×
×  دانلود موسیقی فیلم‏های هالیوودی نگاهی به موسیقی متن فیلم های هالیوودی

نگاهی به موسیقی متن فیلم های هالیوودی

آهنگسازان جوان دارند صدای موسیقی متن فیلم‏های هالیوودی را تغییر می ‏دهند!

از جاستین هورویتز آهنگساز «لالا لند» گرفته تا نیکولاس بریتلیس آهنگساز «مهتاب»، موجی جدید از آهنگسازان جوان هالیوودی سر برآورده اند و بخشی از دلیل آن هم این است که فیلمسازان جوان تر دارند وارد صنعت سینما می شوند.

به نقل از واشنگتن پست، موسیقی فیلم تنها کمی بیش از ۱۰۰ سال سن دارد، اما این بازه زمانی به اندازه ای طولانی هست که باعث شود هر فرمی از هنر بیات شود.

از نظر موسیقایی، این روزها بیشتر سینماروها تجربه هایی یکسان دارند و خیلی کم پیش می آید که موسیقی متن یک فیلم بتواند عمیقا آن ها را خوشحال یا سورپرایز کند. اما اگر به نامزدهای دریافت جوایز اسکار بهترین آهنگسازی متن امسال نگاه کنیم، می بینیم که خونی جدید شروع به حرکت در رگ های این صنعت کرده است.

 

جاستین هورویتز که برنده جایزه اسکار شد، تنها ۳۲ سال دارد و موسیقی متنی که برای «لالا لند» نوشت تنها سومین تجربه نویسندگی موسیقی او برای یک فیلم سینمایی بود.

میکا لیوای ۳۰ ساله هم برای دومین فیلم سینمایی اش «جکی» نامزد دریافت اسکار شد. نیکولاس بریتل ۳۶ ساله که آهنگ فیلم «مهتاب» را ساخت، در سال ۲۰۱۵ نخستین تجربه آهنگسازی اش برای یک فیلم بزرگ را پشت سر گذاشته بود. اما فقط جوانی و کم تجربگی این افراد نیست که توجه آدم را جلب می کند. این آهنگسازها و چند نفر دیگر، دارند صدای هالیوود را تغییر می دهند. موسیقی متن فیلم ها دوباره دارند شخصیت خاص خودشان را پیدا می کنند.

آهنگ لیوای برای فیلم «جکی» با اسلایدهای آشکارش روی سیم ها و والتزهای طنین اندازش تا حدودی باعث به وجود آمدن نظرهای دوگانه شدند، اما این به خاطر این بود که مردم به این مسئله توجه نشان دادند. این هنرمند اهل لندن تعلیم موسیقی کلاسیک دیده بود، اما چند وقت پیش به عنوان میکاچو، تولیدکننده موسیق پاپ تجربی شناخته می شد. او پس زمینه خاص خود را به برداشت بیگانه پابلو لارین کارگردان اهل شیلی از بانوی اول ایالات متحده که به سوگ نشسته بود، اضافه کرد.

وقتی لیوای نخستین تجربه اش در ساختن موسیقی متن یک فیلم را با «زیر پوست» جاناتان گلیزر پشت سر گذاشت، لارین یکی از اعضای هیات داوران فستیوال فیلم ونیز در سال ۲۰۱۳ بود. لیوای در این فیلم یک کابوس صوتی برای شخصیت بیگانه وسوسه گر اسکارلت جوهانسون درست کرد.

لارین سال گذشته گفت: «کاری کردم هیات داوران به سمتی هدایت شود که جایزه را به میکا بدهد و او جایزه را گرفت چون بلافاصله حس کردم دارم به چیزی گوش می کنم که توسط یک استاد ساخته شده است. فکر کردم واقعا چیزی است که هرگز پیش از آن نشنیده ام و این روزها، انجام دادن چنین کاری خیلی خیلی خیلی سخت است.»

در حالیکه این کارگردان مشغول کار تدوین «جکی» بود، لیوای برایش قطعاتی کوتاه از موسیقی برایش می فرستاد؛ موسیقی هایی از درد و موسیقی ای که حس می کرد ژکلین کندی «ممکن است دوست داشته باشد». اینطور شد که لارین هم از آن ها اغلب با صدای بسیار بلند در جاهای غیرمنتظره استفاده کرد تا بتواند یک حس کلی از گیج شدن به وجود بیاورد. اغلب می گویند موسیقی فیلم فقط یک کاغذ دیواری احساسی است و از اهمیتش می کاهند، اما موسیقی متن های لیوای شخصیت های اصلی هستند.

تا بخشی، دلیل ورود این موج جدید از آهنگسازان به صنعت فیلم این است که فیلمسازان جوان هم دارند وارد این عرصه می شوند و اغلب برای همدلی آسان به همتایان همسن خود رو می آورند. این در تضاد با حالتی است که نسل قبلی با هدایت استیون اسپیلبرگ و مارتین اسکورسیزی شروع به فیلمسازی کرد و برای استفاده از صداهایی کارکشته و باتجربه رو به افرادی مثل جان ویلیامز و برنارد هرمان آورد.

هورویتز و دامین شازل کارگردان به هاروارد رفتند و آنجا با هم در یک گروه موسیقی بودند. رابطه دوستانه ای که داشتند باعث شد نخستین همکاری شان شکل بگیرد که در فیلم موزیکال مستقل «گای و مدلین روی نیمکت پارک» نماد پیدا کرد. در نهایت، این همکاری در فیلم های «ویپلش» و «لالا لند» ادامه پیدا کرد. موسیقی نقشی بسیار مهم در تمام فیلم های آن ها بازی کرده و در نکته ای که قابل توجه است، هورویتز توانسته با استفاده از سبک های قدیمی مثل جاز و موزیکال های قدیمی هالیوودی، صدایی تازه به وجود بیاورد.

نیکولاس بریتل یکی از تهیه کنندگان فیلم کوتاه «ویپلش» بود که پیش از فیلم سینمایی تمام وقت شازل ساخته شد و او حتی روی یکی از آهنگ های اولیه «لالا لند» هم کار کرد که البته در فیلم نهایی پخش نشد. این آهنگساز متولد منهتن به صورت آکادمیک مطالعه کرد تا تبدیل به پیانیست کنسرت شود اما در نهایت به هاروارد رفت تا روانشانسی بخواند. آنجا او به یک گروه موسیقی هیپ هاپ پیوست و روزانه بیت می ساخت.

ناتالی پورتمن که هم کلاسی او بود و در سال ۲۰۱۵ او را استخدام کرد تا آهنگ نخستین فیلم سینمایی کارگردانی شده توسط خودش یعنی «داستانی از عشق و تاریکی» را بسازد، در مورد بریتل می گوید: «همیشه ساعت یک نصفه شب می شد و ما داشتیم با هم موسیقی می زدیم و یک دقیقه کارمان اسنوپ داگ بود و دقیقه بعدی باخ می نواختیم. به نظرم این بخشی از باز بودن دید و نظر اوست که می تواند از موسیقی خوب در هر ژانری که باشد لذت ببرد. حتما لازم نیست چیز خاص و از قبل تاییدشده ای باشد.»

موسیقی فیلم اغلب تبدیل به مخلوطی غلیظ از موسیقی ارکستری می شود، اما بریتل طرفدار صمیمیت و لمس پذیر بودن است که درست همان چیزی بود که فیلم «مهتاب» برنده جایزه اسکار بری جنکینز دنبال آن می گشت. این آهنگساز یک شعر شکننده ویولن برای شخصیت اول جوان داستان نوشت که همینطور که شخصیت بزرگ تر می شد و داستان جلو می رفت، آهنگ هم از نظر صدا عمیق تر می شد. از یک تاکتیک جنوبی هیپ هاپ هم برای آرام کردن موسیقی استفاده کرد.»

جنکینز درباره موسیقی او می گوید: «زیبا بود. من داشتم به زبانی صحبت می کردم و نیک داشت به زبانی دیگر صحبت می کرد، اما اغلب داشتیم دقیقا یک چیز می گفتیم. سفری که با هم داشتیم برای هر دوی مان بسیار هیجان انگیز بود چون همیشه من به او چیزی یاد می دادم و او به من درسی می داد.»

تمام فیلم های بالا در زمره ژانرهای «مستقل» یا «پرستیژ» قرار می گیرند و بخش بلاکباستر هنوز کاملا دست قدیمی های هالیوود است. هانس زیمر ۵۹ ساله به تازگی موسیقی متن فیلم «دانکرک» را برای همکار همیشگی اش کریستوفر نولان ساخت. دنی الفمن ۶۴ ساله هم دارد روی موسیقی متن «لیگ عدالت» کار می کند. آلن سیلوستری ۶۷ ساله فیلم «بازیکن شماره یک آماده» استیون اسپیلبرگ و «انتقام جویان: جنگ ابدیت» را در دست دارد. جان ویلیامز تحسین شده ۸۵ ساله روی فیلم بعدی «جنگ ستارگان» کار می کند. مایکل جیاچینو در ۴۹ ساله جوان ترین فرد در این ژانر است و تقریبا به تمام فرنچایزهای مدرن از فیلم های «سفر ستاره ای» جی جی آبرامز گرفته تا «اسپایدرمن: بازگشت به خانه» جدید، برخورد قدیمی و کلاسیک هالیوودی اش را اعمال می کند.

در ابتدا، آهنگسازهای کنسرت نویس یا کسانی که به زودی رو به نوشتن این نوع موسیقی آوردند صنعت موسیقی فیلم را در دست داشتند. کسانی که اغلب اروپایی بودند، از نظر آکادمیک در واگنر و سمفونی های رمانتیک غرق شده بودند. ۵۰ سال اول این نوع هنری از زبانی سمفونیک استفاده کرد که برای ساختار داستان سرایی سینما اقتباس شده بود (مثلا به آهنگ های مکس استاینر برای «برباد رفته» یا «کازابلانکا» فکر کنید.)

بعد واژگان آوان گارد به آرامی وارد موسیقی متن فیلم ها شد. یکی از نخستین صداهای حقیقتا اوریجینال در این زمینه برنارد هرمان بود که با موسیقی متمایز و مینیمالیست خودش برای «سرگیجه» و «شمال از شمال غرب» موسیقی صنعت فیلم را بازخلق کرد.

موسیقی جَز طی دهه های پنجاه و شصت میلادی به خاطر آهنگسازانی مثل هِنری مانسینی (صبحانه در تیفانی) وارد عرصه فیلم شد و بعد هم نوبت به راک اند رول رسید که با آهنگ های فریادکش جان بَری برای فیلم های جیمز باند در صدر قرار داشت. در سال ۱۹۷۷، جان ویلیامز با موسیقی متنش برای «جنگ ستارگان» نماد ظهور دوباره برخورد سمفونیک بود و سبکش برای دو دهه بعد از آن، صنعت موسیقی فیلم را به طور کامل در بر گرفت.

بعد هانس زیمر از راه رسید. زیمر که از پیشینیانش می توان به جادوگران سینتسایزر مثل جیورجیو مورودر (که برخورد دیسکو را به «قطار سریع السیر نیمه شب» آورد) و ونجلیس (بلید رانر) اشاره کرد، شخصیت شاد و الکترونیک خود را در فیلم «مرد بارانی» معرفی کرد، صدای ژانر اکشن را با «موج سرخ» دهه نود تعریف کرد و بعد با آهنگ های تاثیرگذارش برای ریدلی اسکات در «گلادیاتور» و کریستوفر نولان در «سرآغاز» و سه گانه «شوالیه تیره» بخش اول قرن بیست و یکم را در اختیار خود گرفت.

صدای موسیقی زیمر که بزرگ، بمب مانند و گرم بود، تبدیل به مدل و الگویی برای دیگران شد و دلیلش تا حدودی این بود که باحال و معاصر بود و در عین حال دستگاه مدرن هالیوودی هم طبیعتی بازرگانی و دور از ریسک دارد. همینطور که زیمر با موسیقی متنش برای فیلم های «خط قرمز نازک» و «میان ستاره ای» صدای خود را متحول می کرد، اقیانوسی پر از تقلیدهای ضعیف و یکسان را پشت سرش باقی گذاشت.

دقیقا همین موضوع است که باعث می شود موج اخیر تازه کارهای خاص و بعضی مواقع رادیکال، بسیار خوش آمد باشند. آهنگسازها دارند از بندهای راک وارد عرصه موسیقی متن فیلم می شوند؛ مثل جانی گرین وود از ریدیوهد که موسیقی «خون به پا خواهد شد» را نوشت و ترنت رزنور از ناین اینچ نیلز که «دختر گمشده» و «شبکه اجتماعی» را نوشت و برایس دسنر از دِ نشنال که «بازگشته» را ساخت. علاوه بر این، افرادی هم از هیپ هاپ و جاز مثل جیسون موران آهنگساز «سلما» آمده اند و در سراسر ژانرها و کنسرواتوارهای دنیا این اتفاق دارد می افتد. ممکن است هنوز فیلم های بلاکباستری بزرگ به روند قدیمی و آشنای شان ادامه بدهند، اما بقیه سینما و همچنین سریال های تلویزیونی کابلی یا سرویس های استریمینگ جاه طلبانه شروع کرده اند به شکل دهی به روند و جانی تازه در عرصه نویسندگی موسیقی متن.

در حال هنوز، مثل بقیه بخش های سینما و تلویزیون، کمبود چشمگیر و قابل توجهی از زنان وجود دارد که نمی توانند به اندازه مردها در این زمینه کار پیدا کنند. رنگین پوستان و اقلیت های نژادی هم همین وضعیت را دارند. تنوعی بیشتر و گسترده تر در این زمینه ها فقط می تواند جان و انرژی بیشتری به هنر ببخشد. اما با توجه به اینکه مفهوم اینکه دقیقا چه کسی می تواند موسیقی متن فیلم ها را بنویسد، و با توجه به اینکه زائقه ای برای برخوردهای جدید در این زمینه شکل گرفته، ممکن است فقط کمی زمان ببرد تا شاهد تغییراتی عظیم باشیم.

انفرادگرایی و تنوع باعث می شوند موسیقی متن فیلم ها جالب و تعجب برانگیزتر بشوند. برای دیدن این امر در عمل، فقط لازم است به موسیقی لیوای برای «جکی» نگاه کنید. لارین می گوید: «او فقط داشت کاری می کرد که برای موسیقی متفاوت بود و به نظرم دقیقا همین کلید کار است. بعضی مواقع مردم از یک ایده یا احساس خاص در موسیقی حمایت کنند و دقیقا آن همان چیزی خواهد بود که ما دنبالش می گردیم. میکا کاری کاملا متفاوت انجام می داد و با تصویری که موسیقی او خلق می کرد، یک ایده جدید خلق می شد.»





Music and Art
آهنگسازان جوان دارند صدای موسیقی متن فیلم‏های هالیوودی را تغییر می ‏دهند!از جاستین هورویتز آهنگساز «لالا لند» گرفته تا نیکولاس بریتلیس آهنگساز «مهتاب»، موجی جدید از آهنگسازان جوان هالیوودی سر برآورده اند و بخشی از دلیل آن هم این است که فیلمسازان جوان تر دارند وارد صنعت سینما می شوند.به نقل از واشنگتن پست، موسیقی فیلم تنها کمی بیش از ۱۰۰ سال سن دارد، اما این بازه زمانی به اندازه ای طولانی هست که باعث شود هر فرمی از هنر بیات شود.از نظر موسیقایی، این روزها بیشتر سینماروها تجربه هایی یکسان دارند و خیلی کم پیش می آید که موسیقی متن یک فیلم بتواند عمیقا آن ها را خوشحال یا سورپرایز کند. اما اگر به نامزدهای دریافت جوایز اسکار بهترین آهنگسازی متن امسال نگاه کنیم، می بینیم که خونی جدید شروع به حرکت در رگ های این صنعت کرده است. جاستین هورویتز که برنده جایزه اسکار شد، تنها ۳۲ سال دارد و موسیقی متنی که برای «لالا لند» نوشت تنها سومین تجربه نویسندگی موسیقی او برای یک فیلم سینمایی بود.میکا لیوای ۳۰ ساله هم برای دومین فیلم سینمایی اش «جکی» نامزد دریافت اسکار شد. نیکولاس بریتل ۳۶ ساله که آهنگ فیلم «مهتاب» را ساخت، در سال ۲۰۱۵ نخستین تجربه آهنگسازی اش برای یک فیلم بزرگ را پشت سر گذاشته بود. اما فقط جوانی و کم تجربگی این افراد نیست که توجه آدم را جلب می کند. این آهنگسازها و چند نفر دیگر، دارند صدای هالیوود را تغییر می دهند. موسیقی متن فیلم ها دوباره دارند شخصیت خاص خودشان را پیدا می کنند.آهنگ لیوای برای فیلم «جکی» با اسلایدهای آشکارش روی سیم ها و والتزهای طنین اندازش تا حدودی باعث به وجود آمدن نظرهای دوگانه شدند، اما این به خاطر این بود که مردم به این مسئله توجه نشان دادند. این هنرمند اهل لندن تعلیم موسیقی کلاسیک دیده بود، اما چند وقت پیش به عنوان میکاچو، تولیدکننده موسیق پاپ تجربی شناخته می شد. او پس زمینه خاص خود را به برداشت بیگانه پابلو لارین کارگردان اهل شیلی از بانوی اول ایالات متحده که به سوگ نشسته بود، اضافه کرد.وقتی لیوای نخستین تجربه اش در ساختن موسیقی متن یک فیلم را با «زیر پوست» جاناتان گلیزر پشت سر گذاشت، لارین یکی از اعضای هیات داوران فستیوال فیلم ونیز در سال ۲۰۱۳ بود. لیوای در این فیلم یک کابوس صوتی برای شخصیت بیگانه وسوسه گر اسکارلت جوهانسون درست کرد.لارین سال گذشته گفت: «کاری کردم هیات داوران به سمتی هدایت شود که جایزه را به میکا بدهد و او جایزه را گرفت چون بلافاصله حس کردم دارم به چیزی گوش می کنم که توسط یک استاد ساخته شده است. فکر کردم واقعا چیزی است که هرگز پیش از آن نشنیده ام و این روزها، انجام دادن چنین کاری خیلی خیلی خیلی سخت است.»در حالیکه این کارگردان مشغول کار تدوین «جکی» بود، لیوای برایش قطعاتی کوتاه از موسیقی برایش می فرستاد؛ موسیقی هایی از درد و موسیقی ای که حس می کرد ژکلین کندی «ممکن است دوست داشته باشد». اینطور شد که لارین هم از آن ها اغلب با صدای بسیار بلند در جاهای غیرمنتظره استفاده کرد تا بتواند یک حس کلی از گیج شدن به وجود بیاورد. اغلب می گویند موسیقی فیلم فقط یک کاغذ دیواری احساسی است و از اهمیتش می کاهند، اما موسیقی متن های لیوای شخصیت های اصلی هستند.تا بخشی، دلیل ورود این موج جدید از آهنگسازان به صنعت فیلم این است که فیلمسازان جوان هم دارند وارد این عرصه می شوند و اغلب برای همدلی آسان به همتایان همسن خود رو می آورند. این در تضاد با حالتی است که نسل قبلی با هدایت استیون اسپیلبرگ و مارتین اسکورسیزی شروع به فیلمسازی کرد و برای استفاده از صداهایی کارکشته و باتجربه رو به افرادی مثل جان ویلیامز و برنارد هرمان آورد.هورویتز و دامین شازل کارگردان به هاروارد رفتند و آنجا با هم در یک گروه موسیقی بودند. رابطه دوستانه ای که داشتند باعث شد نخستین همکاری شان شکل بگیرد که در فیلم موزیکال مستقل «گای و مدلین روی نیمکت پارک» نماد پیدا کرد. در نهایت، این همکاری در فیلم های «ویپلش» و «لالا لند» ادامه پیدا کرد. موسیقی نقشی بسیار مهم در تمام فیلم های آن ها بازی کرده و در نکته ای که قابل توجه است، هورویتز توانسته با استفاده از سبک های قدیمی مثل جاز و موزیکال های قدیمی هالیوودی، صدایی تازه به وجود بیاورد.نیکولاس بریتل یکی از تهیه کنندگان فیلم کوتاه «ویپلش» بود که پیش از فیلم سینمایی تمام وقت شازل ساخته شد و او حتی روی یکی از آهنگ های اولیه «لالا لند» هم کار کرد که البته در فیلم نهایی پخش نشد. این آهنگساز متولد منهتن به صورت آکادمیک مطالعه کرد تا تبدیل به پیانیست کنسرت شود اما در نهایت به هاروارد رفت تا روانشانسی بخواند. آنجا او به یک گروه موسیقی هیپ هاپ پیوست و روزانه بیت می ساخت.ناتالی پورتمن که هم کلاسی او بود و در سال ۲۰۱۵ او را استخدام کرد تا آهنگ نخستین فیلم سینمایی کارگردانی شده توسط خودش یعنی «داستانی از عشق و تاریکی» را بسازد، در مورد بریتل می گوید: «همیشه ساعت یک نصفه شب می شد و ما داشتیم با هم موسیقی می زدیم و یک دقیقه کارمان اسنوپ داگ بود و دقیقه بعدی باخ می نواختیم. به نظرم این بخشی از باز بودن دید و نظر اوست که می تواند از موسیقی خوب در هر ژانری که باشد لذت ببرد. حتما لازم نیست چیز خاص و از قبل تاییدشده ای باشد.»موسیقی فیلم اغلب تبدیل به مخلوطی غلیظ از موسیقی ارکستری می شود، اما بریتل طرفدار صمیمیت و لمس پذیر بودن است که درست همان چیزی بود که فیلم «مهتاب» برنده جایزه اسکار بری جنکینز دنبال آن می گشت. این آهنگساز یک شعر شکننده ویولن برای شخصیت اول جوان داستان نوشت که همینطور که شخصیت بزرگ تر می شد و داستان جلو می رفت، آهنگ هم از نظر صدا عمیق تر می شد. از یک تاکتیک جنوبی هیپ هاپ هم برای آرام کردن موسیقی استفاده کرد.»جنکینز درباره موسیقی او می گوید: «زیبا بود. من داشتم به زبانی صحبت می کردم و نیک داشت به زبانی دیگر صحبت می کرد، اما اغلب داشتیم دقیقا یک چیز می گفتیم. سفری که با هم داشتیم برای هر دوی مان بسیار هیجان انگیز بود چون همیشه من به او چیزی یاد می دادم و او به من درسی می داد.»تمام فیلم های بالا در زمره ژانرهای «مستقل» یا «پرستیژ» قرار می گیرند و بخش بلاکباستر هنوز کاملا دست قدیمی های هالیوود است. هانس زیمر ۵۹ ساله به تازگی موسیقی متن فیلم «دانکرک» را برای همکار همیشگی اش کریستوفر نولان ساخت. دنی الفمن ۶۴ ساله هم دارد روی موسیقی متن «لیگ عدالت» کار می کند. آلن سیلوستری ۶۷ ساله فیلم «بازیکن شماره یک آماده» استیون اسپیلبرگ و «انتقام جویان: جنگ ابدیت» را در دست دارد. جان ویلیامز تحسین شده ۸۵ ساله روی فیلم بعدی «جنگ ستارگان» کار می کند. مایکل جیاچینو در ۴۹ ساله جوان ترین فرد در این ژانر است و تقریبا به تمام فرنچایزهای مدرن از فیلم های «سفر ستاره ای» جی جی آبرامز گرفته تا «اسپایدرمن: بازگشت به خانه» جدید، برخورد قدیمی و کلاسیک هالیوودی اش را اعمال می کند.در ابتدا، آهنگسازهای کنسرت نویس یا کسانی که به زودی رو به نوشتن این نوع موسیقی آوردند صنعت موسیقی فیلم را در دست داشتند. کسانی که اغلب اروپایی بودند، از نظر آکادمیک در واگنر و سمفونی های رمانتیک غرق شده بودند. ۵۰ سال اول این نوع هنری از زبانی سمفونیک استفاده کرد که برای ساختار داستان سرایی سینما اقتباس شده بود (مثلا به آهنگ های مکس استاینر برای «برباد رفته» یا «کازابلانکا» فکر کنید.)بعد واژگان آوان گارد به آرامی وارد موسیقی متن فیلم ها شد. یکی از نخستین صداهای حقیقتا اوریجینال در این زمینه برنارد هرمان بود که با موسیقی متمایز و مینیمالیست خودش برای «سرگیجه» و «شمال از شمال غرب» موسیقی صنعت فیلم را بازخلق کرد.موسیقی جَز طی دهه های پنجاه و شصت میلادی به خاطر آهنگسازانی مثل هِنری مانسینی (صبحانه در تیفانی) وارد عرصه فیلم شد و بعد هم نوبت به راک اند رول رسید که با آهنگ های فریادکش جان بَری برای فیلم های جیمز باند در صدر قرار داشت. در سال ۱۹۷۷، جان ویلیامز با موسیقی متنش برای «جنگ ستارگان» نماد ظهور دوباره برخورد سمفونیک بود و سبکش برای دو دهه بعد از آن، صنعت موسیقی فیلم را به طور کامل در بر گرفت.بعد هانس زیمر از راه رسید. زیمر که از پیشینیانش می توان به جادوگران سینتسایزر مثل جیورجیو مورودر (که برخورد دیسکو را به «قطار سریع السیر نیمه شب» آورد) و ونجلیس (بلید رانر) اشاره کرد، شخصیت شاد و الکترونیک خود را در فیلم «مرد بارانی» معرفی کرد، صدای ژانر اکشن را با «موج سرخ» دهه نود تعریف کرد و بعد با آهنگ های تاثیرگذارش برای ریدلی اسکات در «گلادیاتور» و کریستوفر نولان در «سرآغاز» و سه گانه «شوالیه تیره» بخش اول قرن بیست و یکم را در اختیار خود گرفت.صدای موسیقی زیمر که بزرگ، بمب مانند و گرم بود، تبدیل به مدل و الگویی برای دیگران شد و دلیلش تا حدودی این بود که باحال و معاصر بود و در عین حال دستگاه مدرن هالیوودی هم طبیعتی بازرگانی و دور از ریسک دارد. همینطور که زیمر با موسیقی متنش برای فیلم های «خط قرمز نازک» و «میان ستاره ای» صدای خود را متحول می کرد، اقیانوسی پر از تقلیدهای ضعیف و یکسان را پشت سرش باقی گذاشت.دقیقا همین موضوع است که باعث می شود موج اخیر تازه کارهای خاص و بعضی مواقع رادیکال، بسیار خوش آمد باشند. آهنگسازها دارند از بندهای راک وارد عرصه موسیقی متن فیلم می شوند؛ مثل جانی گرین وود از ریدیوهد که موسیقی «خون به پا خواهد شد» را نوشت و ترنت رزنور از ناین اینچ نیلز که «دختر گمشده» و «شبکه اجتماعی» را نوشت و برایس دسنر از دِ نشنال که «بازگشته» را ساخت. علاوه بر این، افرادی هم از هیپ هاپ و جاز مثل جیسون موران آهنگساز «سلما» آمده اند و در سراسر ژانرها و کنسرواتوارهای دنیا این اتفاق دارد می افتد. ممکن است هنوز فیلم های بلاکباستری بزرگ به روند قدیمی و آشنای شان ادامه بدهند، اما بقیه سینما و همچنین سریال های تلویزیونی کابلی یا سرویس های استریمینگ جاه طلبانه شروع کرده اند به شکل دهی به روند و جانی تازه در عرصه نویسندگی موسیقی متن.در حال هنوز، مثل بقیه بخش های سینما و تلویزیون، کمبود چشمگیر و قابل توجهی از زنان وجود دارد که نمی توانند به اندازه مردها در این زمینه کار پیدا کنند. رنگین پوستان و اقلیت های نژادی هم همین وضعیت را دارند. تنوعی بیشتر و گسترده تر در این زمینه ها فقط می تواند جان و انرژی بیشتری به هنر ببخشد. اما با توجه به اینکه مفهوم اینکه دقیقا چه کسی می تواند موسیقی متن فیلم ها را بنویسد، و با توجه به اینکه زائقه ای برای برخوردهای جدید در این زمینه شکل گرفته، ممکن است فقط کمی زمان ببرد تا شاهد تغییراتی عظیم باشیم.انفرادگرایی و تنوع باعث می شوند موسیقی متن فیلم ها جالب و تعجب برانگیزتر بشوند. برای دیدن این امر در عمل، فقط لازم است به موسیقی لیوای برای «جکی» نگاه کنید. لارین می گوید: «او فقط داشت کاری می کرد که برای موسیقی متفاوت بود و به نظرم دقیقا همین کلید کار است. بعضی مواقع مردم از یک ایده یا احساس خاص در موسیقی حمایت کنند و دقیقا آن همان چیزی خواهد بود که ما دنبالش می گردیم. میکا کاری کاملا متفاوت انجام می داد و با تصویری که موسیقی او خلق می کرد، یک ایده جدید خلق می شد.»

آهنگسازان جوان دارند صدای موسیقی متن فیلم‏های هالیوودی را تغییر می ‏دهند!

از جاستین هورویتز آهنگساز «لالا لند» گرفته تا نیکولاس بریتلیس آهنگساز «مهتاب»، موجی جدید از آهنگسازان جوان هالیوودی سر برآورده اند و بخشی از دلیل آن هم این است که فیلمسازان جوان تر دارند وارد صنعت سینما می شوند.

به نقل از واشنگتن پست، موسیقی فیلم تنها کمی بیش از ۱۰۰ سال سن دارد، اما این بازه زمانی به اندازه ای طولانی هست که باعث شود هر فرمی از هنر بیات شود.

از نظر موسیقایی، این روزها بیشتر سینماروها تجربه هایی یکسان دارند و خیلی کم پیش می آید که موسیقی متن یک فیلم بتواند عمیقا آن ها را خوشحال یا سورپرایز کند. اما اگر به نامزدهای دریافت جوایز اسکار بهترین آهنگسازی متن امسال نگاه کنیم، می بینیم که خونی جدید شروع به حرکت در رگ های این صنعت کرده است.

 

جاستین هورویتز که برنده جایزه اسکار شد، تنها ۳۲ سال دارد و موسیقی متنی که برای «لالا لند» نوشت تنها سومین تجربه نویسندگی موسیقی او برای یک فیلم سینمایی بود.

میکا لیوای ۳۰ ساله هم برای دومین فیلم سینمایی اش «جکی» نامزد دریافت اسکار شد. نیکولاس بریتل ۳۶ ساله که آهنگ فیلم «مهتاب» را ساخت، در سال ۲۰۱۵ نخستین تجربه آهنگسازی اش برای یک فیلم بزرگ را پشت سر گذاشته بود. اما فقط جوانی و کم تجربگی این افراد نیست که توجه آدم را جلب می کند. این آهنگسازها و چند نفر دیگر، دارند صدای هالیوود را تغییر می دهند. موسیقی متن فیلم ها دوباره دارند شخصیت خاص خودشان را پیدا می کنند.

آهنگ لیوای برای فیلم «جکی» با اسلایدهای آشکارش روی سیم ها و والتزهای طنین اندازش تا حدودی باعث به وجود آمدن نظرهای دوگانه شدند، اما این به خاطر این بود که مردم به این مسئله توجه نشان دادند. این هنرمند اهل لندن تعلیم موسیقی کلاسیک دیده بود، اما چند وقت پیش به عنوان میکاچو، تولیدکننده موسیق پاپ تجربی شناخته می شد. او پس زمینه خاص خود را به برداشت بیگانه پابلو لارین کارگردان اهل شیلی از بانوی اول ایالات متحده که به سوگ نشسته بود، اضافه کرد.

وقتی لیوای نخستین تجربه اش در ساختن موسیقی متن یک فیلم را با «زیر پوست» جاناتان گلیزر پشت سر گذاشت، لارین یکی از اعضای هیات داوران فستیوال فیلم ونیز در سال ۲۰۱۳ بود. لیوای در این فیلم یک کابوس صوتی برای شخصیت بیگانه وسوسه گر اسکارلت جوهانسون درست کرد.

لارین سال گذشته گفت: «کاری کردم هیات داوران به سمتی هدایت شود که جایزه را به میکا بدهد و او جایزه را گرفت چون بلافاصله حس کردم دارم به چیزی گوش می کنم که توسط یک استاد ساخته شده است. فکر کردم واقعا چیزی است که هرگز پیش از آن نشنیده ام و این روزها، انجام دادن چنین کاری خیلی خیلی خیلی سخت است.»

در حالیکه این کارگردان مشغول کار تدوین «جکی» بود، لیوای برایش قطعاتی کوتاه از موسیقی برایش می فرستاد؛ موسیقی هایی از درد و موسیقی ای که حس می کرد ژکلین کندی «ممکن است دوست داشته باشد». اینطور شد که لارین هم از آن ها اغلب با صدای بسیار بلند در جاهای غیرمنتظره استفاده کرد تا بتواند یک حس کلی از گیج شدن به وجود بیاورد. اغلب می گویند موسیقی فیلم فقط یک کاغذ دیواری احساسی است و از اهمیتش می کاهند، اما موسیقی متن های لیوای شخصیت های اصلی هستند.

تا بخشی، دلیل ورود این موج جدید از آهنگسازان به صنعت فیلم این است که فیلمسازان جوان هم دارند وارد این عرصه می شوند و اغلب برای همدلی آسان به همتایان همسن خود رو می آورند. این در تضاد با حالتی است که نسل قبلی با هدایت استیون اسپیلبرگ و مارتین اسکورسیزی شروع به فیلمسازی کرد و برای استفاده از صداهایی کارکشته و باتجربه رو به افرادی مثل جان ویلیامز و برنارد هرمان آورد.

هورویتز و دامین شازل کارگردان به هاروارد رفتند و آنجا با هم در یک گروه موسیقی بودند. رابطه دوستانه ای که داشتند باعث شد نخستین همکاری شان شکل بگیرد که در فیلم موزیکال مستقل «گای و مدلین روی نیمکت پارک» نماد پیدا کرد. در نهایت، این همکاری در فیلم های «ویپلش» و «لالا لند» ادامه پیدا کرد. موسیقی نقشی بسیار مهم در تمام فیلم های آن ها بازی کرده و در نکته ای که قابل توجه است، هورویتز توانسته با استفاده از سبک های قدیمی مثل جاز و موزیکال های قدیمی هالیوودی، صدایی تازه به وجود بیاورد.

نیکولاس بریتل یکی از تهیه کنندگان فیلم کوتاه «ویپلش» بود که پیش از فیلم سینمایی تمام وقت شازل ساخته شد و او حتی روی یکی از آهنگ های اولیه «لالا لند» هم کار کرد که البته در فیلم نهایی پخش نشد. این آهنگساز متولد منهتن به صورت آکادمیک مطالعه کرد تا تبدیل به پیانیست کنسرت شود اما در نهایت به هاروارد رفت تا روانشانسی بخواند. آنجا او به یک گروه موسیقی هیپ هاپ پیوست و روزانه بیت می ساخت.

ناتالی پورتمن که هم کلاسی او بود و در سال ۲۰۱۵ او را استخدام کرد تا آهنگ نخستین فیلم سینمایی کارگردانی شده توسط خودش یعنی «داستانی از عشق و تاریکی» را بسازد، در مورد بریتل می گوید: «همیشه ساعت یک نصفه شب می شد و ما داشتیم با هم موسیقی می زدیم و یک دقیقه کارمان اسنوپ داگ بود و دقیقه بعدی باخ می نواختیم. به نظرم این بخشی از باز بودن دید و نظر اوست که می تواند از موسیقی خوب در هر ژانری که باشد لذت ببرد. حتما لازم نیست چیز خاص و از قبل تاییدشده ای باشد.»

موسیقی فیلم اغلب تبدیل به مخلوطی غلیظ از موسیقی ارکستری می شود، اما بریتل طرفدار صمیمیت و لمس پذیر بودن است که درست همان چیزی بود که فیلم «مهتاب» برنده جایزه اسکار بری جنکینز دنبال آن می گشت. این آهنگساز یک شعر شکننده ویولن برای شخصیت اول جوان داستان نوشت که همینطور که شخصیت بزرگ تر می شد و داستان جلو می رفت، آهنگ هم از نظر صدا عمیق تر می شد. از یک تاکتیک جنوبی هیپ هاپ هم برای آرام کردن موسیقی استفاده کرد.»

جنکینز درباره موسیقی او می گوید: «زیبا بود. من داشتم به زبانی صحبت می کردم و نیک داشت به زبانی دیگر صحبت می کرد، اما اغلب داشتیم دقیقا یک چیز می گفتیم. سفری که با هم داشتیم برای هر دوی مان بسیار هیجان انگیز بود چون همیشه من به او چیزی یاد می دادم و او به من درسی می داد.»

تمام فیلم های بالا در زمره ژانرهای «مستقل» یا «پرستیژ» قرار می گیرند و بخش بلاکباستر هنوز کاملا دست قدیمی های هالیوود است. هانس زیمر ۵۹ ساله به تازگی موسیقی متن فیلم «دانکرک» را برای همکار همیشگی اش کریستوفر نولان ساخت. دنی الفمن ۶۴ ساله هم دارد روی موسیقی متن «لیگ عدالت» کار می کند. آلن سیلوستری ۶۷ ساله فیلم «بازیکن شماره یک آماده» استیون اسپیلبرگ و «انتقام جویان: جنگ ابدیت» را در دست دارد. جان ویلیامز تحسین شده ۸۵ ساله روی فیلم بعدی «جنگ ستارگان» کار می کند. مایکل جیاچینو در ۴۹ ساله جوان ترین فرد در این ژانر است و تقریبا به تمام فرنچایزهای مدرن از فیلم های «سفر ستاره ای» جی جی آبرامز گرفته تا «اسپایدرمن: بازگشت به خانه» جدید، برخورد قدیمی و کلاسیک هالیوودی اش را اعمال می کند.

در ابتدا، آهنگسازهای کنسرت نویس یا کسانی که به زودی رو به نوشتن این نوع موسیقی آوردند صنعت موسیقی فیلم را در دست داشتند. کسانی که اغلب اروپایی بودند، از نظر آکادمیک در واگنر و سمفونی های رمانتیک غرق شده بودند. ۵۰ سال اول این نوع هنری از زبانی سمفونیک استفاده کرد که برای ساختار داستان سرایی سینما اقتباس شده بود (مثلا به آهنگ های مکس استاینر برای «برباد رفته» یا «کازابلانکا» فکر کنید.)

بعد واژگان آوان گارد به آرامی وارد موسیقی متن فیلم ها شد. یکی از نخستین صداهای حقیقتا اوریجینال در این زمینه برنارد هرمان بود که با موسیقی متمایز و مینیمالیست خودش برای «سرگیجه» و «شمال از شمال غرب» موسیقی صنعت فیلم را بازخلق کرد.

موسیقی جَز طی دهه های پنجاه و شصت میلادی به خاطر آهنگسازانی مثل هِنری مانسینی (صبحانه در تیفانی) وارد عرصه فیلم شد و بعد هم نوبت به راک اند رول رسید که با آهنگ های فریادکش جان بَری برای فیلم های جیمز باند در صدر قرار داشت. در سال ۱۹۷۷، جان ویلیامز با موسیقی متنش برای «جنگ ستارگان» نماد ظهور دوباره برخورد سمفونیک بود و سبکش برای دو دهه بعد از آن، صنعت موسیقی فیلم را به طور کامل در بر گرفت.

بعد هانس زیمر از راه رسید. زیمر که از پیشینیانش می توان به جادوگران سینتسایزر مثل جیورجیو مورودر (که برخورد دیسکو را به «قطار سریع السیر نیمه شب» آورد) و ونجلیس (بلید رانر) اشاره کرد، شخصیت شاد و الکترونیک خود را در فیلم «مرد بارانی» معرفی کرد، صدای ژانر اکشن را با «موج سرخ» دهه نود تعریف کرد و بعد با آهنگ های تاثیرگذارش برای ریدلی اسکات در «گلادیاتور» و کریستوفر نولان در «سرآغاز» و سه گانه «شوالیه تیره» بخش اول قرن بیست و یکم را در اختیار خود گرفت.

صدای موسیقی زیمر که بزرگ، بمب مانند و گرم بود، تبدیل به مدل و الگویی برای دیگران شد و دلیلش تا حدودی این بود که باحال و معاصر بود و در عین حال دستگاه مدرن هالیوودی هم طبیعتی بازرگانی و دور از ریسک دارد. همینطور که زیمر با موسیقی متنش برای فیلم های «خط قرمز نازک» و «میان ستاره ای» صدای خود را متحول می کرد، اقیانوسی پر از تقلیدهای ضعیف و یکسان را پشت سرش باقی گذاشت.

دقیقا همین موضوع است که باعث می شود موج اخیر تازه کارهای خاص و بعضی مواقع رادیکال، بسیار خوش آمد باشند. آهنگسازها دارند از بندهای راک وارد عرصه موسیقی متن فیلم می شوند؛ مثل جانی گرین وود از ریدیوهد که موسیقی «خون به پا خواهد شد» را نوشت و ترنت رزنور از ناین اینچ نیلز که «دختر گمشده» و «شبکه اجتماعی» را نوشت و برایس دسنر از دِ نشنال که «بازگشته» را ساخت. علاوه بر این، افرادی هم از هیپ هاپ و جاز مثل جیسون موران آهنگساز «سلما» آمده اند و در سراسر ژانرها و کنسرواتوارهای دنیا این اتفاق دارد می افتد. ممکن است هنوز فیلم های بلاکباستری بزرگ به روند قدیمی و آشنای شان ادامه بدهند، اما بقیه سینما و همچنین سریال های تلویزیونی کابلی یا سرویس های استریمینگ جاه طلبانه شروع کرده اند به شکل دهی به روند و جانی تازه در عرصه نویسندگی موسیقی متن.

در حال هنوز، مثل بقیه بخش های سینما و تلویزیون، کمبود چشمگیر و قابل توجهی از زنان وجود دارد که نمی توانند به اندازه مردها در این زمینه کار پیدا کنند. رنگین پوستان و اقلیت های نژادی هم همین وضعیت را دارند. تنوعی بیشتر و گسترده تر در این زمینه ها فقط می تواند جان و انرژی بیشتری به هنر ببخشد. اما با توجه به اینکه مفهوم اینکه دقیقا چه کسی می تواند موسیقی متن فیلم ها را بنویسد، و با توجه به اینکه زائقه ای برای برخوردهای جدید در این زمینه شکل گرفته، ممکن است فقط کمی زمان ببرد تا شاهد تغییراتی عظیم باشیم.

انفرادگرایی و تنوع باعث می شوند موسیقی متن فیلم ها جالب و تعجب برانگیزتر بشوند. برای دیدن این امر در عمل، فقط لازم است به موسیقی لیوای برای «جکی» نگاه کنید. لارین می گوید: «او فقط داشت کاری می کرد که برای موسیقی متفاوت بود و به نظرم دقیقا همین کلید کار است. بعضی مواقع مردم از یک ایده یا احساس خاص در موسیقی حمایت کنند و دقیقا آن همان چیزی خواهد بود که ما دنبالش می گردیم. میکا کاری کاملا متفاوت انجام می داد و با تصویری که موسیقی او خلق می کرد، یک ایده جدید خلق می شد.»

موسیقی فیلم‏های هالیوودی
نگاهی به موسیقی متن فیلم های هالیوودی
2017 / 08 / 25
آموزش موسیقی دانستنی ها در مورد موسیقی موسیقایی نقد برسی نقد برسی در مورد هنر نقد برسی موسیقی نگاهی به موسیقی متن فیلم های هالیوودی
More