×
×  دانلود علی ضیا ترانه سرایی علی ضیا مجری مشهور تلویزیون

ترانه سرایی علی ضیا مجری مشهور تلویزیون

شاعران قلابی

تولیداتی که ضعیف نیستند بلکه خجالت آورند

گراتومیک- اگر یادتان باشد در چندین سال پیش موجی در توليدات موسيقی کشور به راه افتاد که در آن هرکسی براي خودش شعر مينوشت، به طور مثال اکثر خواننده ها و تمام کسانی که استوديو داشتند و مشغول آهنگسازی،تنظيم و ميکس بودند برای اينکه کارشان لنگ نباشد شعر هم مينوشتند، ديگر همه جا از شعر پر بود و به هرکس که ميرسيدی خودش را شاعر و ترانه سرا معرفی ميکرد.

اين حرکت آنقدر ادامه يافت که سرانجام شعر و ترانه به کالايی بی ارزش و بی کيفيت تبديل شد!!!

البته خيلی خوب است که انسان ها هنرهای مختلفی داشته باشند اما چرا اين هنر یعنی "ترانه سرايی" در همه ی افراد به طور مشترک وجود دارد؟ چرا اکثر هنرمندان جامعه اين يک هنر را آماده در جيبشان دارند؟ آيا اين هنر از اول آسان بوده يا آسان شده؟ اينها سوال هايی است انسان را مشکوک ميکند!

آهنگساز شعر مينويسد، تنظيم کننده شعر مينويسد، ميکس من شعر مينويسد، خواننده که از اول ترانه سرا بوده، استوديو ها که چند جلد شعر دارند، اين روز ها در صف نانوايی، پمپ بزنين و خلاصه در هرجايی که بخواهی شاعران و ترانه سرايان به تعداد نامحدود يافت ميشوند.

و اما کار به جايی رسيد که ديگر اگر يک خواننده از فرد ديگری برای ترانه سرايی کمک میگرفت بسيار از خود گذشتگی کرده بود و درست در اينجا بود که پای شاعران قلابی هم به ميدان باز شد!

حال که همه ی افراد جامعه ترانه سرا بودند، پس خواننده های به اصطلاح زرنگ ميبايست افرادی را برای اين کار انتخاب ميکردند که خودشان هم شناخته شده باشند تا کار بازتاب خوبی داشته باشد، شعر را هم که همه مينويسند پس کافی است طرف معروف باشد.

از آنطرف هم تمام کسانی که چند باری کتاب حافظ را در خانه ی اقوامشان از دور ديده بودند و يا چند باری به شيراز و آرامگاه حافظ رفته و در آنجا چند عکس سلفی گرفته بودند و یا نام چند ترانه سرای خوب ایران مانند یغما گلرویی و یا روزبه بمانی به چشمشان خورده بود حال بايد خودشان دست به کار ميشدند. در اين بين مجريان تلويزيون هم که معمولا صدای خوبی داشتند و شعر های سعدی،حافظ و شهريار را هم که در آخر برنامه ميخواندند، معروف هم که بودند پس همه چيز تکميل و آماده بود.

لطفا شعر زير را بخوانيد تا بیشتر با هنر اینگونه شاعران قلابی آشنا شوید:

«دلم گرفته از همه، تو قلب من جهنمه/ نگو به قلب من برو، دوست دارم فقط تورو

ستاره ی شبم چرا به غربتم نمي‌زني/ به قلب بي ‌قرار من چرا دمي نميزني»

 

اين اثر جاوادنه نتيجه ی ترانه  سرايی علي ضيا مجری معروف تلويزيون است که رضا شيری هم آن را خوانده است!

تصورش را بکنید تازه این یکی از شعر هایی است که علی ضیا گفته و خواننده ی باسابقه ای مانند رضا شیری اجرایش کرده پس به افراد تازه کار و مبتدی چه امیدی میتوان داشت؟

حال خودتان قضاوت کنيد، اين هنر به کجا ميروند؟ ايراني که در طول تاريخ هميشه به ادبيات و شعر خود مفتخر بود چرا به اين روز افتاده؟ آيا دليلش چيزی جز اين است که افرادی وارد اين هنر شده اند که کارشان اين نبود؟؟؟

به هر حال گويا اين روزها شهرت است که حرف اول را ميزند و براي کسی مهم نيست که چه بر سر هنر اين سرزمين مي آيد، گويا افراد برای رسيدن به اهداف اشتباه خود و بيشتر هنرمند جلوه دادن خود حاضر شده اند از روی هر چيزی رد شوند حتی اگر آن چيز خود هنر باشد!!!

 

منبع:وب سایت گراتومیک





Ali Zia
شاعران قلابیتولیداتی که ضعیف نیستند بلکه خجالت آورندگراتومیک- اگر یادتان باشد در چندین سال پیش موجی در توليدات موسيقی کشور به راه افتاد که در آن هرکسی براي خودش شعر مينوشت، به طور مثال اکثر خواننده ها و تمام کسانی که استوديو داشتند و مشغول آهنگسازی،تنظيم و ميکس بودند برای اينکه کارشان لنگ نباشد شعر هم مينوشتند، ديگر همه جا از شعر پر بود و به هرکس که ميرسيدی خودش را شاعر و ترانه سرا معرفی ميکرد.اين حرکت آنقدر ادامه يافت که سرانجام شعر و ترانه به کالايی بی ارزش و بی کيفيت تبديل شد!!!البته خيلی خوب است که انسان ها هنرهای مختلفی داشته باشند اما چرا اين هنر یعنی "ترانه سرايی" در همه ی افراد به طور مشترک وجود دارد؟ چرا اکثر هنرمندان جامعه اين يک هنر را آماده در جيبشان دارند؟ آيا اين هنر از اول آسان بوده يا آسان شده؟ اينها سوال هايی است انسان را مشکوک ميکند!آهنگساز شعر مينويسد، تنظيم کننده شعر مينويسد، ميکس من شعر مينويسد، خواننده که از اول ترانه سرا بوده، استوديو ها که چند جلد شعر دارند، اين روز ها در صف نانوايی، پمپ بزنين و خلاصه در هرجايی که بخواهی شاعران و ترانه سرايان به تعداد نامحدود يافت ميشوند.و اما کار به جايی رسيد که ديگر اگر يک خواننده از فرد ديگری برای ترانه سرايی کمک میگرفت بسيار از خود گذشتگی کرده بود و درست در اينجا بود که پای شاعران قلابی هم به ميدان باز شد!حال که همه ی افراد جامعه ترانه سرا بودند، پس خواننده های به اصطلاح زرنگ ميبايست افرادی را برای اين کار انتخاب ميکردند که خودشان هم شناخته شده باشند تا کار بازتاب خوبی داشته باشد، شعر را هم که همه مينويسند پس کافی است طرف معروف باشد.از آنطرف هم تمام کسانی که چند باری کتاب حافظ را در خانه ی اقوامشان از دور ديده بودند و يا چند باری به شيراز و آرامگاه حافظ رفته و در آنجا چند عکس سلفی گرفته بودند و یا نام چند ترانه سرای خوب ایران مانند یغما گلرویی و یا روزبه بمانی به چشمشان خورده بود حال بايد خودشان دست به کار ميشدند. در اين بين مجريان تلويزيون هم که معمولا صدای خوبی داشتند و شعر های سعدی،حافظ و شهريار را هم که در آخر برنامه ميخواندند، معروف هم که بودند پس همه چيز تکميل و آماده بود.لطفا شعر زير را بخوانيد تا بیشتر با هنر اینگونه شاعران قلابی آشنا شوید:«دلم گرفته از همه، تو قلب من جهنمه/ نگو به قلب من برو، دوست دارم فقط توروستاره ی شبم چرا به غربتم نمي‌زني/ به قلب بي ‌قرار من چرا دمي نميزني» اين اثر جاوادنه نتيجه ی ترانه  سرايی علي ضيا مجری معروف تلويزيون است که رضا شيری هم آن را خوانده است!تصورش را بکنید تازه این یکی از شعر هایی است که علی ضیا گفته و خواننده ی باسابقه ای مانند رضا شیری اجرایش کرده پس به افراد تازه کار و مبتدی چه امیدی میتوان داشت؟حال خودتان قضاوت کنيد، اين هنر به کجا ميروند؟ ايراني که در طول تاريخ هميشه به ادبيات و شعر خود مفتخر بود چرا به اين روز افتاده؟ آيا دليلش چيزی جز اين است که افرادی وارد اين هنر شده اند که کارشان اين نبود؟؟؟به هر حال گويا اين روزها شهرت است که حرف اول را ميزند و براي کسی مهم نيست که چه بر سر هنر اين سرزمين مي آيد، گويا افراد برای رسيدن به اهداف اشتباه خود و بيشتر هنرمند جلوه دادن خود حاضر شده اند از روی هر چيزی رد شوند حتی اگر آن چيز خود هنر باشد!!! منبع:وب سایت گراتومیک

شاعران قلابی

تولیداتی که ضعیف نیستند بلکه خجالت آورند

گراتومیک- اگر یادتان باشد در چندین سال پیش موجی در توليدات موسيقی کشور به راه افتاد که در آن هرکسی براي خودش شعر مينوشت، به طور مثال اکثر خواننده ها و تمام کسانی که استوديو داشتند و مشغول آهنگسازی،تنظيم و ميکس بودند برای اينکه کارشان لنگ نباشد شعر هم مينوشتند، ديگر همه جا از شعر پر بود و به هرکس که ميرسيدی خودش را شاعر و ترانه سرا معرفی ميکرد.

اين حرکت آنقدر ادامه يافت که سرانجام شعر و ترانه به کالايی بی ارزش و بی کيفيت تبديل شد!!!

البته خيلی خوب است که انسان ها هنرهای مختلفی داشته باشند اما چرا اين هنر یعنی "ترانه سرايی" در همه ی افراد به طور مشترک وجود دارد؟ چرا اکثر هنرمندان جامعه اين يک هنر را آماده در جيبشان دارند؟ آيا اين هنر از اول آسان بوده يا آسان شده؟ اينها سوال هايی است انسان را مشکوک ميکند!

آهنگساز شعر مينويسد، تنظيم کننده شعر مينويسد، ميکس من شعر مينويسد، خواننده که از اول ترانه سرا بوده، استوديو ها که چند جلد شعر دارند، اين روز ها در صف نانوايی، پمپ بزنين و خلاصه در هرجايی که بخواهی شاعران و ترانه سرايان به تعداد نامحدود يافت ميشوند.

و اما کار به جايی رسيد که ديگر اگر يک خواننده از فرد ديگری برای ترانه سرايی کمک میگرفت بسيار از خود گذشتگی کرده بود و درست در اينجا بود که پای شاعران قلابی هم به ميدان باز شد!

حال که همه ی افراد جامعه ترانه سرا بودند، پس خواننده های به اصطلاح زرنگ ميبايست افرادی را برای اين کار انتخاب ميکردند که خودشان هم شناخته شده باشند تا کار بازتاب خوبی داشته باشد، شعر را هم که همه مينويسند پس کافی است طرف معروف باشد.

از آنطرف هم تمام کسانی که چند باری کتاب حافظ را در خانه ی اقوامشان از دور ديده بودند و يا چند باری به شيراز و آرامگاه حافظ رفته و در آنجا چند عکس سلفی گرفته بودند و یا نام چند ترانه سرای خوب ایران مانند یغما گلرویی و یا روزبه بمانی به چشمشان خورده بود حال بايد خودشان دست به کار ميشدند. در اين بين مجريان تلويزيون هم که معمولا صدای خوبی داشتند و شعر های سعدی،حافظ و شهريار را هم که در آخر برنامه ميخواندند، معروف هم که بودند پس همه چيز تکميل و آماده بود.

لطفا شعر زير را بخوانيد تا بیشتر با هنر اینگونه شاعران قلابی آشنا شوید:

«دلم گرفته از همه، تو قلب من جهنمه/ نگو به قلب من برو، دوست دارم فقط تورو

ستاره ی شبم چرا به غربتم نمي‌زني/ به قلب بي ‌قرار من چرا دمي نميزني»

 

اين اثر جاوادنه نتيجه ی ترانه  سرايی علي ضيا مجری معروف تلويزيون است که رضا شيری هم آن را خوانده است!

تصورش را بکنید تازه این یکی از شعر هایی است که علی ضیا گفته و خواننده ی باسابقه ای مانند رضا شیری اجرایش کرده پس به افراد تازه کار و مبتدی چه امیدی میتوان داشت؟

حال خودتان قضاوت کنيد، اين هنر به کجا ميروند؟ ايراني که در طول تاريخ هميشه به ادبيات و شعر خود مفتخر بود چرا به اين روز افتاده؟ آيا دليلش چيزی جز اين است که افرادی وارد اين هنر شده اند که کارشان اين نبود؟؟؟

به هر حال گويا اين روزها شهرت است که حرف اول را ميزند و براي کسی مهم نيست که چه بر سر هنر اين سرزمين مي آيد، گويا افراد برای رسيدن به اهداف اشتباه خود و بيشتر هنرمند جلوه دادن خود حاضر شده اند از روی هر چيزی رد شوند حتی اگر آن چيز خود هنر باشد!!!

 

منبع:وب سایت گراتومیک

علی ضیا
ترانه سرایی علی ضیا مجری مشهور تلویزیون
2017 / 11 / 11
Ali Zia Ali Zia news آخرین خبر از علی ضیا اخبار موسیقی اخبار موسیقی پاپ خبر جدید در مورد علی ضیا خبرای جدید ازعلی ضیا درباره علی ضیا علی ضیا
More