×
×  دانلود شهرت طلبی رد پای افراد شهرت طلب در موسیقی

رد پای افراد شهرت طلب در موسیقی

بیماری شهرت

همانطور که ميدانيد علاقه به شهرت در همه ي کشورها و اکثر افراد جامعه وجود دارد و افرادي که داراي هنر خاصي هستند ميتوانند با معروف شدن، هنر خود را به همه نشان دهند و نيز با توجه به اينکه شهرت در اکثر اوقات،اعتبار و ثروت را در پي دارد براي همه وسوسه انگيز است.

شروع بيماري

زماني اين علاقه تبديل به بيماري ميشود که افراد بدون داشتن هنر يا ويژگي خاصي سعي ميکنند به هر طريقي که شده به نام و ناني برسد،براي آنها مهم نيست که چطور و چگونه به شهرت برسند و اگر از آنها سوال شود که آيا بعد از شهرت هنري براي ارائه دارند يا خير؟ قطعا جوابشان سکوت است!

امروزه اين گونه از افراد در همه ي عرصه ها حضور پر رنگ دارند، از سينما و تئاتر گرفته تا موسيقي و...

حضور اينگونه از افراد در موسيقي

چند سالي ميشود که اين افراد متوهم وارد موسيقي شده اند و فاجعه آنجاست که در زمينه هاي مختلف موسيقي مشغول به کار هم هستند،و آنقدر کيفيت موسيقي پايين آمده که اين افراد به سختي قابل شناسايي اند.انها با توجه به علاقه اي که به شهرت دارند خيال پا پس کشيدن از موسيقي را ندارند و واي به حال موسيقي که اگر انها وضع مالي شان هم خوب باشد!

 اگر در قالب شاعر باشد شعر هايي مينويسند که روي ترانه و غزل پست مدرن را سفيد کنند!اگر بخواهند عاشقانه بنويسند فقط از دوستت دارم هاي تکراري ميگويند، انگار جمله اي غير از اين براي آنها تعريف شده نيست يا که از خيانت و بدي هاي او ميگويند، و اصلا برايشان مهم نيست که همين جمله ها را هشتادو هشت نفر ديگر بکار برده اند، يا اگر بخواهند اجتماعي بنويسند معمولا از اين ميگويند که"من هيچي ندارم و تو همه چي داري" و اصلا اعتقادي به نگاه متفاوت به يک موضوع هم ندارند...

و اما اگر اين افراد در قالب آهنگساز باشد اوج خلاقيت و خدمتشان در موسيقي اين است که آهنگ را از کسي کپي نکنند! اين پديده ي کپي آنچنان رايج شده که اگر يک آهنگساز فقط کپي نکند و در عوض يک کار مزخرف تحويل دهد بايد کمال تشکر را از او داشت و مجسمه اي از او ساخت تا نماد مقاومت شود و آن مجسمه را در جشن نداشته ي تجليل از موسيقي دانان ايراني به افراد برتر هديه داد! نگاهي به ريتم ها که بندازيد همه شبيه هم است و اين پديده هر چند سال يکبار تغيير ميکند،هر بار که يک اهنگ همه گير ميشود صدها اهنگ مانند آن روانه ي بازار ميشود به اميد آن که همه ي آنها مانند آن موفق شود! اين نهايت بي هنريست! در واقع انها اصلا هنرمند نيستند و فقط کار با ابزار را تا حدودي ياد گرفته اند.هنر يعني آفرينش!

مثال:شما انساني را تصور کنيد که با دستانش سفالي را به بهترين حالت ممکن شکل ميدهد، فقط با دستانش! اما هنر او داشتن دست نيست هنر او آن کاري است که ميتواند با دستانش انجام دهد! حال تصور کنيد انساني فقط براي داشتن دست به خودش بگويد هنرمند، ايا اين نهايت بي شعوري نيست؟

امروزه هم افراد زيادي هستند که صرفا براي داشتن تجهيزات و يا استوديو و ... به خودشان ميگويند هنرمند. نه شما هنرمند نيستيد، فقط ابزارش را داريد همين!

و اما اين افراد در همه جا هستند، در تنظيم در ميکس در مستر و پخش ...! همه جا! و نتيجه ي بودن آنها ميشود همين اوضاعي که الان ميبينيد، و وقتي که ميبينند يک شبه راهه صد ساله را نميتوان رفت معمولا به همه کار دست ميزنند، گاهي تنظيم کننده اند،گاهي خواننده، گاهي شاعر و...

نتيجه:

براي مقابله با اين افراد يا بايد تعداد هنرمندان خوب از تعداد بيماران شهرت بيشتر شود که تقريبا محال است يا اينکه مردم بتوانند آنها را تشخيص دهند و علاقه اي به گوش دادن به آنها نداشته باشند!





Music Amoozesh
بیماری شهرتهمانطور که ميدانيد علاقه به شهرت در همه ي کشورها و اکثر افراد جامعه وجود دارد و افرادي که داراي هنر خاصي هستند ميتوانند با معروف شدن، هنر خود را به همه نشان دهند و نيز با توجه به اينکه شهرت در اکثر اوقات،اعتبار و ثروت را در پي دارد براي همه وسوسه انگيز است.شروع بيماريزماني اين علاقه تبديل به بيماري ميشود که افراد بدون داشتن هنر يا ويژگي خاصي سعي ميکنند به هر طريقي که شده به نام و ناني برسد،براي آنها مهم نيست که چطور و چگونه به شهرت برسند و اگر از آنها سوال شود که آيا بعد از شهرت هنري براي ارائه دارند يا خير؟ قطعا جوابشان سکوت است!امروزه اين گونه از افراد در همه ي عرصه ها حضور پر رنگ دارند، از سينما و تئاتر گرفته تا موسيقي و...حضور اينگونه از افراد در موسيقيچند سالي ميشود که اين افراد متوهم وارد موسيقي شده اند و فاجعه آنجاست که در زمينه هاي مختلف موسيقي مشغول به کار هم هستند،و آنقدر کيفيت موسيقي پايين آمده که اين افراد به سختي قابل شناسايي اند.انها با توجه به علاقه اي که به شهرت دارند خيال پا پس کشيدن از موسيقي را ندارند و واي به حال موسيقي که اگر انها وضع مالي شان هم خوب باشد! اگر در قالب شاعر باشد شعر هايي مينويسند که روي ترانه و غزل پست مدرن را سفيد کنند!اگر بخواهند عاشقانه بنويسند فقط از دوستت دارم هاي تکراري ميگويند، انگار جمله اي غير از اين براي آنها تعريف شده نيست يا که از خيانت و بدي هاي او ميگويند، و اصلا برايشان مهم نيست که همين جمله ها را هشتادو هشت نفر ديگر بکار برده اند، يا اگر بخواهند اجتماعي بنويسند معمولا از اين ميگويند که"من هيچي ندارم و تو همه چي داري" و اصلا اعتقادي به نگاه متفاوت به يک موضوع هم ندارند...و اما اگر اين افراد در قالب آهنگساز باشد اوج خلاقيت و خدمتشان در موسيقي اين است که آهنگ را از کسي کپي نکنند! اين پديده ي کپي آنچنان رايج شده که اگر يک آهنگساز فقط کپي نکند و در عوض يک کار مزخرف تحويل دهد بايد کمال تشکر را از او داشت و مجسمه اي از او ساخت تا نماد مقاومت شود و آن مجسمه را در جشن نداشته ي تجليل از موسيقي دانان ايراني به افراد برتر هديه داد! نگاهي به ريتم ها که بندازيد همه شبيه هم است و اين پديده هر چند سال يکبار تغيير ميکند،هر بار که يک اهنگ همه گير ميشود صدها اهنگ مانند آن روانه ي بازار ميشود به اميد آن که همه ي آنها مانند آن موفق شود! اين نهايت بي هنريست! در واقع انها اصلا هنرمند نيستند و فقط کار با ابزار را تا حدودي ياد گرفته اند.هنر يعني آفرينش!مثال:شما انساني را تصور کنيد که با دستانش سفالي را به بهترين حالت ممکن شکل ميدهد، فقط با دستانش! اما هنر او داشتن دست نيست هنر او آن کاري است که ميتواند با دستانش انجام دهد! حال تصور کنيد انساني فقط براي داشتن دست به خودش بگويد هنرمند، ايا اين نهايت بي شعوري نيست؟امروزه هم افراد زيادي هستند که صرفا براي داشتن تجهيزات و يا استوديو و ... به خودشان ميگويند هنرمند. نه شما هنرمند نيستيد، فقط ابزارش را داريد همين!و اما اين افراد در همه جا هستند، در تنظيم در ميکس در مستر و پخش ...! همه جا! و نتيجه ي بودن آنها ميشود همين اوضاعي که الان ميبينيد، و وقتي که ميبينند يک شبه راهه صد ساله را نميتوان رفت معمولا به همه کار دست ميزنند، گاهي تنظيم کننده اند،گاهي خواننده، گاهي شاعر و...نتيجه:براي مقابله با اين افراد يا بايد تعداد هنرمندان خوب از تعداد بيماران شهرت بيشتر شود که تقريبا محال است يا اينکه مردم بتوانند آنها را تشخيص دهند و علاقه اي به گوش دادن به آنها نداشته باشند!

بیماری شهرت

همانطور که ميدانيد علاقه به شهرت در همه ي کشورها و اکثر افراد جامعه وجود دارد و افرادي که داراي هنر خاصي هستند ميتوانند با معروف شدن، هنر خود را به همه نشان دهند و نيز با توجه به اينکه شهرت در اکثر اوقات،اعتبار و ثروت را در پي دارد براي همه وسوسه انگيز است.

شروع بيماري

زماني اين علاقه تبديل به بيماري ميشود که افراد بدون داشتن هنر يا ويژگي خاصي سعي ميکنند به هر طريقي که شده به نام و ناني برسد،براي آنها مهم نيست که چطور و چگونه به شهرت برسند و اگر از آنها سوال شود که آيا بعد از شهرت هنري براي ارائه دارند يا خير؟ قطعا جوابشان سکوت است!

امروزه اين گونه از افراد در همه ي عرصه ها حضور پر رنگ دارند، از سينما و تئاتر گرفته تا موسيقي و...

حضور اينگونه از افراد در موسيقي

چند سالي ميشود که اين افراد متوهم وارد موسيقي شده اند و فاجعه آنجاست که در زمينه هاي مختلف موسيقي مشغول به کار هم هستند،و آنقدر کيفيت موسيقي پايين آمده که اين افراد به سختي قابل شناسايي اند.انها با توجه به علاقه اي که به شهرت دارند خيال پا پس کشيدن از موسيقي را ندارند و واي به حال موسيقي که اگر انها وضع مالي شان هم خوب باشد!

 اگر در قالب شاعر باشد شعر هايي مينويسند که روي ترانه و غزل پست مدرن را سفيد کنند!اگر بخواهند عاشقانه بنويسند فقط از دوستت دارم هاي تکراري ميگويند، انگار جمله اي غير از اين براي آنها تعريف شده نيست يا که از خيانت و بدي هاي او ميگويند، و اصلا برايشان مهم نيست که همين جمله ها را هشتادو هشت نفر ديگر بکار برده اند، يا اگر بخواهند اجتماعي بنويسند معمولا از اين ميگويند که"من هيچي ندارم و تو همه چي داري" و اصلا اعتقادي به نگاه متفاوت به يک موضوع هم ندارند...

و اما اگر اين افراد در قالب آهنگساز باشد اوج خلاقيت و خدمتشان در موسيقي اين است که آهنگ را از کسي کپي نکنند! اين پديده ي کپي آنچنان رايج شده که اگر يک آهنگساز فقط کپي نکند و در عوض يک کار مزخرف تحويل دهد بايد کمال تشکر را از او داشت و مجسمه اي از او ساخت تا نماد مقاومت شود و آن مجسمه را در جشن نداشته ي تجليل از موسيقي دانان ايراني به افراد برتر هديه داد! نگاهي به ريتم ها که بندازيد همه شبيه هم است و اين پديده هر چند سال يکبار تغيير ميکند،هر بار که يک اهنگ همه گير ميشود صدها اهنگ مانند آن روانه ي بازار ميشود به اميد آن که همه ي آنها مانند آن موفق شود! اين نهايت بي هنريست! در واقع انها اصلا هنرمند نيستند و فقط کار با ابزار را تا حدودي ياد گرفته اند.هنر يعني آفرينش!

مثال:شما انساني را تصور کنيد که با دستانش سفالي را به بهترين حالت ممکن شکل ميدهد، فقط با دستانش! اما هنر او داشتن دست نيست هنر او آن کاري است که ميتواند با دستانش انجام دهد! حال تصور کنيد انساني فقط براي داشتن دست به خودش بگويد هنرمند، ايا اين نهايت بي شعوري نيست؟

امروزه هم افراد زيادي هستند که صرفا براي داشتن تجهيزات و يا استوديو و ... به خودشان ميگويند هنرمند. نه شما هنرمند نيستيد، فقط ابزارش را داريد همين!

و اما اين افراد در همه جا هستند، در تنظيم در ميکس در مستر و پخش ...! همه جا! و نتيجه ي بودن آنها ميشود همين اوضاعي که الان ميبينيد، و وقتي که ميبينند يک شبه راهه صد ساله را نميتوان رفت معمولا به همه کار دست ميزنند، گاهي تنظيم کننده اند،گاهي خواننده، گاهي شاعر و...

نتيجه:

براي مقابله با اين افراد يا بايد تعداد هنرمندان خوب از تعداد بيماران شهرت بيشتر شود که تقريبا محال است يا اينکه مردم بتوانند آنها را تشخيص دهند و علاقه اي به گوش دادن به آنها نداشته باشند!

شهرت طلبی
رد پای افراد شهرت طلب در موسیقی
2017 / 08 / 05
آموزش موسیقی بيماري شهرت دانستنی ها در مورد موسیقی رد پای افراد شهرت طلب در موسیقی موسیقایی نقد برسی نقد برسی در مورد هنر نقد برسی موسیقی
More