر یک شب به جشن رمضان میرفت، ما کیف میکردیم و فروش کارهایش بالا میرفت. ناصر عبداللهی وقتی شب یلدا برای بریدن هندوانه به تلویزیون میرفت، از فردا صبحش تلفنهای ما بارها زنگ میخورد!نشر و برگزاری کنسرت دو موضوع کاملاً جدا هستند یا ناشر خوب حتماً میتواند کنسرتگذار خوبی باشد؟برگزاری کنسرت کار سختی نیست. الان ساز و کار برگزاری کنسرت تا حد زیادی هماهنگ میشود و ارتباط چندانی هم با مقوله نشر موسیقی ندارد.خودتان چرا سمت تهیهکنندگی کنسرت نرفتید؟در دورهای که ما کار میکردیم، کنسرتهای چندانی وجود نداشت. الان هم وقتی برای هشت اجرای یک خواننده پاپ مبلغ یک میلیارد تومان از سوی ساید تهیهکنندهها پیشنهاد داده میشود، من باید بیش از این مبلغ پیشنهاد کنم و نمیتوانم. الان برای برگزاری کنسرت باید خوانندهها را پیشخرید کرد که این برایم سخت است. کسی که تشنه شهرت است، زیر هر نوع قراردادی را امضا میکند؛ اما اگر بخواهید با هنرمندان معروف کار کنید، باید رقمهای بالا پیشنهاد بدهید.نکته خاصی باقی مانده است؟یک زمان در مصاحبههای خودم میگفتم که به حقوق مؤلف و مصنف احترام بگذارید که الان چنین چیزی معنا ندارد. الان در هیچچیز عشق و علاقه معنا ندارد و در کشور ما پول حرف اول را میزند. سینمای ما یک زمان در آن چهرههایی نظیر آقایان پورعرب و حیایی و گلزار شماره یک بودند. اما الان مردم فیلم طنز میخواهند. در موسیقی هم صرفاً به دنبال کار شاد هستند و موسیقی شاد نقش تعیینکننده دارد.
بنیامین همین الان دو شب کنسرت را نمیتواند پر کند!
غلام علمشاهی: بنیامین از فوت نیما وارسته و همسرش و بارانا و «سلام بمبئی» استفاده کرد تا خودش را مطرح کند
گراتومیک -غلام علمشاهی مدیر مؤسسه «آوای نکیسا» برای اولینبار، ناگفتههای زیادی از سالهای فعالیتش عنوان کرد.
او علاوه بر بیان نقدها و تحلیلهایی نسبت به اوضاع کنونی و گذشته بازار موسیقی، گلایههای تندی هم نسبت به یک خواننده مطرح موسیقی پاپ داشت؛ گلایههایی که سالها بیان نشده بود و جزئیات جالبی درباره نوع همکاریهای آن خواننده را روشن ساخت.
گفتوگوی مفصل با غلام علمشاهی :
اولین بار چه زمانی وارد عرصه موسیقی شدید؟
15 ساله بودم که به موسیقی کوچهبازاری علاقهمند و از طریق یکی از بستگان، در خیابان لالهزار مشغول فروش نوارهای موسیقی شدم. در همان سن پانزدهسالگی (یعنی سال 1356) یک غرفه برای خودم در لالهزار درست کردم و ورود من به عرصه توزیع موسیقی، از همان دوره شکل گرفت. در سال 1363 شرکت «آوای نکیسا» را به ثبت رساندم که کار تولید و توزیع انجام میداد. اولین فعالیت رسمی من در همان سال شکل گرفت.
در سال 56 که کار را شروع کردید، درآمدی هم داشتید؟
آن زمان قیمت یک نوار کاست 15 تومان بود که ما خودمان 10 تومان میخریدیم و به دلیل شلوغی خیابان لالهزار، صرفاً تکفروشی میکردیم.
آن زمان محصولاتتان را از شخص یا شرکت خاصی تهیه میکردید؟
پیش از انقلاب، شرکتهای موسیقی در انحصار اقلیتهای دینی بودند. به واسطه اعتقادات مسلمانان در مورد موسیقی، عموماً خودشان شرکتی تأسیس نمیکردند. پس از انقلاب، اکثر این افراد از ایران رفتند و کسانی که در آن شرکتها کار میکردند، به شکل محدود توانستند استقلال پیدا کنند. اغلب شرکتهای تولید و تکثیر نوارها در خیابان جمهوری و پاساژهای میدان توپخانه (که به «پشت شهرداری» معروف است) و خیابان لالهزار وجود داشت و در اختیار توزیعکنندگان جزء مثل من قرار میگرفت.
شناخت شما از موسیقی به صورت تجربی است یا آموزش خاصی هم دیدهاید؟
موسیقی یک حس و نحوه انتقال آن است. با اینکه دوره خاصی ندیدهام اما گوش قویای دارم و در این سالها کارها را به خوبی میشناسم و با آنها ارتباط حسی برقرار میکنم.
چه شد تصمیم به ثبت شرکت «آوای نکیسا» گرفتید؟
تولید و توزیع کاست در آن مقطع اتحادیه خاصی نداشت. تولیدکنندگان، زیرمجموعه اتحادیه لوازم یدکی و صوتی بودند و به نوعی صنف نشر موسیقی از همان ابتدا یتیم بوده و متولی نداشته است! برای تولید، نیاز بود از طریق وزارت ارشاد شرکتی به ثبت برسانیم. آن زمان فقط دو شرکت «CBS» و «الکتروصوت» (که زیرمجموعه بنیاد مستضعفان بودند) وجود داشت و کارهایی نظیر «صدای سخن عشق» استاد شهرام ناظری و «نینوا»ی استاد حسین علیزاده را تولید کردند. من هم قصد داشتم وارد عرصه تولید شوم و حتماً باید یک شرکت به ثبت میرساندم تا مجوز رسمی بگیرم.
پس از تأسیس این شرکت اولین هنرمندی که اثرش را منتشر کردید چه کسی بود؟
بیشتر فعالیت من طی همه این سالها در عرصه موسیقی پاپ بوده که این سبک از دهه هشتاد جان تازهای گرفت. پیش از آن آهنگها و سرودهای مختلف با صدای هنرمندانی نظیر حسن همایونفال، بیژن خاوری و پرویز طاهری تولید و منتشر میشد. در اوایل تأسیس آوای نکیسا بیشتر در زمینه سرودهای انقلابی فعالیت میکردیم. در دهه شصت چند سال فعالیت شرکت ما به حال تعلیق درآمد چون با آن مدل آثار نمیتوانستیم هزینهها را تأمین کنیم. البته در آن زمان شرکت «چاوش» برای زندهیاد محمدرضا لطفی بود که آثاری از گروههای شیدا و عارف و خوانندگانی نظیر آقایان محمدرضا شجریان و شهرام ناظری را منتشر کردند. زندهیاد نادر گلچین هم شرکت اوج را به ثبت رسانده بودند. در زمان جنگ هم نوار کاست سهمیهبندی بود و مردم آن زمان به دنبال تأمین کالاهای اساسی بودند. به خاطر دارم به دلیل کمبود نوار ما چند تیم را آماده کرده بودیم که با وانت و بلندگو به محلات مختلف تهران میرفتند و نوار کاستهای کهنه خریداری میکردند! به دلیل اینکه نوار در بازار وجود نداشت و گمرکها بسته بود. نوارهای کهنه را میخریدیم و پاک میکردیم و روی آنها لیبل خودمان را میزدیم. برخی شرکتها سهمیهای داشتند که معادل دو هزار نوار کاست بود و آن سهمیه به ما هم تعلق نمیگرفتند چون میگفتند باید کارهای ارزشی تولید و منتشر کنید.
بعد از دوره تعلیق، چه سالی فعالیتتان را دوباره شروع کردید؟
از سال 1376 و همزمان با تغییر دولت، شرایط فرهنگ و هنر هم تغییر کرد و ما هم کارمان را دوباره شروع کردیم. در موسیقی، هنرمندانی نظیر خشایار اعتمادی، محمد اصفهانی و شادمهر عقیلی از اولین هنرمندانی بودند که کارهایشان در سطح گسترده شنیده شد. در اواخر دهه هفتاد، جوانان ما به کارهای لسآنجلسی گوش نمیکردند؛ چون با آثار پاپ داخلی ارتباط گرفته بودند. آقای اصفهانی صدای خوب و تکنیکی داشت و شادمهر هم یکی از نخبههای موسیقی ایران بود. خشایار اعتمادی هم صدای بسیار خوبی داشت.
اولین خوانندهای که پس از شروع دوباره کارهای «آوای نکیسا» اثرش را منتشر کردید، کدام هنرمند بود؟
اولین کاری که به صورت رسمی تولیدش را شروع کردیم، آلبوم «حسرت» محمد اصفهانی بود و کل کار را تولید و منتشر کردیم.
آلبوم «حسرت» هم که در میان کارهای پرفروش آن دوره بود.
صدای نوی آقای اصفهانی در دهه هفتاد به دل مردم نشست و شعر آن اثر، به همراه کلیپی که از تلویزیون پخش میشد، باعث شد تا آلبوم «حسرت» فروش خوبی داشته باشد. در آن زمان، عموماً آلبومهای پاپ، فروش خوبی داشتند و مردم از این کارها که برایشان جدید بود، استقبال میکردند.
میزان فروش این اثر را به خاطر دارید؟
فکر میکنم آلبوم «حسرت» یک میلیون نسخه فروش داشت. در دهه هفتاد تکنولوژی خانمانسوز اینترنت وجود نداشت و آلبومها فروش خوبی داشتند! به نظرم در دهه هفتاد اعتقاد مردم هم برای خرید نسخه اصلی آثار و حفظ حقوق تولیدکنندگان بیشتر بود؛ چون همان زمان هم امکان کپی کاست وجود داشت ولی کمتر این اتفاق رخ میداد. کمکم امکان کپی نوار و سیدی راحتتر شد و با ورود اینترنت هم دیگر تولید و توزیع آلبوم هیچ توجیه اقتصادی ندارد. الان هر آلبومی منتشر شود، مردم بلافاصله دانلود میکنند. دانلود در همه جای دنیا وجود دارد؛ اما در کشورهای دیگر برای حمایت از هنرمندان، بابت دانلود پول پرداخت میکنند. ما حدود 450 شرکت فرهنگی-هنری فعال داشتیم که الان حدود 20 شرکت هم فعال نیستند! چون اغلب به دلیل سود پایین آلبومها از رقابت خارج شدند.
همکاری شما با محمد اصفهانی چهطور شکل گرفت؟
آقای اصفهانی آلبومی را با هزینه شخصی تولید کرده بود و از طریق استاد محمدعلی شیرازی با ایشان آشنا شدیم. به اتفاق آقای غلام ترابی از شرکت «پیامکاست» نزد ما آمدند و دیدیم که آلبوم «حسرت» نسبت به زمان خودش حرفهای زیادی برای گفتن دارد. واقعاً کارهای دهه هفتاد موسیقی پاپ تا 20 سال دیگر هم ارزش شنیدن دارد؛ ولی از آثار این روزهای پاپ، با یک مرتبه شنیدن سیراب میشوید! آن زمان کارها محدود بودند و این روزها تنوع هم زیاد شده و همین به موسیقی پاپ لطمه زده است.
در ادامه آثار چه کسانی را منتشر کردید؟
به دلیل اینکه خودم آذری هستم، با رحیم شهریاری و ودود موذنزاده قرارداد بستم و اصولاً دوست دارم که خوانندههای جدید را کشف کنم. ما سه آلبوم از آقای اصفهانی منتشر کردیم که «فاصله» و «تنها ماندم» به همراه آقای ترابی بود. اوج دوره شکوفایی موسیقی پاپ، اوایل دهه هشتاد بود و در ادامه با مسعود خادم، پژمان مبرا، داود ناقور و فرهاد جواهرکلام هم قرارداد بستیم. همزمان با محسن رجبپور وارد همکاری شدیم که شرکت «ترانه شرقی» را به همراه آقای احمدیان داشتند. از آنجا که من شرکت پخش هم داشتم، آلبومهای اول تا چهارم آریان را توزیع کردم. با شرکت سروش هم قراردادی منعقد کردم و کارهای آنها هم از طریق شرکت ما توزیع میشد. چند سال بعد با بابک جهانبخش، محسن یگانه و ماهان بهرامخان هم قرارداد بستیم و آلبومهایشان را به بازار عرضه کردیم.
تولیدکننده آلبوم بابک جهانبخش هم خودتان بودید؟
نه، آلبوم بابک جهانبخش را به صورت آماده از ایشان خریدیم.
با ناصر عبداللهی هم همکاری داشتید؟
همکاری با زندهیاد ناصر عبداللهی یکی از بهترین بخشهای کارنامه کاری من است و سه آلبوم با او تولید کردیم.
مسعود خادم، پژمان مبرا و فرهاد جواهرکلام و چند خواننده دیگر چهرههای مستعدی بودند که زمانی گل کردند و در ادامه کمرنگ شدند؛ فروش آثارشان چهطور بود؟
مهمترین ابزار تبلیغاتی در دهه هفتاد پخش در مغازهها یا صدا و سیما بود. مردم مجبور بودند کار را بشنوند و بخرند و این نکته را هم بگویم که نقطه پرتاب آثار پاپ دهه هفتاد راهیابی آنها به مهمانیها بود. الان متأسفانه پخش مویرگی در اولویت قرار دارد که مناسب نیست و پخش سوپرمارکتی به موسیقی ضربه زده است؛ چون اگر مردم خواننده را از قبل نشناسند، اثرش را نمیخرند. آلبومهای پاپ دهه هفتاد تقریباً ضرر نمیدادند و همه خوانندههایی که نام بردید هم فروششان خوب بود. در ادامه هم خوانندگانی نظیر رامین بیباک، امین رستمی، فرزاد فرزین، بابک جهانبخش و مهدی مقدم هم با کلیپهای ماهوارهای به شهرت رسیدند.
یک بار آقای «حسینخانی» در گفتوگو با من به این نکته اشاره کرد که آن زمان به دلیل میزان استقبال از برخی آلبومها، خودمان به تنهایی از پس تولیدشان برنمیآمدیم و از همکاران دیگر کمک میگرفتیم. آن زمان نوع روابط و همکاری تهیهکنندههای لالهزار چهگونه بود؟
ارتباط تهیهکنندهها در دهه هفتاد بهتر از امروز و اعتقادات دوستی و اخلاقی بر بازار حاکم بود. یعنی اگر من با خوانندهای قرارداد میبستم، دیگر همکارم با پیشنهاد بالاتر سراغ او نمیرفت! ولی بعداً حرمتها از بین رفت و خیلیها خوانندهها را وسوسه میکردند. شرکت ما دستگاههای تکثیر داشت و از آن طریق کارها را تولید میکردیم که میخواهم این دستگاهها را به موزه موسیقی اهدا کنم. شرکتهای «دنا کاست» و «طاها» بعداً سیستمهایی به نام الکتروساوند آوردند که ما مستر را تحویل میدادیم و به صورت ریلی ضبط میکردند و کاست بستهبندی شده تحویل میدادند. این سیستم کار ما را راحت کرد و کیفیت بهتری داشت. باید بگویم که آلبوم «دهاتی» شادمهر عقیلی، آثار گروه «آریان»، آلبوم «مثل هیچکس» خشایار اعتمادی با مریم حیدرزاده و آثار آقای محمد اصفهانی رکوردهای بزرگی داشتند. در سال 1385 هم آلبوم بنیامین بهادری را با آقای رجبپور تولید کردیم که تیراژ بالایی داشت. در همان دهه هفتاد و هشتاد با وجود موج موسیقی پاپ، باز هم آثار استاد شجریان و استاد ناظری فروش خودشان را داشتند و باید از آلبوم «یاد استاد» آقای علیرضا افتخاری هم یاد کنم که پرفروش بود.
«نفسهای بیهدف» محسن یگانه یکی از کارهایی بود که در نیمه دهه هشتاد منتشر کردید و پرفروش و خبرساز شد. از روند تولید و انتشارش بگویید.
آن زمان من کارهای زیرزمینی را رصد میکردم و از قطعه «نشکن دلمو» با محسن یگانه آشنا شدم و دنبال خوانندهاش بودم. چون همیشه به دنبال کشف خوانندههای جدید بودم و دوست نداشتم شکارچی باشم. برای عقد قرارداد با محسن یگانه، با شادمهر عقیلی مشورت کردم و او گفت که محسن خواننده خوبی است. از ابتدای شروع کار شرکتم، همیشه با خوانندهها برای یک آلبوم قرارداد میبستم و هیچوقت به دنبال انحصاری کردن خوانندهها برای خودم نبودم و قراردادم با محسن یگانه هم اینطور بود.
با وجود دوستی با شادمهر، چرا آلبومی از او منتشر نکردید؟
ما با شادمهر دوست صمیمی بودیم و هرکاری که اسم و امضای او داشت را چشمبسته میخریدیم. مثلاً داود ناقور را هم او معرفی کرد. به واسطه اینکه شادمهر قرارداد پنجسالهای با یک شرکت داشت، نمیتوانست با ما قرارداد ببندد. آخرین آلبوم او به نام «آدم و حوا» برای کسب مجوز در اختیار ما بود ولی او از ایران رفت و آلبوم بیسرانجام ماند.
برگردیم به همکاری با محسن یگانه. با توجه به میزان مخاطبی که او در آن مقطع داشت، چرا یک قرارداد طولانی با این خواننده امضا نکردید تا برای سالها امتیاز آثارش برای شما باشد؟
الان مرسوم شده که خوانندهها مدیربرنامه دارند و آن زمان بحث مدیریت برنامه، باب نبود. همان زمان به یگانه پیشنهاد دادم که قرارداد کنسرتها و یک آلبوم دیگر را امضا کنیم, اما مدیربرنامه وقت او گفت این کار را نمیکنیم و قیمتهای نجومی پیشنهاد دادند. به دلیل اینکه مدیربرنامه محسن یگانه برای او تصمیم میگرفت، نتوانستیم همکاریمان را ادامه بدهیم و به برهه زمانیِ کملطفیِ همکاران رسیدیم که به محض هیتشدن یک خواننده، پیشنهادات آنچنانی به او میدادند.
با خود محسن صحبت مستقیم نداشتید؟
محسن از شهرستان آمده بود و چیزهای زیادی نمیدانست و کارهای زیرزمینی تولید و منتشر میکرد. اما وقتی کسی مدیربرنامه دارد، یعنی اختیار کارهایش در اختیار مدیربرنامههایش است و محسن هم گفت که او حرف آخر را نمیزند.
ماهان بهرامخان یکی دیگر از خوانندگانی بود که با «آوای نکیسا» همکاری کرد و سبک و سیاق کارهایش نسبت به آثار پاپ معمول تفاوت داشت و انتشار چنین آلبومی ریسک به نظر میرسید.
آثار خیلی از خوانندههای پاپ، فضایی سیاه داشت و خیلیها سبک کارشان چهارچهارم یا حسی بود. مثلاً خوانندگان زندهیاد «بابک بیات» سبک مختص به این آهنگساز را داشتند. کارهای ششوهشت هم طرفداران زیادی پیدا کرد. در آن زمان «آوای نکیسا» یکهتاز بازار موسیقی پاپ بود؛ چون اغلب کارهای پرفروش یا توسط ما تولید یا پخش میشد. همه خوانندهها اسم ما را شنیده بودند و از سال 79 تا 90 اغلب خوانندهها دوست داشتند با ما کار کنند. ما هم در نیمه دهه هشتاد از طریق یکی از دوستان صدابردار با آقای ماهان بهرامخان آشنا شدیم و مجوز گرفتن برای آلبومش -به دلیل سبک و ترانههایی که داشت- سخت بود. من روی آینده او حساب میکردم؛ اما یکسری از خوانندهها اسیر مسائل حاشیهای میشوند و بهتبع آن، از عرصه رقابت دور میمانند. چون بالا آمدن سخت است اما بالا ماندن سختتر.
مهدی مقدم خوانندهای است که صدای خوبی دارد؛ ولی به دلیل ممنوعالکاری از عرصه رقابت دور شد. او همدوره فرزاد فرزین و بابک جهانبخش است و کارهایش شنیده شد. ممنوعالکاری برای او یا مثلاً هومن سزاوار سخت بود و از عرصه رقابت دور شدند. مخاطب اصلی موسیقی، نوجوانان سیزده چهارده ساله هستند و نقش تعیینکنندهای دارند. این طیف سنی دیگر به سراغ مهدی مقدم نمیرود و با او ارتباط برقرار نمیکند؛ چون چند سال نشنیده و این روزها هم صداهای جدیدی آمده است.
در دهه هفتاد و هشتاد چه طیف سنی تعیینکننده بودند؟
در دهه هفتاد و هشتاد مخاطب بالای بیست سال تعیینکننده بود. کلاً صدای خوب در بازار امروز موسیقی پاپ تعیینکننده نیست. این روزها تیون و افکت در صدای خوانندهها نقش مهمی دارد.
حدود سال 84 آلبومی را به همراه بابک جهانبخش منتشر کردید. ارتباطتان با او چطور بود؟
تهیهکننده بابک جهانبخش یک آژانس هواپیمایی بود و از طریق او به آقای رجبپور وصل شده بود. اولین کار بابک به نام «چی شده» چند سال مسکوت مانده بود و پس از انتشار آلبوم، بابک کلیپ آن را منتشر کرد و از آن طریق کارش گرفت و به عنوان یک خواننده بااحساس مطرح شد. واقعاً هم بابک جهانبخش یک خواننده بااحساس است و صمیمانه دوستش دارم. آلبوم «بیاسم» او هم چند دست چرخید تا به دست ما رسید! به دلیل تجربه خوبی که سر آلبوم «چی شده» داشتیم، برای انتشار آلبوم «بیاسم» هم دوباره همکاری کردیم.
به نظرم پرفروشترین کارهای شما در اواسط دهه هشتاد و نیمه دوم آن به آلبومهای بنیامین تعلق داشت. انتشار آلبومهای او چهگونه رقم خورد و آمار دقیقی از فروش آثارش دارید؟
بنیامین بهادری بیشتر آهنگساز بود و ذوق شعر داشت و برای کودکان کار میساخت. در رفتوآمدی که به شرکت آقای مشفق داشت و از طریق بهنام علمشاهی، با او آشنا شدیم. من ابتدا با او قرارداد بستم و سپس آقای رجبپور را برای همکاری دعوت کردیم و آلبوم 85 با قطعه «دنیا دیگه مثل تو نداره» توزیع شد. آن قطعه سر و صدای زیادی کرد و کل آلبوم فروش خوبی داشت.
پس بنیامین ابتدا با شما قرارداد داشت؟
قرارداد او با من بود. به دلیل دوستی و ارتباط تنگاتنگی که با آقای رجبپور داشتیم، از ایشان دعوت کردم تا کنار هم باشیم.
یعنی بعداً پروژه را کلاً به آقای رجبپور واگذار کردید؟
من هیچ بخشی از قراردادم با بنیامین را واگذار نکردم و کار ما مشترک بود. یک زمان مرحوم نیما وارسته از بنیامین گلایه داشت که در مصاحبهها از او نام نمیبرد و میگفت من هم به عنوان تنظیمکننده در موفقیت کارها نقش داشتهام. به دلیل همین موضوع هم مدتی با هم قهر بودند. ما هم از آقای رجبپور در پروژه آلبوم بنیامین دعوت به همکاری کردیم؛ اما ایشان استفاده اصلی را از این اتفاق کردند. قرار بود چون ایشان تجربه کنسرتهای «آریان» را داشتند، بخش اجرایی در اختیارشان باشد؛ ولی با هم مشورت کار کنیم و همهچیز به صورت مشترک انجام شود. اما آقای رجبپور متأسفانه پروژه بنیامین بهادری را به نوعی مصادره کردند. خود بنیامین هم در حق من و شرکتم جفا کرد و در مصاحبهها فقط از «ترانه شرقی» و آقای رجبپور نام میبرد! نهایتاً هم همکاری آنها به دلیل اختلاف سلیقه قطع شد. بعضی از خوانندهها موجسوار هستند و از هر فرصتی استفاده میکنند که خودشان را مطرح کنند. خواننده آلبوم «85» هم موجسوار بود و پس از اینکه آلبوم «88» کمفروش شد، سراغ موجسواری رفت. او از فوت نیما وارسته و همسرش و بارانا و «سلام بمبئی» استفاده کرد تا خودش را مطرح کند؛ اما جایگاه امروزش در موسیقی کجا است؟ خوانندهای که از 85 تا 88 بهترین و معروفترین خواننده بود، اکنون کجا است؟ همین الان دو شب کنسرت را نمیتواند پر کند!
ظاهراً دل خیلی پری از بنیامین دارید!
عکسالعملها باعث این ماجرا میشود. من اعتقاد دارم که آدمها نان قلبشان را میخورند. اگر قدرشناس کسی که دست شما را گرفته و شما را بالا آورده نباشید و او را زیر پا بگذارید، خودتان هم به سرنوشت بدی دچار میشوید. بنیامین در سال 96 چند کنسرت در تهران داشته است؟ در سال 95 چند کنسرت داشته است؟ در شهرستانها چهطور؟ کدام قطعه آلبومش پس از سال 88 میان مخاطبان گل کرده است؟ چند کار منتشر کرده است؟ بنیامین بهادری دیگر تقاضایی میان مخاطبان ندارد. او زمانی که از رقابت کنار رفت، عازم آمریکا شد. مگر در آمریکا برای او درآمدی وجود دارد؟
گلایههایی که از بنیامین دارید را نسبت به خوانندههای دیگری که در این سالها با آنها همکاری داشتید، مطرح نمیکنید؟
من به قراردادی که با همه خوانندهها داشتم، راضی بودم و همه آنها هم طبق قرارداد جلو آمدند و کارشان را انجام دادند. اما هیچکدام ما را دور نزدند! خود محسن یگانه بعداً گفت در ازای اجرای آهنگهایی که امتیازش برای شما بوده، درصدی را برایتان واریز میکنم؛ چون میخواهم کارم برکت داشته باشد و آن درصدها را داد.
هیچ وقت به این فکر نیفتادید که بنیامین را از اجرای صحنهایِ کارهایی که متعلق به شرکت خودتان بود، منع کنید؟
من در زندگی با شرافت زندگی کردهام و هیچ موقع نخواستهام نان کسی را ببُرم. انحصار آلبوم «85» برای ما است و باید به ازای هر اجرا درصدی را به ما بدهد و قراردادمان اینطور بود. آلبوم «88» اینطور نیست و اجراهایش برای خودش است ولی امتیاز اجرای صحنهای آلبوم «85» متعلق به شرکت «آوای نکیسا» است و تا کنون یک ریال بابت اجراهای آن آلبوم دریافت نکردهام! ما فقط در اجرای سوئد با هم بودیم و پس از آن، آقای رجبپور و بنیامین با هم همکاری کردند و من را کنار زدند و در تمام اجراها با هم بودند! جا دارد بگویم که زندهیاد ناصر عبداللهی واقعاً بامعرفت و لوطیمنش بود.
سه آلبوم با ناصر عبداللهی داشتید. درست است؟
من فقط قرارداد آلبومها را با او بستم ولی چون بسیار بامعرفت بود، بابت اجراهایش از او پول نگرفتم. البته از سال 89 یا 90 به بعد کنسرتهای پاپ جان گرفت و کنسرتهای آن زمان هم آنقدر سودی نداشت و مثلاً قیمت بلیتها هشتهزار تومان بود. من با آقای شهریاری هم 15 آلبوم داشتم ولی یک ریال بابت کنسرتهایش نگرفتم و به نظرم رحیم شهریاری چراغ موسیقی آذری را روشن نگه داشته است. من از چنین افرادی حمایت میکنم، نه آدمهایی که بخواهند فرصتطلبی کنند.
تعریف شما از تهیهکننده و تهیهکنندگی چیست و تعریف شما تا چه حد با مفهوم تهیهکننده در مقیاس جهانی و ایران یکسان است؟
ما در سینما هم تهیهکننده داریم ولی بعضیها هستند که از اسم سرمایهگذار یا اسپانسر استفاده میکنند. کسی که هزینه یک اثر هنری را پرداخت کند و در تولید آن مشورت داشته باشد، تهیهکننده است. مثلاً در یک رستوران هم کسی که ملزومات غذا را تهیه میکند و کار را به بهرهوری میرساند، تهیهکننده است.
در مفهوم بینالمللی تهیهکننده صرفاً کسی نیست که هزینهها را پرداخت میکند. مثلاً افرادی داریم که به آنها پرودیوسر میگویند و در بحث تولید هم تفکراتشان به شکل جدی وارد میشود.
همانطور که گفتم، دو بخش است. ممکن است سرمایهگذاری در کار باشد که به او تهیهکننده بگوییم؛ اما در حقیقت کسی که علاوه بر صرف هزینه، در تولید هم نقش داشته باشد، تهیهکننده محسوب میشود.
تعریف شما از موسیقی پاپ چیست و چه نگاهی نسبت به این سبک دارید؟
من این را معنی کردهام. برخی میگویند که پاپ همان کار مردمی است اما من میگویم موسیقی اکتیو و جوانپسند، پاپ است. استفاده از سازهای غربی هم نشانه دیگر موسیقی پاپ است.
موسیقی پاپی خوب است که فروش بالایی داشته باشد یا موسیقی پاپی که در آن اِلِمانهای هنری هم لحاظ شده باشد؟
درآمد و بهرهوری موسیقی پاپ در کوتاهمدت خوب است اما ماندگار نیست ولی موسیقی سنتی و ملی، ماندگاری بیشتری دارد. اینکه میگویند موسیقی پاپ، مصرفی است درست نیست و بیشتر ذائقه جوانان است. به همین دلیل، به نظر من اگر اِلِمان هنری در کارهای پاپ باشد، خوب است و میتواند به ماندگاری بیشتر آن کمک کند.
در گذشته یا امروز برای همکاری با یک خواننده پاپ چه ملاکهایی داشتید و دارید؟
الان بیشتر خوانندهها برای اجرای صحنهای قرارداد میبندند، چون درآمد در کنسرت است. الان در حال حاضر همه به اجرای تکآهنگها رو آوردهاند و مشکلات تولید و انتشار کلیپ هم رفع شده است. همین موضوع هم در حال حاضر برای من و سایر تهیهکنندهها اهمیت دارد که کار فرد دارای پتانسیل باشد تا به برگزاری کنسرت برسد. قبلاً هم معمولاً این شرط را داشتیم که خوانندهای اگر با ما قرارداد بست، تا یک سال بعد از ما با شرکت دیگری قرارداد امضا نکند. چون پروسه صدور مجوز یک آلبوم، ششماهه بود و شش ماه هم برای انتشارش فرجه قرار میدادیم. قراداد به فاصله کوتاه باعث میشد تا آلبومهایی با فواصل کوتاه منتشر شود و همدیگر را خنثی کنند. مثلاً استاد «ایرج» آن زمان با دو شرکت به صورت همزمان قرارداد بست و دو آلبوم منتشر شد که روی یکدیگر تأثیر منفی داشتند.
الان اگر خوانندهای را ببینید که پول ندارد اما استعداد دارد، حاضر هستید روی او سرمایهگذاری کنید؟ چهطور قراردادی با او میبندید؟
اگر فاکتورهای موفقیت را در یک خواننده ببینم، به میزان سرمایهاش توجه نمیکنم. الان تهیهکنندهها و خوانندهها آگاهتر شدهاند؛ مثلاً خوانندهها با شروطی قرارداد طولانی ثبت میکنند. من هم طبیعتاً شرایط شخص مقابل و مجموعه خودم را برای قرارداد لحاظ میکنم.
موسیقی جهان را تا چه حد دنبال میکنید؟
موسیقیهای غربی را خیلی گوش نمیکنم؛ اما چون آذری هستم، کارهای تولید آذربایجان و ترکیه و برخی قطعات عربی را گوش میکنم. بهترین ملودیها هم از نظر من برای یونان است و دوستان زیادی از آنها کاور میکنند!
پیگیر اخبار و کارهای تهیهکنندههای جهان هم نیستید؟
در دورهای ما بهشدت مشغول کار بودیم و امکان پیگیری و رصد اتفاقات موسیقی جهان را نداشتیم. اما الان که میخواهم به سمت پیگیری کارهای کمپانیهای غربی بروم، آنها هم دستخوش تغییرات زیادی شدهاند. چون اینترنت هم به شرکتهای تولید موسیقی غربی هم صدمه زده است. سال 86 در نمایشگاه «میدِم» فرانسه شرکت کردم و دیدم که شرکتهای قوی دنیا هم کارهای خودشان را تعدیل کردهاند و کمتر قراردادی را به ثبت میرسانند.
در بازار داخلی تا چه حد فعالیت تهیهکنندههای دیگر را رصد میکنید؟
همه کارهایی که تولید میشود را گوش میکنم. این روزها خوانندگان مطرح ما هم به انتشار تکآهنگ رو آوردهاند؛ چون آلبوم، دیگر مثل گذشته بازخورد ندارد. مثلاً آلبوم دوم محمد علیزاده برایش اتفاق ویژهای نداشت و ایشان هم در کنسرتهایشان بیشتر کارهای گذشته را میخواند و این اتفاق شامل حال اغلب خوانندهها است.
به نظر شما موفقیت یک تهیهکننده در چه مواردی است؟
در یک مقطع تهیهکننده و ناشر نقش مهمی در تولید و انتشار گسترده اثر در ایران داشت. اما الان ناشر نقش چندانی در موفقیت اثر ندارد و خود آهنگ -اگر شعر و ملودی و تنظیم و خواننده خوب داشته باشد- موفق میشود.
سه تهیهکننده موفق بازار کنونی موسیقی به نظر شما چه کسانی هستند؟
در حقیقت باید بگویم این روزها «اینترنت» بزرگترین کشفکننده خوانندهها است، نه تهیهکنندهها! الان هم که تنظیمکنندههای ما نقش تعیینکننده دارند. مثلاً حامد برادران یا مسعود جهانی هر کاری تولید کنند، موفق میشود؛ ولی بهروز صفاریان یا پدرام کشتکار کجا هستند؟ باید تنظیمکنندهها هم خودشان را بهروز کنند. حرف من این است که ناشران و تهیهکنندههای ما در حال حاضر چه کسانی را کشف کردهاند؟ من چند چهره موفق میتوانم نام ببرم؟ مثلاً شرکت ترانه شرقی به غیر از «آریان» که یک پروژه آماده بود و خریداری شد یا «بنیامین» که یک پروژه مشترک بود، چند خواننده معرفی کرده است؟ به تازگی هم حامد همایون از این مجموعه موفق شده است. طبیعی است که اگر خوانندهای از یک شرکت موفق شود، همه به سمت آن مجموعه هجوم میبرند. من که الان کمکار هستنم، روزی 20 تماس دارم و کارهای مختلف برایم ارسال میشود. مثلاً سینا شعبانخانی از طریق اینترنت مطرح شد یا بهنام بانی در یک کار با حامد برادران به موفقیت رسید؛ اما آیا تهیهکنندهای در کشف او نقش داشت؟
به نظرتان خوانندههای موفق موسیقی پاپ چه کسانی هستند؟
مردم ما صدایی که ریشهاش بغض و خشِ مداحی باشد را دوست دارند. کلاً صدای ناله مورد پسند مخاطبان است! مثلاً در آن زمان قطعه «منو ببخش» را از بنیامین گرفتیم و به مرحوم ناصر عبداللهی دادیم؛ اما در ابتدا گفت که این کار را نمیخوانم، چون جای صدای من نیست و باید خود بنیامین که صدایش تم مداحی دارد، آن را بخواند. کلاً خوانندههای زیادی نظیر بابک جهانبخش یا احسان خواجهامیری لب مرز هستند و اگر کار خوب منتشر نکنند یا اتفاقی برایشان رخ ندهد، حذف میشوند. فکر میکنم محسن چاوشی هم اگر ترانههای «شهرزاد» را نمیخواند، حذف میشد؛ چون او کنسرت هم برگزار نمیکند و مردم هم دوست دارند موسیقی را با تصویر ببینند. این مقوله تصویر از قدیم در موفقیت خوانندهها نقش زیادی داشته است. مثلاً در دهه هفتاد محمد اصفهانی اگر یک شب به جشن رمضان میرفت، ما کیف میکردیم و فروش کارهایش بالا میرفت. ناصر عبداللهی وقتی شب یلدا برای بریدن هندوانه به تلویزیون میرفت، از فردا صبحش تلفنهای ما بارها زنگ میخورد!
نشر و برگزاری کنسرت دو موضوع کاملاً جدا هستند یا ناشر خوب حتماً میتواند کنسرتگذار خوبی باشد؟
برگزاری کنسرت کار سختی نیست. الان ساز و کار برگزاری کنسرت تا حد زیادی هماهنگ میشود و ارتباط چندانی هم با مقوله نشر موسیقی ندارد.
خودتان چرا سمت تهیهکنندگی کنسرت نرفتید؟
در دورهای که ما کار میکردیم، کنسرتهای چندانی وجود نداشت. الان هم وقتی برای هشت اجرای یک خواننده پاپ مبلغ یک میلیارد تومان از سوی ساید تهیهکنندهها پیشنهاد داده میشود، من باید بیش از این مبلغ پیشنهاد کنم و نمیتوانم. الان برای برگزاری کنسرت باید خوانندهها را پیشخرید کرد که این برایم سخت است. کسی که تشنه شهرت است، زیر هر نوع قراردادی را امضا میکند؛ اما اگر بخواهید با هنرمندان معروف کار کنید، باید رقمهای بالا پیشنهاد بدهید.
نکته خاصی باقی مانده است؟
یک زمان در مصاحبههای خودم میگفتم که به حقوق مؤلف و مصنف احترام بگذارید که الان چنین چیزی معنا ندارد. الان در هیچچیز عشق و علاقه معنا ندارد و در کشور ما پول حرف اول را میزند. سینمای ما یک زمان در آن چهرههایی نظیر آقایان پورعرب و حیایی و گلزار شماره یک بودند. اما الان مردم فیلم طنز میخواهند. در موسیقی هم صرفاً به دنبال کار شاد هستند و موسیقی شاد نقش تعیینکننده دارد.
https://gratomic.ir/%da%af%d9%81%d8%aa%da%af%d9%88%db%8c-%d8%ba%d9%84%d8%a7%d9%85-%d8%b9%d9%84%d9%85%d8%b4%d8%a7%d9%87%db%8c-%d8%af%d8%b1%d8%a8%d8%a7%d8%b1%d9%87-%d8%a8%d9%86%db%8c%d8%a7%d9%85%db%8c%d9%86-%d8%a8%d9%87/
https://gratomic.ir/tVNUnHFGQEX8mnG3egQ7tQAwzZRCZSgfb9J3c7J6LepkF2YzvDHxvp997ZtKmfcgMjHSPrzqQsr98TGwtGDkeKB5VkSHMK7fcbbSNu6739KPbSrrvvBVVfYnPaVZfsyJ/uploads/2018/04/gholam_alamshahi-20180414_081657-Gratomic.com_.jpg
gholam alamshahi gholam alamshahi news آخرین خبر از غلام علمشاهی اخبار موسیقی اخبار موسیقی پاپ خبر جدید در مورد غلام علمشاهی خبرای جدید ازغلام علمشاهی درباره غلام علمشاهی غلام علمشاهی