صداي تو آرام جان منه
كلام تو شور جهان منه
عجب محشره اين سفر رو زمين
كسي چون تو فخر زمان منه
در اين جستجوي شگرف سفر
پر از زخم و درد و خراش شد دلم
شدم خستهي راه و يه دربه در
زدم ريشمو هي خودم با تبر
تو افسانهي قصه هايم شدي
همان دست غيب نجاتم شدي
به حيراني لحظهي عشق قسم
تو زيباترين اتفاقم شدي
عجب راه دوري رو من اومدم
تا سردي و تاريكي و رد كنم
رسيدم به نور وجودت كه گفت
فقط كافي بود عشق باور كنم
طلبكار دنيا و مردم شدم
اسيري غريبه براي خودم
تو دستاتو پل كردي تا رد بشم
به سازش رسوندي منو با خودم
رسيدم به فهميدن ثانيه
به حسي كه مولود آگاهيه
تو دنياي عشقاي بي قيدو شرط
شكوه حمايت تماشاييه
تو افسانهي قصه هايم شدي
همون دست غيب نجاتم شدي
به حيراني لحظهي عشق قسم
تو زيباترين اتفاق شدي
عجب راه دوري رو من اومدم
تا سردي و تاريكي و رد كنم
رسيدم به نور وجودت كه گفت
فقط كافي بود عشق باور كنم